گذشته است، آن دورانی که آش و شله زرد نذری را به در خانه ها می بردند و یا اگر کسی می خواست آش و پلوی نذری از جائی بگیرد، با کمی خجالت یک کاسه و یا دیگ کوچک را زیر کت و یا چادرش پنهان می کرد و راهی مسجد و تکیه محل می شد. این صف که می بینید و شمار قابلمه بدست های آن تا 12 هزار نفر تخمین زده شده برای گرفتن آش نذری روز اربعین در شیراز بسته شده بود. می گویند دیگ هائی که برای این آش بار گذاشته شده بود، ظرفیت 80 تن آش را داشته که تازه به همه منتظران این صف نرسیده است. آنها که چنین دیگ و قابلمه بدست در هم می لولند نه برای شفا، که برای سیر کردن شکم می خواهند آش را به خانه ببرند!
|
ارژنگ داودی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام ، پیامی از زندان به مناسبت شب یلدا خطاب به مردم ایران نگاشته که از سوی " کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی " منتشر شده است:
با یاد خدا
ایرانیان جهان متحد شویم
یلدای فرخنده بر همگان خوش باد
ایرانیان جهان متحد شویم
یلدای فرخنده بر همگان خوش باد
با درود به تمامی جان نثاران و جان نثار کرده گان راه آزادی بشر؛
با سلام به تمامی انسان های آزادی خواه، دموکرات منش و نیک اندیش جهان؛
و تجدید پیمان با تمامی جمهوری خواهان دموکرات و سکولار ایرانی؛
با سلام به تمامی انسان های آزادی خواه، دموکرات منش و نیک اندیش جهان؛
و تجدید پیمان با تمامی جمهوری خواهان دموکرات و سکولار ایرانی؛
با تو نه رسالتی هست و نه صلاحیـتی
تو تعفن سیطره مزمن بیـدادی
با کنـده و ساتوری در دست
و لته ی سیاهی بر سر
چون مترسکی
بی چشم، بی گوش، بی هوش
وامانده بر دامچاله تقدیری موهوم
تو تعفن سیطره مزمن بیـدادی
با کنـده و ساتوری در دست
و لته ی سیاهی بر سر
چون مترسکی
بی چشم، بی گوش، بی هوش
وامانده بر دامچاله تقدیری موهوم
هم میهنان؛
همراه با ذکر سه نکته تأمل برانگیز، مواردی را نیز به استحضار همگان می رسانم که خالی از لطف نیست.
۱_ شیخ علی خامنه ای نیز همچون خیل راهزنان انقلاب ۵۷ سابقه مبارزاتی مؤثری در دوران ستمشاهی نداشت. اگر او و سایر سرکردگان این رژیم فاسد، سوابق مبارزاتی به درد بخوری می داشـتند، بدون تردید در ایام موسوم به دهه فجر به جای سوءاستفاده مکرر از نام مبارزانی چون زنده یاد خسرو گلسرخی و...، سوابق مشعشع!؟ خود و شرکای شارلاتان ترشان را در بوق و کرنا می کردند.
این روباه های دو پا که با گذشت ۳۵ سال از پیروزی انقلاب ۵۷ و قبضه کردن کلیه اسناد و ... مربوط به دوران ستمشاهی، حتی درباره دلایل دستگیری، محتویات پرونده، چرایی مخالفت با شاه و نیز سوابق مبارزاتی امام منسوخ شان!؟ هم کمترین سخن راستی به میان نمی آورند، کلیه اوراق پرونده های بازجویی و سایر اسناد به دست آمده از ساواک و سفارت آمریکا را فقط در رابطه با دشمنان خود، منتشر کرده و مورد سوءاستفاده های رذیلانه قرار داده و می دهند.
۲_ شاید در سراسر دنیا شیخ علی شیره چی، تنها کسی باشد که بلد نیست به زبان آباء و اجدادی خود -ترکی- حرف بزند!؟ و همین یک دلیل به اندازه کافی گویاست تا به ضرس قاطع او را در زمره نوادر پستوی تاریخ!؟ به شمار آوریم.
شاید به دلیل همین ناتوانی ذاتی باشد که این عربده جوی رسوا، هنوز نمی داند به دنبال چیست و تا کنون نه تنها رد پایی معتـبر برای خود در تاریخ نیافته بلکه دستاوردی جز نکبـت و نحوست برای ایران و ایرانی به بار نیاورده است.
۳_ در سال ۶۰ این شیخ شیره چی تازه ۴۲ سال سن داشت که در اثر یک انفجار مشکوک، دست راستش ظاهرا کمی تا قسمتی از کار افتاد. ولی این نادره پستوی تاریخ!؟ با گذشت ۳۳ سال هنوز یاد نگرفته که با دست چپ خود بنویسد!؟
در حالی که در دوران طفولیت، هر چند معمولا انگیزه ای جز بازیگوشی و تفریح در نوباوه گان نیست، اما خرف ترین بچه ها نیز پس از حداکثر دو سال دست شان آمخته شده و به عادی نوشتن مسلط می شوند.
یادآور می شود که از ابتدای امر و در دوران پیش از انقلاب ۵۷ این شیخ شیره چی، طفیلی رفسنجانی بود و پس از انقلاب نیز این دو شیخ بی مقدار، جاه طلبانه چنان خود را به یکدیگر گره کور زدند که به دوقلوهای به هم نچسبیده!؟ معروف شدند.
اشکال کار اینکه شیخ علی شیره چی، آن قدر دست و پا چلفتی ست که بعد از گذشت ۳۳ سال و به رغم در اختـیار داشتن بهترین اطباء، فیزیوتراپ ها، ماساژورها و ... هنوز هم نمی تواند در حد یک نوآموز کلاس اول دبستان با دست چپ خود بنویسد!؟
اگر کسی مدعی ست که می تواند!؟ این گوی و این میدان، از او بخواهد تا در حضور چند نفر چند جمله بنویسد ولی دستـنوشته اش همزمان فیلمبرداری و پخش مستقیم گردد تا دست ناتوان او و دروغ شاخدار یاوه پردازان کیهان صفت!؟ در این مورد هم رو شود که تصویر دستخط خرچنگ قورباغه ای این نادره پستوی دوران!؟ را رتوش کرده و با کاربرد هزار فوت رمالی و فن عکاسی، آن هم با نمای از دور!؟ و به شکلی غیر شفاف چاپ می کند تا بگوینـد که آقاشون اونقدر ها هم که می گویند ... نیست!؟
آری روتر شود دست این لومپن های بی مقدار و رسواتر شوند این مزدوران رژیم مطرود فقیه که چون نطفه شان از ازل با دروغ و دغل بسته شده، ذاتا نمی توانند راست بگویند و آنقدر به ریاکاری معتادند که حتی در باب مسایل پیش پا افتاده و نالازم به ذکر هم، دروغ های شاخدار می بافند. و معلوم تر گردد که حتی درباره بدیهی ترین، ناچیزترین و ناضرورترین موارد نیز به مردم جعل، دروغ، دغل و... تحویل می دهند.
اینگونه کارهای عقده گشایانه تنها به دستخط این اعجوبه پستوی تاریخ!؟ ختم نمی شود، زیرا قیافه کریه او را نیز چون عروسی که به حجله بخت!؟ می رود، رنگ و رتوش کرده به تماشا می گذارند!؟ همه کسانی که شیخ علی شیره چی را از نزدیک می شناسند، علاوه بر رنگ سبزه پوست!؟ قد و قواره کج و معوج، چهره زار و نزار ناشی از سوءتغذیه، اعتـیاد، سیگار و نیز لباس رنگ و رو رفته ناشی از افلاس!؟ او را به خاطر دارند. علاوه بر این در فیلم های بجامانده از اوایل انقلاب ۵۷ نیز موارد فوق به وضوح مشخص و به حد کافی گویاست.
با همه این تفاصیل اگر برای مردم ستمدیده، ظاهر دولتمردان ملاک و معیار بود، فردی چون رفسنجانی کوسه!؟ که نه تنها کریه ترین قیافه و اندام که حتی پوستی چون کرگدن دارد، هرگز نمی توانست چنـین به آسانی اوج بگیرد و در طول ۳۵ سال گذشته همواره نفر دوم باند مافیایی حاکم باشد. پس این واقعیت که چهره شیخ علی شیره چی را زیر بزک!؟ پنهان می کنـند، علاوه بر اینکه آشکارا بیانگر عقده گشایی های روحی-روانی بوده و نشان از ورشکستگی های سیاسی و رسوایی های اخلاقی دارد، درست مثل آبی که از سرچشمه آلوده است از وخامت احوال در بسیاری موارد و زیر-موارد مشابه دیگر نیز حکایت های فراوان به میان می آرد.
اهالی فرقه ضاله فقیه که هر یک در حوزه اقتدار خود، بوقلمون وار اصول دین و احکام مذهب ادعایی را بنا بر مصلحت فردی، گروهی و یا به اقتضای محاسبات سیاسی باند متـبوع، تغیـیر می دهد، هیچ بعید نیست سرکرده آن که علی الظاهر و اصطلاحا اولاد!؟ پیغمبر محسوب می شود، به زودی بنا بر مصلحت شخصی برای حفظ قدرت غصبی و ثروت افسانه ای، خود را از نوادگان کورش بزرگ نیز جا بزند!؟
همراه با ذکر سه نکته تأمل برانگیز، مواردی را نیز به استحضار همگان می رسانم که خالی از لطف نیست.
۱_ شیخ علی خامنه ای نیز همچون خیل راهزنان انقلاب ۵۷ سابقه مبارزاتی مؤثری در دوران ستمشاهی نداشت. اگر او و سایر سرکردگان این رژیم فاسد، سوابق مبارزاتی به درد بخوری می داشـتند، بدون تردید در ایام موسوم به دهه فجر به جای سوءاستفاده مکرر از نام مبارزانی چون زنده یاد خسرو گلسرخی و...، سوابق مشعشع!؟ خود و شرکای شارلاتان ترشان را در بوق و کرنا می کردند.
این روباه های دو پا که با گذشت ۳۵ سال از پیروزی انقلاب ۵۷ و قبضه کردن کلیه اسناد و ... مربوط به دوران ستمشاهی، حتی درباره دلایل دستگیری، محتویات پرونده، چرایی مخالفت با شاه و نیز سوابق مبارزاتی امام منسوخ شان!؟ هم کمترین سخن راستی به میان نمی آورند، کلیه اوراق پرونده های بازجویی و سایر اسناد به دست آمده از ساواک و سفارت آمریکا را فقط در رابطه با دشمنان خود، منتشر کرده و مورد سوءاستفاده های رذیلانه قرار داده و می دهند.
۲_ شاید در سراسر دنیا شیخ علی شیره چی، تنها کسی باشد که بلد نیست به زبان آباء و اجدادی خود -ترکی- حرف بزند!؟ و همین یک دلیل به اندازه کافی گویاست تا به ضرس قاطع او را در زمره نوادر پستوی تاریخ!؟ به شمار آوریم.
شاید به دلیل همین ناتوانی ذاتی باشد که این عربده جوی رسوا، هنوز نمی داند به دنبال چیست و تا کنون نه تنها رد پایی معتـبر برای خود در تاریخ نیافته بلکه دستاوردی جز نکبـت و نحوست برای ایران و ایرانی به بار نیاورده است.
۳_ در سال ۶۰ این شیخ شیره چی تازه ۴۲ سال سن داشت که در اثر یک انفجار مشکوک، دست راستش ظاهرا کمی تا قسمتی از کار افتاد. ولی این نادره پستوی تاریخ!؟ با گذشت ۳۳ سال هنوز یاد نگرفته که با دست چپ خود بنویسد!؟
در حالی که در دوران طفولیت، هر چند معمولا انگیزه ای جز بازیگوشی و تفریح در نوباوه گان نیست، اما خرف ترین بچه ها نیز پس از حداکثر دو سال دست شان آمخته شده و به عادی نوشتن مسلط می شوند.
یادآور می شود که از ابتدای امر و در دوران پیش از انقلاب ۵۷ این شیخ شیره چی، طفیلی رفسنجانی بود و پس از انقلاب نیز این دو شیخ بی مقدار، جاه طلبانه چنان خود را به یکدیگر گره کور زدند که به دوقلوهای به هم نچسبیده!؟ معروف شدند.
اشکال کار اینکه شیخ علی شیره چی، آن قدر دست و پا چلفتی ست که بعد از گذشت ۳۳ سال و به رغم در اختـیار داشتن بهترین اطباء، فیزیوتراپ ها، ماساژورها و ... هنوز هم نمی تواند در حد یک نوآموز کلاس اول دبستان با دست چپ خود بنویسد!؟
اگر کسی مدعی ست که می تواند!؟ این گوی و این میدان، از او بخواهد تا در حضور چند نفر چند جمله بنویسد ولی دستـنوشته اش همزمان فیلمبرداری و پخش مستقیم گردد تا دست ناتوان او و دروغ شاخدار یاوه پردازان کیهان صفت!؟ در این مورد هم رو شود که تصویر دستخط خرچنگ قورباغه ای این نادره پستوی دوران!؟ را رتوش کرده و با کاربرد هزار فوت رمالی و فن عکاسی، آن هم با نمای از دور!؟ و به شکلی غیر شفاف چاپ می کند تا بگوینـد که آقاشون اونقدر ها هم که می گویند ... نیست!؟
آری روتر شود دست این لومپن های بی مقدار و رسواتر شوند این مزدوران رژیم مطرود فقیه که چون نطفه شان از ازل با دروغ و دغل بسته شده، ذاتا نمی توانند راست بگویند و آنقدر به ریاکاری معتادند که حتی در باب مسایل پیش پا افتاده و نالازم به ذکر هم، دروغ های شاخدار می بافند. و معلوم تر گردد که حتی درباره بدیهی ترین، ناچیزترین و ناضرورترین موارد نیز به مردم جعل، دروغ، دغل و... تحویل می دهند.
اینگونه کارهای عقده گشایانه تنها به دستخط این اعجوبه پستوی تاریخ!؟ ختم نمی شود، زیرا قیافه کریه او را نیز چون عروسی که به حجله بخت!؟ می رود، رنگ و رتوش کرده به تماشا می گذارند!؟ همه کسانی که شیخ علی شیره چی را از نزدیک می شناسند، علاوه بر رنگ سبزه پوست!؟ قد و قواره کج و معوج، چهره زار و نزار ناشی از سوءتغذیه، اعتـیاد، سیگار و نیز لباس رنگ و رو رفته ناشی از افلاس!؟ او را به خاطر دارند. علاوه بر این در فیلم های بجامانده از اوایل انقلاب ۵۷ نیز موارد فوق به وضوح مشخص و به حد کافی گویاست.
با همه این تفاصیل اگر برای مردم ستمدیده، ظاهر دولتمردان ملاک و معیار بود، فردی چون رفسنجانی کوسه!؟ که نه تنها کریه ترین قیافه و اندام که حتی پوستی چون کرگدن دارد، هرگز نمی توانست چنـین به آسانی اوج بگیرد و در طول ۳۵ سال گذشته همواره نفر دوم باند مافیایی حاکم باشد. پس این واقعیت که چهره شیخ علی شیره چی را زیر بزک!؟ پنهان می کنـند، علاوه بر اینکه آشکارا بیانگر عقده گشایی های روحی-روانی بوده و نشان از ورشکستگی های سیاسی و رسوایی های اخلاقی دارد، درست مثل آبی که از سرچشمه آلوده است از وخامت احوال در بسیاری موارد و زیر-موارد مشابه دیگر نیز حکایت های فراوان به میان می آرد.
اهالی فرقه ضاله فقیه که هر یک در حوزه اقتدار خود، بوقلمون وار اصول دین و احکام مذهب ادعایی را بنا بر مصلحت فردی، گروهی و یا به اقتضای محاسبات سیاسی باند متـبوع، تغیـیر می دهد، هیچ بعید نیست سرکرده آن که علی الظاهر و اصطلاحا اولاد!؟ پیغمبر محسوب می شود، به زودی بنا بر مصلحت شخصی برای حفظ قدرت غصبی و ثروت افسانه ای، خود را از نوادگان کورش بزرگ نیز جا بزند!؟
هم میهنان؛
کشور ما همچون دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه، آبستن حوادث بسیار عمیق است. در طول ۳۵ سال گذشته، جناح های مختلف رژیم ثابت کرده اند که نه تنها درک درستی از دنیای امروز و فرایند پر برکت جهانی شدن ندارند بلکه از درد مردم زمانه جدا افتاده و از من حقیقی خود نیز فرسنگ ها فاصله گرفته اند. لذا اصولا تحت هر نام، عنوان و شرایطی؛ امید به برخورداری از آزادی، آبادانی، آرامش، رفاه، آسایش، امنیـت همگانی، پرسـتیژ بین المللی و... در سایه این رژیم کوته بین، دزدخیز و کهنه پرور، خوش-خیالی محض و مفرط است.
هم اکنون همه فعالان میهن-دوست و مردم-گرا اذعان دارند که زمان انجام تغیـیرات اساسی یا به عبارت دقیق تر جراحی های اصولی در کشور فرا رسیده و بناچار به منظور رهایی از چنگال مافیای بیگانه پرست حاکم به عنوان پیش-شرط لازم برای غلبه بر بحران های فراگیر موجود، به پیروزی رساندن یک انقلاب تمام عیار دموکراتیک به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل شده است.
کشور ما همچون دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه، آبستن حوادث بسیار عمیق است. در طول ۳۵ سال گذشته، جناح های مختلف رژیم ثابت کرده اند که نه تنها درک درستی از دنیای امروز و فرایند پر برکت جهانی شدن ندارند بلکه از درد مردم زمانه جدا افتاده و از من حقیقی خود نیز فرسنگ ها فاصله گرفته اند. لذا اصولا تحت هر نام، عنوان و شرایطی؛ امید به برخورداری از آزادی، آبادانی، آرامش، رفاه، آسایش، امنیـت همگانی، پرسـتیژ بین المللی و... در سایه این رژیم کوته بین، دزدخیز و کهنه پرور، خوش-خیالی محض و مفرط است.
هم اکنون همه فعالان میهن-دوست و مردم-گرا اذعان دارند که زمان انجام تغیـیرات اساسی یا به عبارت دقیق تر جراحی های اصولی در کشور فرا رسیده و بناچار به منظور رهایی از چنگال مافیای بیگانه پرست حاکم به عنوان پیش-شرط لازم برای غلبه بر بحران های فراگیر موجود، به پیروزی رساندن یک انقلاب تمام عیار دموکراتیک به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل شده است.
هم میهنان؛
در حال حاضر، زیرساخت های اقتصاد ملی چنان فرو ریخته و بر-ساخت های سیاسی-حقوقی کشور چنان از هم گسسته که تشدید ادواری انواع بحران های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی در جامعه ما به امری عادی تبدیل شده و دریغا که شیرازه میهن، شتابان می رود که از هم بپاشد.
به عنوان یکی از قربانیان مستقیم این رژیم بربرمنش از درون سیاهچاله های قرون وسطایی به صراحت اعلام می دارم که در این مرحله بسیار حساس تاریخی به منظور ایجاد حاکمیت دموکراتیک مردم بر سرنوشت خود، حرکت گسترده به سوی سازمان یابی هر چه منسجم تر سراسری، ضرورت تردیدناپذیر یافته و لازم است کلیه نیروهای مبارز و سایر فعالان مؤثر در عرصه های اجتماعی-سیاسی میهن، برای ایجاد نوعی وحدت سترگ ملی در راستای به ثمر نشاندن خیز محتوم پیشارو به تلاش های هدفمند و هماهنگ خود شتاب بیشتری بخشند تا بتوانیم برای سومین بار در ۱۱۰ سال گذشته و برای آخرین بار در تاریخ آینده کشور، اراده انقلابی ایرانیان بپاخاسته را به سرگردنه داران حاکم بر ایران اهورایی تحمیل نموده، دشمنان قسم خورده مردم و غاصبان آزادی سـتیز انقلاب ۵۷ را منکوب کرده از اریکه قدرت به زیر آورده و به پای میز محاکمه بکشانیم.
در حال حاضر، زیرساخت های اقتصاد ملی چنان فرو ریخته و بر-ساخت های سیاسی-حقوقی کشور چنان از هم گسسته که تشدید ادواری انواع بحران های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی در جامعه ما به امری عادی تبدیل شده و دریغا که شیرازه میهن، شتابان می رود که از هم بپاشد.
به عنوان یکی از قربانیان مستقیم این رژیم بربرمنش از درون سیاهچاله های قرون وسطایی به صراحت اعلام می دارم که در این مرحله بسیار حساس تاریخی به منظور ایجاد حاکمیت دموکراتیک مردم بر سرنوشت خود، حرکت گسترده به سوی سازمان یابی هر چه منسجم تر سراسری، ضرورت تردیدناپذیر یافته و لازم است کلیه نیروهای مبارز و سایر فعالان مؤثر در عرصه های اجتماعی-سیاسی میهن، برای ایجاد نوعی وحدت سترگ ملی در راستای به ثمر نشاندن خیز محتوم پیشارو به تلاش های هدفمند و هماهنگ خود شتاب بیشتری بخشند تا بتوانیم برای سومین بار در ۱۱۰ سال گذشته و برای آخرین بار در تاریخ آینده کشور، اراده انقلابی ایرانیان بپاخاسته را به سرگردنه داران حاکم بر ایران اهورایی تحمیل نموده، دشمنان قسم خورده مردم و غاصبان آزادی سـتیز انقلاب ۵۷ را منکوب کرده از اریکه قدرت به زیر آورده و به پای میز محاکمه بکشانیم.
دیرزیوی و شادزیوی همگان را آرزومندم؛
زنده باد ایرانی؛
پاینـده باد ایران؛
در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛
پاینـده باد ایران؛
در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛
ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجایی شهر
۳۰ آذرماه ۱۳۹۳
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجایی شهر
۳۰ آذرماه ۱۳۹۳