ه طلبی کردستان عراق: اسرائیل دوم یا پایگاه شرقی اسرائیل؟ محمد سهیمی (بخش دوم)
[برای خواندن بخش اول مقاله روی این لینک کلیک کنید]زمانی که محمد رضا شاه و صدام حسین با وساطت الجزائر توافقهای الجزائر را در ماههای جون و دسامبر ۱۹۷۵ امضا کردند، و شاه کمکهای نظامی خودرا به نیروهای بارزانی قطع کرد، مشاوران نظامی اسرائیل نیز مجبور به خروج از کردستان عراق شدند، و بارزانی در ایران در تبعید زندگی میکرد، و سرانجام در مارس ۱۹۷۹ در واشنگتن درگذشت. گیزی زفریر اظهار داشته است که پساز امضای توافق نامهها نیروهای صدام حسین حمله به کردستان عراق را آغاز کردند، بطوریکه ایشان مجبور شد که شبانه از کردستان بگریزد. بعد از عراق گیزی زفریر ریاست ایستگاه موساد در تهران را به عهده داشت، و با اوج گرفتن انقلاب در پاییز و زمستان ۱۳۵۷، خروج ۱۵۰۰ مشاور اسرائیلی از ایران را سازماندهی کرد. ایشان خود گفته است که دوستی نزدیکی با پسران ملا مصطفی بارزانی، یعنی ادریس و مسعود داشته است، که دومی در حال حاضر رهبر کردستان عراق است.
بعد از شکست صدام حسین در جنگ ۱۹۹۰-۱۹۹۱ با ائتلاف جهانی به رهبری آمریکا و برقراری منطقه پرواز ممنوع بر فراز کردستان عراق، تماسهای اسرائیل با کردهای عراق از سر گرفته شد. از دهه ۱۹۹۰ لابی حزب لیکود و افراطیون اسرائیل در آمریکا، یعنی ایپک، رابطه نزدیکی با مقامات کرد داشته است، چرا که "فعالان سیاسی کلیمی حامی اسرائیل حمایت از کرد ها، یک ملت کوچک در میان اعراب دشمن [اسرائیل]، را که یک متحد طبیعی اسرائیل است ضروری میدانند." آقای موریس امیتی، که مدیر ایپک از ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۰ بود، اظهار داشت، "دوستان اسرائیلی ما همیشه قدردان دوستی ما با کردها بودند." پسر ایشان، آقای مایک امیتی، مدیر انستیتو کرد واشنگتن از۱۹۹۶ تا ۲۰۰۵ بود.
رابطه دوباره بین کردهای عراق و اسرائیل به نرمی آغاز نشد، چراکه در ۱۹۹۹ کردها اسرائیل را متهم کردند که موساد اطلاعاتی در اختیار ترکیه قرار داده بود که منجر به دستگیری آقای عبدالله اوجالان، رهبر گروه کردی تندرو پی ک ک ترکیه در کنیا شد. در اروپا، بخصوص در المان، حتی تظاهراتی توسط کردها بر ضدّ اسرائیل انجام شد. لازم است که در اینجا ذکر شود که بر خلاف بارزانیها و احزاب نزدیک به آنها، آقای اوجالان و گروه او ضدّ اسرائیل بودند و هنوز نیز هستند، و با گروههای رادیکال فلسطینی و همچنین دولت سوریه نزدیک بودند. آقای حافظ اسد، دیکتاتور قدیمی سوریه به اوجالان در سال ۱۹۷۹ پناهندگی سیاسی داد. در هجوم اسرائیل به جنوب لبنان جنگندگان پی. ک. ک. با اسرائیل جنگیدند و کشته بسیار داشتند. به همین دلیل، حافظ اسد به آنها اجازه داد که در درّه بقا لبنان دارای یک کمپ بزرگ باشند. اوجالان بارها بر ضدّ صهیونیسم صحبت کرده است. ولی یکبار برای اینکه هیچگونه شبههای وجود نداشته باشد، گفته بود، "من نمیخواهم کسی به غلط تصور کند که من ضدّ یهودیان هستم. من از شرکت دموکراتیک کلیمیان در خاور میانه حمایت میکنم. ولی صهیونیسم به لحاظ فکری متفاوت است، و همه جا دشمن تراشی میکند." اوجالان همچنین گفته استکه، "ما حقوق سادهای میخواهیم. اگر اینچنین کنیم، قادر خواهیم بود که از تبدیل ملی گرایی کرد به صهیونیسم دوم جلوگیری کنیم." مواضع ضدّ اسرائیلی اوجالان همچنان ادامه دارند.
اسرائیل، بدلیل تمایل به داشتن روابط خوب با ترکیه، از پی. ک. ک. همیشه دوری جسته است. هجوم آمریکا و انگلیس به عراق و سرنگونی رژیم صدام حسین کردهای عراق و اسرائیل را باردیگر به یکدیگر نزدیک کرد ، چراکه دیگر دولت مرکزی نیرومندی در عراق وجود نداشت که مانع از فعالیت اسرائیل در کردستان عراق شود. حتی قبل از حمله به عراق در سال ۲۰۰۳، بسیاری از کردهای عراق اسرائیل را تحسین میکردند، و از سرنگونی صدام حسین حمایت.
در سال ۲۰۰۴ مسعود بارزانی و جلال طالبانی، دو رهبر اصلی کردهای عراق، به اسرائیل مسافرت کردند و با برخی از مقامات، از جمله اریل شارن ملاقات کردند. رهبران کرد و اسرائیل بر روابط خوب بین کردها و اسرائیل تأکید کردند. در همان سال ۲۰۰۴ [بعد از مسافرت رهبران کرد به اسرائیل] گاردین گزارش داد که اسرائیل مشغول کمک به کردها در شمال عراق است تا توان نظامی آنها را افزایش دهد. این نه تنها آنها را در برابر شیعهها [که متحد جمهوری اسلامی هستند] قویتر میکند، بلکه به اسرائیل پایگاهی در نزدیکی ایران میدهد. بر طبق گزارش گاردین، اسرائیل هم چنین تمایلات تجزیه طلبی کردها را حمایت میکند.
در شماره ۲ دسامبر ۲۰۰۵ خود، روزنامه محافظه کار اسرائیلی یدیوت اهارانت گزارش مفصلی در باره آموزش پیشمرگان کردی توسط اسرائیل منتشر کرد.
در سال ۲۰۰۶، زمانیکه مسعود بارزانی به کویت مسافرت کرده بود، از ایشان در باره رابطه بین کردهای عراق و اسرائیل پرسیده شد، و ایشان اینچنین پاسخ دادند: داشتن رابطه با اسرائیل جنایت نیست. اگر بغداد رابطه سیاسی با اسرائیل را آغاز کرد، ما میتوانیم یک کنسولگری [برای اسرائیل] در اربیل بگشأییم.
در نوامبر ۲۰۰۶ آقای سیمور هرش، روزنامه نگار برجسته آمریکایی در مورد حمایت پنتاگون از بعضی از گروههای اقوام ایرانی گزارش مفصلی را منتشر کرد. آقای هرش گزارش داد که پنتاگون با گروههای کردی، آذری، و بلوچی ارتباط دارد، و آنها را "تشویق" به عملیات بر ضّد دولت ایران کرده است. ایشان همچنین گزارش داد که گروه کردی پژاک توسط پنتاگون و اسرائیل حمایت میشود، و اسرائیل به این گروه اسلحه و تعلیمات نظامی میدهد. در مقالهای در وبسایت المنیتر در ژانویه ۲۰۱۳ کمک مالی و تسلیحاتی آمریکا و اسرائیل به پژاک در گذشته تائید شد، ولی گزارش شد که این کمکها بطور ناگهانی پایان یافتهاند. در واقع، در حال حاضر، پژاک دیگر دارای نیرویی نیست که از نظر نظامی و یا چریکی مهم باشد. جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران البته ادعا کردهاند که پژاک را نابود کردهاند، ولی ضعیف شدن و یا انحلال کامل پژاک به قطع کمکهای اسرائیل و آمریکا نیز بدون ربط نیست.
در ماه آوریل ۲۰۰۸ آقای جلال طالبانی که در آن زمان رئیس جمهور عراق بود، در کنفرانسی در یونان دست آقای اهود باراک وزیر دفاع وقت اسرائیل را فشرد. بعد از آنکه به آقای طالبانی در پارلمان عراق شدیدا اعتراض شد، ایشان پاسخ داد که دست آقای باراک را نه بعنوان رئیس جمهور عراق، بلکه بعنوان رهبر اتحادیه میهنی کردستان فشرده بود، و بنا بر این بار دیگر بر روابط نزدیک کردهای عراق با اسرائیل تأکید کرد.
در فوریه ۲۰۱۰ ایزرأل نشنال نیوز گزارش داد که ارتش و نیروهای اطلاعاتی اسرائیل جنگجویان کرد را تعلیمات نظامی و کماندوای میدهند. مهمترین بخش این آموزش، بر طبق این گزارش، مربوط به جنگهای چریکی است. برای توجیه اینکار، این گزارش سپس یادآوری میکند که، "کرد ها، که کشورشان در حال حاضر توسط ایران، عراق، ترکیه، و سوریه اشغال شده است، دوباره کمک اسرائیل را برای بدست آوردن استقلال خود قبول کردهاند."
در سپتامبر ۲۰۱۰ دولت لبنان سه عضو پی.ک.ک. را به جرم جاسوسی برای اسرائیل در جونیه، شمال بیروت دستگیر کرد. بیاد داشته باشیم که گروه تروریستی پژاک شاخه ایرانی پی.ک.ک. است. با وجود روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و ترکیه، و علیرغم عملیات تروریستی پی.ک.ک. در ترکیه، دولت آن کشور از ارتباط بین اسرائیل و پی.ک.ک. کاملا آگاه بوده است.
روز نامه فرانسوی فیگارو در ژانویه ۲۰۱۲ گزارش داد که ماموران موساد تبعیدیان ایرانی، و بخصوص کردها را تعلیمات نظامی و جاسوسی داده تا در ایران عملیات خرابکاری انجام دهند. آموزش اینها در شمال عراق در ناحیه کرد نشین آن کشور انجام میشود. بر طبق گزارش فیگارو، قسمتی از این آموزش در رابطه با حمله به تاسیسات هستهای ایران و ترور متخصصین هستهای ایران میباشد، که برای آنها به کردها آموزش داده میشود. فیگارو گزارش داد که این آموزشها و حضور موساد در شمال عراق یک عملیات مخفی نیست و در آن ناحیه کاملا شناخته شده است.
در ماه مارس ۲۰۱۲ روزنامه تایمز لندن گزارش داد که موساد دارای پایگاه در کردستان عراق است که از آنجا بداخل ایران نفوذ کرده، و به جاسوسی در مورد برنامه هستهای ایران میپردازد. این گزارش حتی ادعا کرد که کماندوهای اسرائیل از کردستان عراق به نواحی مختلف ایران، در مکان هائیکه تأسیسات هستهای ایران قرار دارند نفوذ میکند.
بر طبق یک گزارش در ماه اوت ۲۰۱۲، دو کمپانی مهم اسرائیلی، ماگالکم کامیونیکیشن و یک شرکت که متعلق به سرمایهدار اسرائیلی اشلومو مایکلز میباشد، به همراه کمپانی امریکائی موتورولا که دارای شاخه بزرگ اسرائیلی است، قراردادهای بزرگی از دولت خود مختار کردستان عراق دریافت کردهاند، که بر طبق یکی از آنها یک فرودگاه بزرگ بینالمللی در اربیل بسازند. همان گزارش اظهار داشت که مشاوران اسرائیل در کردستان مشغول فعالیت هستند، ولی پس از آنکه القاعده تهدید کرد که به اردوگاههای آنها در شمال عراق حمله خواهد کرد، مشاورن اسرائیلی، که بر طبق ادعای وزارت دفاع اسرائیل شهروندان خصوصی هستند، نه کارمندان دولت، از آنجا تخلیه شدند.
در ماه جون ۲۰۱۳ دانشجویان در دانشگاه کردستان عراق به تظاهرات و بحث پرداختند و خواهان برقراری رابطه علنی سیاسی بین کردستان عراق و اسرائیل شدند. پر واضح است که چنین نشستی و تظاهراتی نمیتوانست بدون اجازه دولت کردستان عراق انجام شود.
در ماه اوت ۲۰۱۳ گزارش شد که رهبران کردهای عراق، ایران، سوریه، و ترکیه با یکدیگر ملاقات کرده تا هماهنگیهای لازم را برای همکاری با یکدیگر انجام دهند. محل ملاقات مشخص نشد. این ملاقات بعد از پیروزی کردهای سوریه بر نیروهایهای جهادی در آنجا بود، که ظاهرا این امید را به رهبران کرد داده است که کشور مستقل کرد در حال تولد است. مجله اسرائیلی گلوبز از این ملاقات به وجد آماده و اعلام کرد، "آنچه که برای کردها خوب است، برای اسرائیل نیز خوب است." این مجله همچنین پیشنهاد کرد که چون کشور مستقل کرد به دریا راه ندارد، از بندر حیفا در اسرائیل باید استفاده کند. این جماعت هنوز از خواب بیدار نشدهاند، مشغول نقشهٔ ریزی برای رویاهای خود هستند.
روز نامه واشنگتن پست در اکتبر ۲۰۱۳ گزارش داد که در سال ۲۰۱۲ دولت ترکیه هویت ۱۰ ایرانی را که برای اسرائیل جاسوسی میکردند به ایران اطلاع داد. اندکی بعد از گزارش واشنگتن پست، وبسایت اسرائیلی واینت نیوز گزارش داد که تمامی ۱۰ جاسوس کردهای ایرانی بودند، و بار دیگر بر رابطه نزدیک اسرائیل با کرد ها، از جمله کردهای ایران تأکید کرد.
در یک مصاحبه با روزنامه اسرائیلی جروزالم پست در ماه مارس ۲۰۱۴، آقای زبیر آیدر، که یک شخصیت طراز اول کنگره ملی کردستان، سازمان فراگیر همه گروههای کرد در اروپا، میباشد، خواهان "شکسته شدن دیوار" بین کردها و اسرائیل شد.
در یک مقاله قبلی نگارنده به تفصیل روابط کردهای ایرانی با اسرائیل و آمریکا از زمان تأسیس اسرائیل در ۱۹۴۸ را شرح داد، و بنا بر این نیازی به تکرار دوباره آن نیست. همچنین نیازی به تأکید نیست که برخی از گروههای کرد ایرانی، که ادعای رهبری و نمایندگی مردم کرد ایرانی را دارند، در ارتباط ارگانیک با کردستان عراق هستند، و بنا بر این همان "رویاها" را در سر دارند.
جنگ در سوریه و کردستان مستقل
واضح است که جنگ در سوریه به مطرح شدن مساله تجزیه عراق و تشکیل کردستان مستقل کمک کرده است. مهمترین دلیل آن گمان غرب، اسرائیل، و ترکیه در دو سال اول جنگ بود که بر طبق آن سوریه در نهایت تجزیه میشد. ولی در حالیکه تجزیه سوریه به سود اسرائیل میبود، ترکیه از آن احساس خطر میکرد، به همین دلیل با موضع گرفتن در مخالفت با دولت آقای بشار الأسد دولت ترکیه تصور میکرد که خودرا در جایگاه نیرومندی برای دوران پس از آقای اسد قرار خواهد داد. ولی حمایت کامل جمهوری اسلامی از دولت آقای اسد، ورود نیروهای حزبالله به جنگ در سوریه، و حمایت چین و روسیه از دولت سوریه باعث شد که پیش بینیها در مورد سقوط دولت آقای اسد به واقعیت نپیوندند.
در عین حال، همانطور که در مقاله قبلی در باره داعش اشاره شد، عدم پیروزی در سوریه باعث بازگشت نیروهای تندرو از آن کشور به عراق شد که نتیجه آن ظهور داعش بعنوان یک نیروی قدرتمند تروریستی است که نه تنها بخش مهمی از خاک عراق را کنترل میکند، بلکه مناطق کرد نشین سوریه و عراق را مورد تهدید قرار داده است. نتیجه دیگر جنگ سوریه توجه ناگهانی اسرائیل به کردهای سوریه میباشد. تا قبل از جنگ در سوریه، اسرائیل فقط با کردهای عراق و گروههای کرد ایرانی در ارتباط بود، ولی جنگ در سوریه اسرائیل را متوجه پتانسیل کردهای سوریه بعنوان یک متحد، یا بطور مستقل و یا بعنوان بخشی از به اصطلاح "کردستان بزرگ،" کرد.
ترکیه و کردستان مستقل
ترکیه دارای جمعیت نسبتا بزرگی از مردم کرد میباشد که سالها با دولت مرکزی در حال نبرد بودهاند. بنا بر این ترکیه نسبت به استقلال کردستان عراق بسیار حساس میباشد، چرا که آنرا تهدیدی برای خود میپندارد. در عین حال، چون بدلیل جنگ سوریه و قرار گرفتن ترکیه در جبهه مخالفین دولتهای عراق، ایران و دولت مرکزی سوریه به پی. ک. ک. آزادی بیشتری برای نقل و انتقال دادند [در واقع همانطور که ذکر شد، پی. ک. ک. از متحدان قدیمی سوریه میباشد] که موجب اصطکاک شدید در روابط ایران و ترکیه نیز شد، دولت ترکیه در صدد برآمد که روابط نزدیکتری را با مسعود بارزانی و کردستان عراق داشته باشد. بعنوان مثال، ترکیه در حال حاضر به آمریکا فشار میاورد که بازار بینالمللی را بر روی نفت تولید شده در کردستان عراق باز کند، چرا که مانورهای قانونی توسط دولت مرکزی عراق از فروش این نفت در این بازار جلوگیری کردهاند. البته دولت ترکیه و پی. ک. ک. یک توافقنامه در باره صلح نیز امضا کردهاند، و دولت ترکیه به آقای اوجالان قول داده است که علیرغم جنگ داعش در عراق و پایان نیافتن جنگ در سوریه روند صلح با کردان ترکیه را ادامه دهد.
همچنین باید توجه داشت که ترکیه عضو پیمان ناتو میباشد. اگر خطری تمامیت ارضی این کشور را تهدید کند، از جمله تشکیل کشور کردستان مستقل در شمال عراق و آغاز تحریک کردهای ترکیه به پیوستن به چنین کشوری، پیمان ناتو موظف به دفاع از ترکیه میباشد، که در آنصورت "کشور کردستان" قادر به مقابله با آن نخواهد بود. خود این موضوع کردهای عراق را ممکن است که به تردید در باره اعلام استقلال خود، وادار کند.
آمریکا و کردستان مستقل
موضع آمریکا در برابر اعلام استقلال کردستان عراق کاملا روشن نیست. در ملاقات اخیر آقای جان کری وزیر خارجه آمریکا با مسعود بارزانی ایشان به رهبر کردها در باره استقلال هشدار داد، و از ایشان خواست که با دولت مرکزی در ایجاد یک عراق متحد و دمکراتیک همکاری کند. در عین حال، باید چندین عامل دستکم متضاد را در نظر گرفت.
اول، بعد از حملات داعش به نواحی کرد نشین دولت پرزیدنت اوباما فقط زمانی به آن واکنش شدید نشان داد که نیروهای داعش به شهر نفت خیز اربیل نزدیک شدند، و آقای اوباما خط قرمز آمریکا را شهر اربیل اعلام کرد. گویی، آمریکا از کشور اعلام نشده و به رسمیت شناخته نشده، ولی نفت خیز کرد حمایت میکند، و مهمترین نگرانی آن حفاظت از میدانهای نفتی شمال عراق است.
دوم، آمریکا، فرانسه، و اتحادیه اروپا به کردها یا مستقیماً مشغول تحویل اسلحه هستند، و یا قصد اینکار را دارند. کردها از المان نیز تقاضای اسلحه کردند، و المان هم اعلام آمادگی برای تحویل اسلحه به کردهای عراق نموده، ضمن آنکه در باره احتمال استفاده از این اسلحهها در آینده در جنگی دیگر برای تجزیه عراق و جدائی کردستان ابراز نگرانی نموده است. دولت بریتانیا هم مشغول مطالعه شرکت نیروی هوائی خود در بمباران مواضع داعش است. اینکاری است بیسابقه، چون کردستان مستقلی وجود ندارد، و در عین حال سیاست رسمی هم آمریکا و هم اتحادیه اروپا حمایت از تمامیت ارزی عراق است. برخی از تحلیلگران اینکار آمریکا و اروپا را فشار آنها بروی دولت مرکزی عراق تفسیر کردهاند تا منجر به برکناری آقای نوری المالکی نخست وزیر عراق شود. حال که آقای مالکی، که همیشه مورد حمایت کامل پرزیدنت اوباما بود [علیرغم یک گزارش نیو یورک تایمز مبنی بر اینکه آقای جو بایدن، معاون آقای اوباما از حامیان آقای مالکی نبود]، به کنار رفته، باید دید که آیا آمریکا و اتحادیه اروپا سیاست خود در مورد تحویل مستقیم اسلحه به کردها را تغییر میدهند یا خیر. دولت عراق هم راجع به این موضوع به غرب هشدار داده است.
سوم، همانطور که ذکر شد، ترکیه متحد آمریکا و عضو پیمان ناتو میباشد، و استقلال کردستان عراق خطر بزرگی برای انکشور تلقی خواهد شد.
چهارم، تحویل مستقیم اسلحه به کردها مولد مسائل پیچیدهای در آینده خواهد بود. نمیتوان به مردمی که در فکر ایجاد یک کشور جدید هستند اسلحه مدرن داد، ولی انتظار داشت که آنها اسلحهها را در آینده برای مقاصد خود بکار نبرند. اینگونه اسلحه در دستان اینگونه مردمان فقط به خونریزی بیشتر در آینده منتهی خواهد شد.
پنجم، همانطور که در یک مقاله قبلی ذکر شد، آمریکا قصد خارج کردن بیشتر نیروهای خود از خاور میانه را دارد، و به نظر میرسد که هدفش رسیدن توافق با جمهوری اسلامی در باره برنامه هستهای ایران، و در آنصورت کمک خواستن از جمهوری اسلامی برای حل و فصل بحران سوریه و با ثبات کردن عراق و افغانستان پس از خروج نیروهای خود میباشد. با توجه به حساسیت ایران در باره آنچه که در عراق و کردستان آن میگذرد، باید دید که آمریکا چگونه به این جنبه مساله توجه نشان داد.
نکته جالب و قابل ذکر در اینجا این استکه در اوج توجه جهان به حملات اسرائیل بر ضدّ غزه و جنایات آن در آنجا، ناگهان آمریکا به بمباران مواضع داعش در عراق میپردازد، و توجه آمریکاییها و اروپأییها بدان جان معطوف میشود. بنگاههای خبری و شبکههای تلویزیونی مهم نیز به ناگهان بروی عراق تمرکز میکنند. آیا این چرخش ناگهانی تصادفی است؟
کلام پایانی
با توجه با روابط تنگاتنگ رهبری کردستان عراق با اسرائیل، تجزیه عراق و استقلال کردستان عراق، که در حال حاضر فقط مورد حمایت اسرائیل است، باعث جنگهای جدید و خونریزیهای بزرگ در خاورمیانه خواهد شد، و هیچ کشور منطقه و هیچ مردمی، حتی خود مردم کرد، بجز افراطیون اسرائیل، از اینگونه خونریزی سودی نخواهند برد.
تجزیه عراق برای تشکیل کردستان مستقل برای تمامیت ارضی ایران نیز خطری بزرگ خواهد بود، و دستکم باعث مشکلات و مسائل زیاد و حتی خونریزیهای جدید خواهد شد. ایران دوستان واقعی و هموطنان کرد که به ایران دلبسته هستند آگاه هستند که تمامی مسائل قومی و تبعیضات را میتوان در یک حکومت دمکراتیک و مردمی در ایران حل نمود، بدون آنکه مسائل و مشکلات جدیدی را بوجود آورد. توجه و کوشش ایراندوستان واقعی باید بر کمک به برپایی یک نظام دمکراتیک در ایران و دفاع از تمامیت ارضی آن متمرکز باشد.
تمامی گزارشها و تحلیلهای این مقاله بر مبنای اسناد و منابع معتبر و غیر قابل انکار است، ولی نگارنده اطمینان دارد که برخی همچنان این واقعیتهای تاریخی را انکار میکنند. ولی موضوعی که غیر قابل انکار است سکوت کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی در باره جنایات متحد آنها در غزه، یعنی اسرائیل است. همچنین، حتی یک بیانیه ساده در محکوم بودن این جنایات توسط دو گروه کرد ایرانی، که ادعای نمایندگی مردم کرد را دارند و پای ثابت کنفرانسهای لندن، واشنگتن، پراگ و استکهلم بودند، و ادعاهای خود را بر مبنای ظلم به مردم کرد مطرح میکنند، منتشر نشده است، جنایتی که متجاوز از دوازده هزار نفر از مردم فلسطین را کشته و یا مجروح کرده است. گویی مردم فلسطین حقوق انسانی ندارند، در حالیکه اگر به مردم کرد ظلم شده، که شده، ظلم به مردم فلسطین بسیار شدیدتر و با خشونت و خونریزی به مراتب شدیدتر بوده است. کردها هنوز در مناطق کرد نشین زندگی میکنند، در حالیکه میلیونها فلسطینی از سرزمینهای خود اخراج و آواره شدند. دلیل این سکوت روشن است: چنین گروههای کرد مایل نیستند از متحد خود، یعنی دولت اسرائیل، انتقاد کنند چراکه "منافع" آنها با "منافع" اسرائیل در هم تنیده است.
تحت چنین شرایطی، اگر رهبران کردستان عراق اصرار بر تجزیه عراق داشته باشند و در عین حال به روابط تنگاتنگ خود با اسرائیل ادامه داده و به افکار عمومی در بقیه کشورهای خاور میانه اعتنا نکنند، و اگر کردستان عراق کشور مستقلی شود، پایگاه شرقی اسرائیل خواهد بود. اسرائیل نیز در صورت عدم حل عادلانه مساله فلسطین، که هم صلح را برای مردم اسرائیل و فلسطین به ارمغان آورد و هم به فلسطینیان اجازه تشکیل کشور مستقل خود را دهد، از نظر اکثریت عظیم مردم منطقه دشمن آنان خواهد بود. انتخاب با این دو متحد قدیمی است.
به واقعیت مهم دیگری هم باید توجه کرد. آمریکا و دیگر دولت های غربی، همان طور که بدون چون و چرا از اسرائیل حمایت می کنند، همین رفتار را با کردها در پیش گرفته اند. چرا؟ اسرائیل در حال نسل کشی تدریجی مردم فلسطین است اما به جای اعتراض به آن و وادار کردن اسرائیل به عقب نشینی از سرزمینهای اشغالی فلسطینیان، غرب نگران "نسل کشی" کردها است. کدام نسل کشی؟ در ماه های اخیر در کجا نسل کشی کردها صورت گرفته است؟ چه تعداد از کردها توسط گروه جنایتکار داعش کشته شده اند؟ آیا عنوان کردن ادعای دروغ نسل کشی کردها برای انحراف افکار عمومی از نسل کشی فلسطینیان توسط اسرائیل صورت نگرفته است؟ چرا آمریکا برای حمایت از اربیل به بمباران داعش اقدام کرد، ولی برای پایان دادن به قتل عام مردم غزه نه تنها هیچ اقدامی انجام نمیدهد، بلکه از اسرائیل حمایت کامل نیز میکند ؟ این پرسش های گزنده نیازمند پاسخ گویی اند.
آری هدف ساختن یک اسرائیل جدید در منطقه و تجزیه کشورهاست.
نسخه پی دی اف مناسب چاپ، همراه با لینک به منابع ذکر شده در مقاله
--------------------------------------
نگارنده از خوانندگان گرامی دعوت میکند که بلاگ انگلیسی هفتگی او را در وبسایت ایران وایر مطالعه کنند، و برای دریافت آخرین خبرها و تحلیلها در باره ایران و بقیه خاور میانه، هم به فارسی و هم به انگلیسی، از وبسایت او، اخبار ایران و گزارشهای خاور میانه بازدید کنند.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire