jeudi 11 septembre 2014

معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)

لیستی از مشهورترین تروریست‌های داعش به همراه تصاویر، قبل و بعد از پیوستنشان به گروهک‌های تروریستی منتشر شده است.
باشگاه خبرنگاران در گزارشی به نقل از خبرگزاری آلمانی بیلد نوشت: لیستی از مشهورترین تروریست‌های داعش به همراه تصاویرشان، قبل و بعد از پیوستن به گروهک‌های تروریستی که این بار نه از عراق و سوریه و پاکستان، بلکه از قلب شهرهای اروپایی به این جنایتکاران پیوسته‌اند منتشر شده است.
پروفسور “پتر نویمان” کارشناس تروریسم در کینگزکالج شهر لندن در همین خصوص به خبرنگار بیلد گفت: تروریست‌ها قادرند به وحشیانه‌ترین کارها دست بزنند و انگیزه‌های ایدئولوژیک آنان را به این قبیل اقدامات وامی‌دارد. حدود ۳۰۰ الی ۴۰۰ آلمانی، ۴۰۰ انگلیسی، ۶۰۰ فرانسوی، ۵۰۰ بلژیکی و بقیه به طور پراکنده از سایر کشورهای اروپایی در داعش فعالیت دارند.
 
شاید باورش سخت باشد ولی ۱۰۰ چینی، ۲۰۰ استرالیایی و حدود ۵۰ اندونزیایی نیز عضو داعش هستند.
 
پروفسور نویمان معتقد است شبه‌نظامیان خارجی به مراتب خطرناک‌ترند. تروریست‌های غربی، به این دلیل که در سنین بزرگسالی داوطلبانه به ایدئولوژی داعش می‌گرایند، از انگیز‌ۀ بالایی برخوردارند و قادر به انجام وحشیانه‌ترین ترورها هستند.
 
افراطیونی که زندگی به سبک غربی را رها کرده و برای کشتن انسان‌ها به سوریه یا عراق گسیل می‌شوند، چه کسانی هستند؟
 
“من ماه‌ها با این سؤال درگیر بودم تا اینکه خدا همان جوابی را که بدان نیاز داشتم، به من داد. خدایا، تو مرا به نزد این‌ها آوردی! (به داعش)”
 
این جمله‌ را “دان مورگان” (Don Morgan) 44 ساله، یک آمریکایی‌تبار عضو داعش در مصاحبه با خبرگزاری آمریکایی NBC و در پاسخ به سؤالی مبنی بر انگیزه‌اش برای پیوستن به تروریست‌ها گفت و ادامه داد:
 
“من خودم را افراطی نمی‌دانم، من فقط یک انسان عمل‌گرا هستم!”
 
 
معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)
 
 
• دسو داگ (Deso Dogg)
 
دسو داگ ۳۸ ساله خواننده موزیک رپ گانگستر در ویدئوهای متعددی همگان را به مبارزه علیه “دشمنان اسلام” (!) فرامی‌خواند و امروز در زمره تروریست‌های داعش است.
 
وی از سال ۲۰۰۴ در زمینه موزیک رپ مشغول به فعالیت بود و یک بار به جرم حمل موادمخدر بازداشت شد. شش سال بعد یک تحول اساسی در زندگی‌اش ایجاد کرد و با نام مستعار “ابومالک” به سخنرانی‌های شدیداللحن و خشونت‌طلبانه پرداخت. وی با انتشار این سخنرانی‌ها در اینترنت، نهادهای امنیتی آلمان را متوجه خود ساخت.
 
 
معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)
 
 
“دسو داگ” در ژوئیه ۲۰۱۲ توانست به مصر سفر کند. اوج همبستگی داگ به داعش در ویدئویی که آوریل ۲۰۱۴ منتشر شد بروز یافت؛ وی برای نخستین بار “ابوبکر البغدادی” را خلیفه داعش معرفی و خود، به عنوان اولین نفر با وی سوگند بیعت و وفاداری یاد کرد.
 
شبکه العربیه اواخر آوریل اعلام کرد دسو داگ طی دو عملیات انتحاری توسط یک گروهک تروریستی دیگر در استان دیرالزور سوریه کشته شده است. داعش این خبر را تکذیب کرد و البته اوایل اوت، ویدئوی دیگری منتشر شد که وی را به همراه یک آلمانیِ دیگر در حال رانندگی نشان می‌داد که به گفته خودشان، در حال عزیمت به حمص برای سر بریدن بودند.
 
• سارا او. (Sarah O.)
 
سارا او. دانش‌آموز ۱۶ ساله آلمانی که به گفته هم‌کلاسی‌هایش دختری محبوب، درسخوان و با اعتماد به نفس بود اکتبر ۲۰۱۳ بدون اینکه والدین، همکلاسی‌ها یا معلمانش در مدرسه هومبولت متوجه شوند، راهی استانبول و از آنجا عازم سوریه شد.
 
معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)
 
سارا در سال ۲۰۰۹ قبل از پیوستن به داعش
 
سارا پس از فرار از آلمان، فقط از طریق شبکه‌های اجتماعی با دیگران ارتباط برقرار می‌کرد و روزمره خود را برای دوستانش اینطور توصیف می‌کرد: خوابیدن، خوردن، کشتن، یادگرفتن و گوش دادن به سخنرانی‌ها.
 
پس از چند هفته سارا به همراه یک تروریست داعشی از اهالی کلن آلمان، با پدرش تماس تلفنی برقرار کرد تا به آن‌ها اجازه ازدواج بدهد. پدر سارا مخالفت کرد، با این وجود سارا ۴ ژانویه ۲۰۱۴ در فیسبوکش نوشت که با این فرد اهل کلن ازدواج کرده است.
 
• فیلیپ ب. ( Philip B.)
 
فیلیپ ب. ۲۷ ساله از اهالی ایالت وستفالن که به عنوان پیک پیتزایی مشغول به کار بود، در سال ۲۰۰۹ به اسلام تکفیری‌ها گروید و ۲۰۱۳ با هدف پیوستن به داعش به همراه گروهی از تکفیری‌های آلمان به سوریه سفر کرد.
 
 
معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)
 
 
فیلیپ طی یک عملیات انتحاری در ماه اوت، خودش و ۲۰ کُرد را در نزدیکی موصل عراق منفجر کرد.
 
 
• مجدی ی. (Majdi J.)
 
مجدی ۲۴ ساله آرایشگر دورگه آلمانی-تونسی ساکن فرانکفورت و دارای سبک زندگی غربی بود. بیلد می‌نویسد او دائماً به پارتی‌های مختلط می‌رفت و مشروبات الکلی می‌نوشید.
 
معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)
 
مجدی پس از فارغ‌التحصیلی، دیپلم آرایشگری گرفت و یک سالن در اوفن‌باخ اجاره کرد. اولین ارتباط وی با سلفیون فرانکفورت در همین سالن آرایشگری شکل گرفت. وقتی مجدی به شهر خودش برگشت دیگر کسی او را نمی‌شناخت چون همواره یک لباس سفید بلند به تن داشت و ریش می‌گذاشت. وقتی از او پرسیدند که چرا آرایشگری را کنار گذاشت، مدعی شد: “امور دنیوی دیگر برای من جذابیتی ندارند.”
 
 
• مارکو کا. (Marko K.)
 
مارکو کارگزار کلیسای کاتولیک ساکن ایالت وستفالن آلمان با تنها ۱۷ سال سن به سلفیون رادیکال گروید، عقاید خود را از طریق سایت یوتیوب منتشر کرد و نهایتاً تصمیم گرفت برای پیوستن به داعش در مبارزه با “بشار اسد” عازم سوریه شود.
 
معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)
 
مارکو در ویدئوهایی که از سوریه ارسال می‌کرد به زبان آلمانی سخن می‌گفت. مارکو در ابتدای سال ۲۰۱۴ در سوریه کشته شد.
 
 
• فیراس هویدی (Firas Houidi)
 
یکی از ۱۳۰ اتریشی تروریست در میان داعشی‌ها فیراس هودی ۱۹ ساله از اهالی فلوریسدورف وین است که از سال گذشته برای داعش در سوریه می‌جنگد و مطالبی را در صفحه فیسبوکش می‌گذارد.
 
معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)
 
به نوشته روزنامه صبح اتریش، فیراس در شهر وین آموزه‌های افراطی را فراگرفت و در جواب این سؤال که چه چیز باعث شد در این جنگ شرکت کند گفت: شبکۀ “دولت اسلامی”(داعش) بسیار گسترده است؛ از آلاسکا تا اقیانوس. تو نمی‌فهمی که ما در وین چه تشکیلاتی داریم.
 
 
• مهدی نموش (Mehdi Nemmouche)
 
نموش جوان فرانسوی ۲۹ ساله با ریشه‌های الجزایری، نخستین تروریست داعشی بود که وقتی از سوریه به اروپا بازگشت، عملیات تروریستی فجیعی در وطن خود یعنی فرانسه پیاده کرد: ۲۴ مه امسال بود که او با یک کلاشینکف در مقابل موزه یهودیان شهر بروکسل به چهار نفر شلیک کرد.
 
معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)
 
وی پیش از این مدت هفت سال به جرم دزدی و رانندگی بدون گواهینامه در بازداشت به سر می‌برد که در همانجا به شبکه‌های ترور وصل شد و بلافاصله بعد از آزاد شدن از زندان در سال ۲۰۱۲ جهت آموزش دیدن، به سوریه سفر کرد.
 
 
• شکیر معروفی (Chaquir Maaroufi)
 
شکیر ۳۰ ساله معروف به “ابوشاهد” تا زمان مرگش در مه ۲۰۱۴ بانفوذترین تروریست اروپاییِ داعش در رسانه‌ها به شمار می‌رفت.
 
معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)
 
وی که ابتدا ساکن روستای کوهستانی پیرنه فرانسه بود، بعد از پیوستن به داعش طبق سنت معمول این گروه، پاسپورت فرانسوی خود را به آتش کشید و فیلم آن را در صفحات فیسبوک و توییترش گذاشت.
 
وی به آن دسته از شهروندان اروپایی که مایلند به داعش بپیوندند ولی معمولاً به زبان عربی مسلط نیستند مژده داد که واحدهای ویژه‌ای با پنج یا شش عضو برای فرانسوی‌ها و بلژیکی‌ها در داعش تدارک دیده شده و منتظر آن‌هاست.
 
 
• یونس عبعود (Younes Abaaoud)
 
معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)
 
جوانترین عضو اروپایی داعش، نوجوان اهل بروکسل است که والدینش با ریشه‌های مراکشی بیش از ۴۰ سال در بلژیک هستند. او در آخرین عکس توییتری‌اش تنها با ۱۴ سال یک کلاشینکف به دست دارد.
 
 
• طاها شید (Taha Shade)
 
طاها ۲۷ ساله متولد شهر صنعتی ترولهتان سوئد در مه ۲۰۱۳ چنانچه خودش می‌گفت، وطن خود را برای کمک به خلیفه البغدادی ترک کرد. نهادهای مالیاتی سوئد درآمد سالیانه وی پیش از عزیمت به سوریه را بیش از ۳۲۰۰۰ یورو اعلام کرده‌اند.
 
معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)
 
طاها پنج ماه قبل از انجام عملیات انتحاری‌اش در ژانویه ۲۰۱۴ با “ام هاریتا”ی ۲۰ ساله تروریست داعشی اهل کانادا ازدواج کرده بود.
 
 
• عبدالماجد عبدالباری (Abdel-Majed Abdel Bary)
 
عبالماجد ۲۳ ساله مظنون به قتل “جیمز فولی” خبرنگار آمریکایی، قبلاً خواننده رپ اهل انگلیس بود که بعدها به گروهک موسوم به “جنگندگان جوان انگلیسی داعش” (Beatles) پیوست. وی در سن دو سالگی به همراه والدین و پنج خواهرش از مصر به انگلیس مهاجرت کرد و این خانواده در نزدیکی لندن از وضعیت اقتصادی عالی برخوردار بودند.
 
معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)
 
شهرت وی بیش از همه به خاطر به خدمت گرفتن جوانان در داعش است.
 
 
• اقسی محمود (Aqsa Mahmood)
 
اقسی ۲۹ ساله معروف به آنچه “جهادگر نکاح” نامیده می‌شود، که در لندن از سوی اکانت‌های توییتریِ دیگر زنان داعش تشویق می‌شد، روز به روز در سلفی‌گری افراطی‌تر شد تا اینکه نوامبر ۲۰۱۳ به سوریه سفر کرد.
 
معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)
 
یکی از والدین اقسی در بی‌خبری و گیجی کامل به یک خبرگزاری انگلیسی گفته بود: متأسفانه اقسی در محیط پیرامون خود حل شد،
 
 
• محمد حمید الرحمن (Muhammad Hamidur Rahman)
 
محمد ۲۵ ساله در انگلیس فروشنده بود و بعدها جزو گروهی شد که تابستان ۲۰۱۳ از شهر پورتسموث انگلیس به سوریه عزیمت کرد.
 
معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)
 
اتوبوس این گروه برای از بین بردن هرگونه ردّپایی اول راهی ترکیه شد و سپس مسیر خود را به سمت مرزهای سوریه کج کرد. محمد از آن روز به بعد فقط از طریق شبکه‌های اجتماعی با پدرش ارتباط برقرار می‌‌کند. پدرش معتقد است که محمد آرزو داشت در میان داعشی‌ها کشته شود. او اوایل اوت امسال در درگیری‌های زمینی سوریه کشته شد.
 
 
• دوگلاس آرتور مک‌کین (Douglas McArthur McCain)
 
دوگلاس ۳۳ ساله از اهالی ایالت مینه‌سوتای آمریکا در درگیریهای اوت ۲۰۱۴ با گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه کشته شد. یکی از همکاران سابق وی، او را از هر لحاظ یک جوان آمریکایی می‌داند. او طرفدار تیم بسکتبال شیکاگو بود و دیپلم خود را در سال ۱۹۹۹ اخذ کرد. دوگلاس بارها به جرم اخلال در نظم عمومی و خرید و فروش موادمخدر با پلیس درگیر شد.
 
معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)
 
او در سال ۲۰۰۳ به تکیفیری‌گری متمایل شد و عقاید افراطی‌اش را در فیسبوک اعلام نمود. دوگلاس پس از سفر به سوئد و کانادا عکسی از خودش منتشر کرد که پرچم سیاه داعش را به دور خودش پیچیده بود.
 
این جوان آمریکایی اوایل امسال خبر عزیمتش به ترکیه را توییت کرد و نوشت: در گروه‌های سلفی مسلح در ترکیه، بسیاری از رفقای سابقم که با من در فست‌فود رستوران بورگرکینگ کار می‌کردند را دیدم. من اکنون در میان برادرانم هستم. برای داعش دعا کنید!!!
 
 
• آندره پاولین (Andre Poulin)
 
آندره ۲۴ ساله اهل کانادا که بعدها نام خود را به “ابومسلم” تغییر داد، اندکی پیش از مرگش طی ویدئویی جهان‌بینی خود را خطاب به جوانان غربی تشریح کرد و از رفاه و آسایشی که در کانادا داشت با آن‌ها سخن گفت:
 
“من یک نوجوان کاملاً عادی بودم که در کانادا بزرگ شده. قبل از این که به سوریه بیایم، عاشق ماهیگیری و هاکی روی یخ بودم. من افراطی نیستم!”
 
معروفترین داعشی‌ها؛ از بدنساز آمریکایی تا دختران فیسبوکی (+عکس)
 
بیلد می‌نویسد: البته اداره امنیت کانادا نظر دیگری دارد و اسناد موجود نشان می‌دهد آندره در خلال ارتباطاتش نحوۀ ساخت بمب‌های گوناگون را یاد گرفت و سرانجام در یکی از جنگ‌های تروریستی در سوریه کشته شد.


منبع: باشگاه خبرنگاران

گروندریسه Grundrisse کشف حجاب می‌کند

گروندریسه Grundrisse کشف حجاب می‌کند
واژه «گروندریسه» در کتاب دایره المعارف علوم فلسفی هگل آمده
 Enzyclopädie der philosophischen Wissenschaften im Grundrisse
و البتّه نام ویژه دست نوشته‌های کارل مارکس هم هست که پیش از کتاب کاپیتال (سال ۱۸۵۷-۵۸) نوشته و در واقع پیش نویس نقد وی بر اقتصاد سیاسی است.
Grundrisse DER Kritik DER Politischen Ökonomie
_________________ 
گروندریسه یعنی چی؟
واژه Grundrisse در زبان آلمانی از شاخه معماری و ساختمان سازی وارد علوم نظری - علوم اجتماعی و فلسفی شده و به معنای خطوط کلی، خطوط اصلی و بنیادی و نوعی نشانه گذاری اولّیه و خلاصه تعیین چهارچوب و مبنا است.
 Grundrisse بصورت جمع است و نقشه کف و نقشه مسطّحه برای آغاز پایه ریزی ساختمان و نهادن خطوط اولیه بنا و... معنا می‌دهد.
اینکه مارکس نام دست نوشته‌های خودش را که در واقع پیش درآمدی است برای کتاب کاپیتال. گروندریسه گذاشته، نشان می‌دهد که در این اثر (در این انگاره Skizze و طرح)، خطوط کلّی و موضوعات ریشه‌ای و مبنایی (در تعلیل و تحلیل سرمایه) تشریح شده‌است.
بعبارت دیگر، گروندریسه ماهیّت و هسته اصلی نقد مارکس از اقتصاد سیاسی بر پایه نظریه انتقادی است.
مارکس با گروندریسه، مبانی و جزئیاّت تئوری ارزش را بنا می‌گذارد و بعدها تئوری ارزش اضافه را نیز بر پایه آن ادامه می‌دهد و چند و چون ارزش مبتنی بر کار را در شیوه تولید سرمایه داری مشخص می‌کند.
...
گروندریسه که بخشی از پروژه گسترده ی سیاسی – اقتصادی مارکس تلقّی می‌شود، تفسیرهای متداول از وی را به چالش می‌کشد و به بوته آزمون می‌گذارد.
در گروندریسه مارکس به کار الینه و بیگانه شده هم اشاره دارد. کاری بیگانه از محصول خود، بیگانه از قابلیت انسان برای فعالیت آزادانه و آگاهانه، و همچنین بیگانه از انسان‌های دیگر.
گروندریسه الغای شیوه تولید سرمایه داری را هم به بحث می‌گذارد اما مقصودش صرفاً الغای مالکّیت خصوصی وسائل تولید نیست. شیوه جدیدی از کار و زندگی را مّد نظر دارد.
ﮔﺮوﻧﺪرﻳﺴﻪ که ﺑﻴﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎی ۱۸۵۷ و ۱۸۵۸ میلادی ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪه، نخستین ﻃﺮح ﻣﻘﺪﻣﺎتی مارکس در ﻧﻘﺪ اﻗﺘﺼﺎد سیاسی و ﺑﻨﺎﺑﺮاین، ﻃﺮح اولیه کار ﺑﺮ روی کتاب کاپیتال (ﺳﺮﻣﺎیه) اﺳﺖ. ﮔﺮوﻧﺪرﻳﺴﻪ درﺑﺮگیرﻧﺪه ﻧﻈﺮات مارکس در ﻣﻮرد ﻣﻮﺿﻮع‌ﻫﺎی بیشماری اﺳﺖ که او آن‌ﻫﺎ را در جای دیگر بحث نکرده‌است.
_________________ 
کارل مارکس و رنج‌هایش
پس از آنکه مارکس در سال ۱۸۵۰ به اجبار راهی لندن شد، با اینکه در تنگنای اقتصادی قرار داشت، به کتابخانه موزه بریتانیا می‌رفت و آثار «ویلیام پتی»، «آدام اسمیت» و«زوزوف پرودون»، «دیوید ریکاردو»، «هنری چارلز کری» و «فردریک باستیات» و... را با ولع تمام دوره می‌کرد و به قول خودش که به انگلس نوشته بود مثل دیوانه‌ها تمام شب بیدار می‌ماند تا به مطالعات اقتصادی ادامه دهد و از اوضاع پرت نیافتد.
...
مارکس که سال پرماجرای ۱۸۴۸ و وقایع تأمل برانگیز آنرا در خاطر داشت، ۹ سال بعد (در سال ۱۸۵۷) می‌پنداشت که بحران مالی در حال توسعه در سطح بین المللی شرایط را برای یک دوره انقلابی جدید در سراسر اروپا ایجاد کرده‌است. بواقع هم اروپا آنزمان با بحران اقتصادی روبرو بود و فشار بر تهیدستان افزوده می‌شد.
گرد و غبار آن بحران، کارل مارکس را هم بدرد چکنم چکنم گرفتار کرده بود و او که در شرایط سختی به لحاظ اقتصادی بسر می‌بُرد آنچنان که از نامه‌هایش به انگلس پیدا است، رنج می‌کشید. طلبکاران رهایش نمی‌کردند و زن و سه دخترش از کمبود آذوقه و وسائل گرما در زمستان آن سال بستوه آمدند. گویا مارکس در مقطعی مریض احوال هم بود و در نامه‌هایش به این موضوع و اینکه حتی نمی‌توانم پول یک کتاب را بپردازم، اشاره می‌کند.
مارکس بعد از فوت پدرش به تنگنا و بدبیاری افتاد. به علت انتقاداتی که از دولت وقت می‌کرد مجلّه‌ای که در آن کار می‌کرد توقیف و او بیکارشد و دولت پروس از فرانسه خواست تا وی را از آن کشور بیرون بیاندازد.
مارکس از دولت بلژیک تقاضای مصونّیت کرد اما پس از انتشار مانیفست، از آنجا هم بیرونش کردند و او به پاریس و بعداً به کلن آلمان رفت، ولی آنجا هم نوشته‌هایش خشم هیأت حاکمه را برانگیخت.
سال ۱۸۴۹ برای دومّین بار توسط دولت پروس از آلمان اخراج شد. دار و ندار خودش را فروخت تا بتواند با خانواده‎ به پاریس برود اما در پاریس با عکس العمل شدید دولت فرانسه مواجه گشت. آلاخون والاخون شده بود و به اجبار به لندن رفت اما فقر شدید امانش را برید.
این وسط پسرش درگذشت و دختر یکساله اش از جمله بخاطر فقر و گرسنگی شدید و عدم بهداشت صحیح جان داد. وی پسر دیگری را هم از دست داد.
گروندریسه در چنین اوضاع و احوالی نوشته می‌شود. (سال ۱۸۵۷ که البتّه یکسال طول می‌کشد تا به اتمام برسد.)
یادآوری کنم که گرچه مارکس گروندیسه را در سال‌های ۱۸۵۷ و ۱۸۵۸ نوشته، اما مضمون مسائلی که در آن کتاب آمده، از اوائل ۱۸۴۰ ذهن وی را مشغول داشت.
_________________ 
از دید مارکس، نویسنده هم کارگر زحمتکشی است
ﻣﺎﺭﻛﺲ ﺩﺭ گروندریسه، نه تنها از ستم و سرکوب زمانه تأثیر پذیرفته، تحت تاثیر امثال کانت و هگل هم هست.
ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ که پیرﺍﻣﻮﻥ ﺯﻧﺪگی ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ یوﻧﺎﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ می‌ﻧﻮیسد، ﻧﻈﺮﺍﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺪیوﻥ فریدریش ﺷیلر ﻭ ﺷﺎﮔﺮﺩ شیلر، یوهان یواخیم وینکِلمان Johann Joachim Winckelmann که کتاب «ﺗﺎﺭﻳﺦ هنر کهن» ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻪ می‌ﺩﺍﻧﺪ.
از گروندریسه می‌فهمیم که مارکس به هنر اهمّیت بسیار می‌دهد. هنر از نظر وی وجه خاصی از بیان آگاهی اجتماعی است.
 از دید او، نویسنده هم کارگر زحمتکشی است. کارگری تولیدی که اربابان جورواجور دارد و آن‌ها باید کارش را دماغ دربیآورند تا انتشار دهند. اربابانی که به جنبه زیبایی شناسانه کار توجّه زیادی ندارند.
مارکس بارها به کار فکری هم، (در کتار کار جسمی) اشاره می‌کند و با اشاره به هنرمندان و نویسندگان بزرگی چون «اشیل» و «هومر»..از تولید هنری مثال می‌آورَد و تأکید می‌کند هنر، تولیدی ویژه است و باید به گونه‌ای ویژه هم بررسی شود.
از دیدگاه وی اگر هنر را در منطق بررسی کلّی انواع تولید جای دهیم، عنصرخیالپردازی و بسیاری از راز و رمزهایش را کاسته ایم.
خودش وقتی تصاویری خیالی از جامعه آینده انسانی ارائه می‌کند، می‌گوید که آنجا خلاقیّت‌های انسانی به طور کامل شکل می‌گیرد و هرکس می‌تواند تبدیل به «رافائل» شود.
...
گرچه هنر اساساً (و نه مطلقاً) پدیداری است تاریخی و اجتماعی و وابسته به تکامل ابزار تولید و تکنولوژی اما، گاه اثر هنری فراتر از موقعیت تاریخی پیدایش خود می‌رود. مارکس در گروندریسه با اشاره به هنر یونان و نیز شکسپیر و زمانه اش، توضیح می‌دهد که شکوفایی هنر در دوره‌هایی معیّن می‌تواند با تکامل همگانی جامعه و پایه مادّی آن تناسبی نداشته باشد.
_________________ 
دست من کوتاه و خرما بر نخیل
در گروندریسه مارکس ضمن اشاره به این مطلب که تولید و توزیع و مبادله و مصرف (این چهار تا)، اعضای مختلف یک کلّیت هستند، به تجزیه و تحلیل مسائل اقتصادی می‌پردازد که از این بابت دست من کوتاه است و خرما بر نخیل !
من در اینگونه موارد هیچی نمی‌دانم. از بحث «پول» در گروندریسه بگیر تا آخر.
همچنین به مباحثی از قبیل بیان دوگانه مارکس از «روش» که در گروندریسه با کتاب گامی بر نقد اقتصاد سیاسی و کاپیتال خوانایی ندارد، می‌گذرم.
همچنین از اینکه وی در گروندریسه (فصل در باب ماشین‌ها) از «دانش انتزاعی» حمایت می‌کند که چندان مارکسیستی نیست... از این‌ها می‌گذرم. نه با آن آشنایی کافی دارم و نه به کار این بحث می‌آید.
...
ﻣﺎرﮐﺲ ﻧﮕﺮش ﺧﻮد در ﺑﺎره ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ را ﺑﺎ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﻧﻮیسی ﺑﺮ ﻧﮕﺎه ﭘﯿﭽﯿﺪه ھﮕﻞ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺗﺪوﻳﻦ نموده و ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻧﮕﺎه ھﮕﻞ ادّﻋﺎ می‌ﮐﻨﺪ ﻣﺎ نمی‌ﺗﻮاﻧﯿﻢ ﭘﺪﻳﺪه‌ھﺎی اﻗﺘﺼﺎدی را ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ درک ﮐﻨﯿﻢ. باید آن‌ها را ﺑﻪ ﻃﻮر ﻏﯿﺮ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ و از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﻘﻮﻟﻪ‌ھﺎی اﻗﺘﺼﺎدی ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده در اﻗﺘﺼﺎد ﺳﯿﺎسی ﻣﺪرن بفهمیم. ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ روش درک آن‌ها ﺑﺮ ﺧﻼف روش درک ﺷﺮاﻳﻂ ﺳﺎﺧﺘﺎر ذهنی اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻗﺎﻟﺐ ﺗﻐﯿﯿﺮات اﺟﺘﻤﺎعی ﺟﮫﺎنی، رخ می‌دھﻨﺪ.
به قول «اریک هابسبام» گروندریسه «درﺑﺮگیرﻧﺪه ی ﺗﺤﻠﻴﻞ‌ﻫﺎ و درﻳﺎﻓﺖ‌ﻫﺎیی اﺳﺖ که ﺑﺮرسی مارکس از ﺳﺮﻣﺎیه داری را ﺑﺴﻴﺎر ﻓﺮاﺗﺮ از ﻗﺮن ﻧﻮزدﻫﻢ می‌ﺑﺮد. ﺑﻪ ﻋﺼﺮ و ﺟﺎﻣﻌﻪ‌ای که ﺗﻮلید دﻳﮕﺮ نیازﻣﻨﺪ کار ﺗﻮده‌ای ﻧﻴﺴﺖ. ﻋﺼﺮ اﺗﻮﻣﺎﺳﻴﻮن، ﻋﺼﺮ امکان ﻓﺮاﻏﺖ و اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ از ﺧﻮدﺑﻴﮕﺎنگی.
در گروندریسه که در واقع رئوس مطالب، طرح کلی و پایه آثار دیگر مارکس بشمار می‌رود به موارد شش گانه زیر اشاره شده است:
تولید، تجارت، ازخودبیگانگی، نیروی کار، توسعه فن آوری و انقلاب کمونیستی. البتّه در کتاب مزبور اشاراتی هم به ماتریالیسم تاریخی، تناقضات زیست‌محیطی، سوسیالیسم، تکنولوژی و اتوماسیون...شده‌است.
در پرتو گروندریسه، می‌توان به بازاندیشی کتاب سرمایه دست زد.
_________________ 
گروندریسه تا مدت‌ها غیبش می‌زند
متاسفانه گروندریسه حدود نیم قرن غیبش می‌زند و کسی از آن خبردار نمی‌شود تا اینکه در سال ۱۹۰۳ «کائوتسکی» (همان کائوتسکی که لنین مرتدش خطاب می‌کرد) از آن رازگشایی نموده، و به دیگران می‌شناسانَد.
بعد از درگذشت مارکس (و انگلس) آثار بجامانده از آن‌ها را به آرشیو حزب سوسیال دموکرات (Social Democratic Party of Germany (SPD در برلین بردند اما برای تدوین و حفظ آن‌ها دقت کافی نشد و دست نوشته‌های مارکس پخش و پلا شدند.
یک دلیلش درگیری‌های متداول گروه‌ها و موضعگیری‌های چپ اندر قیچی نیروهای سیاسی بود. اگر امثال «ریازانوف» (چند سطر بعد از او خواهم گفت) نبودند، ما حالا از مارکس و انگلس، جز چند کتاب ناقص چیزی نداشتیم.
با تلاش کائوتسکی، «گروندریسه» در مجله «عصر جدید»
(Die Neue Zeit (The New Times معرفّی شد، وی در یاداشت کوتاهی تصریح نمود این اثر دست نوشته‌های مارکس و مربوط به ۲۳ اگوست ۱۸۵۷ میلادی است.
کائوتسکی برای گروندریسه، خودش تیتر Einleitung zu einer Kritik der politischen Ökonomie «مقدمه‌ای بر نقد اقتصاد سیاسی» را برگزید.
با وجود تلاش کائوتسکی برای کشف حجاب از گروندریسه، برخی وی را سرزنش می‌کنند که می‌توانست و می‌بایست زودتر از این‌ها، آن را رو کند...
_________________ 
«ریازانوف»، تیرباران می‌شود
گروندریسه باز می‌رفت تا از نظرها پنهان شود اما سال ۱۹۲۳ با همّت والای «دیوید بوریسوویچ ریازانوف» Дави́д Бори́сович Ряза́нов زندانی سیاسی در دوران تزار و مدیر انستیتو مارکس و انگلس، گرد و غبارش زدوده شد. 
البتّه وی به اینکه نخستین بار کائوتسکی آنرا معرفی نموده، اشاره کرد.
این انسان فرهیخته بعد از انقلاب اکتبر که در کنار مردم بپاخاسته، در آن نقش داشت، توسط شبه انقلابیون، دستگیر و شکنجه شد و نهایتاً هم در ۲۱ ژانویه ۱۹۳۸ به اتهام ضدانقلاب و نفوذی دشمن و از این خزعبلات تیرباران گردید.
اگر ریازانوف نبود، ما اکنون بسیاری از آثار مارکس و انگلس از جمله «دستنوشته‌های اقتصادی و فلسفی سال ۱۸۴۴»، ایدئولوژی آلمانی، نقد فلسفه حق هگل، گروندریسه و...را نداشتیم و همه گم و گور شده بود.
او بود که پیش تر در ۳۴ جلد آثار مارکس و انگلس را گردآوری نمود و منتشر کرد.
بعدها مؤسسه تحقیقات اجتماعی در فرانکفورت و...با کمک متخصّصین و مارکس شناسان، نسخه نهایی گروندریسه را تأئید و تکثیر نمود.
_________________ 
گروندریسه بر سر زبان‌ها می‌افتد
نسخه‌های اولیه (و نه جندان کامل گروندریسه) به زبان فرانسه (۱۹۰۳) و به زبان انگلیسی (۱۹۰۴)، به زبان روسی (۱۹۲۲)، ژاپنی (۱۹۲۶)، یونانی (۱۹۲۷)، و چینی (۱۹۳۰) و... منتشر شد و بر سر زبانها افتاد.
اولین نسخه آلمانی ۱۹۳۹ - ۴۱ (دومین نسخه ۱۹۵۳)
ترجمه ژاپنی ۱۹۵۸-۱۹۶۵(توسط «هیرانو هی چی» 平野英一)
ترجمه چینی ۱۹۶۲-۱۹۶۸
ترجمه فرانسوی ۱۹۶۷-۱۹۶۸
ترجمه روسی ۱۹۶۸-۱۹۶۹
ترجمه ایتالیایی ۱۹۶۸-۱۹۷۰
ترجمه اسپانیایی ۱۹۷۰-۱۹۷۱
ترجمه به زبان چک ۱۹ ۱۹۷۱-۷۷
ترجمه مجارستانی ۱۹۷۲
ترجمه رومانیایی ۱۹۷۲-۱۹۷۴
ترجمه انگلیسی ۱۹۷۳
ترجمه به زبان اسلواکی ۱۹۷۴-۱۹۷۵
ترجمه دانمارکی ۱۹۷۴-۱۹۷۸
ترجمه به زبان صرب (کرواسی) ۱۹۷۹
ترجمه به زبان اسلوونی ۱۹۸۵
ترجمه فارسی ۱۹۸۵-۱۹۸۷
ترجمه لهستانی ۱۹۸۶
ترجمه فنلاندی ۱۹۸۶
ترجمه یونانی ۱۹۸۹-۱۹۹۲
ترجمه ترکی ۱۹۹۹-۲۰۰۳
ترجمه کره‌ای ۲۰۰۰
ترجمه پرتغالی ۲۰۰۸
به زبان‌های نروژی، هلندی، عربی و ویتنامی هم ترجمه شده‌است.
گروندریسه در تمامیت خود به ۲۲ زبان ترجمه شده و در ۳۲ نسخه مختلف (بخش‌هایی از آن، یا تمام کتاب) چاپ شده‌است.
در مسکو فصل مربوط به پول از کتاب گروندریسه به چاپ رسید و سال ۱۹۳۶ تمام کتاب برای انتشار آماده شد و سالهای ۱۹۳۹ - ۴۱ کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی (موسسه مارکس، انگلس، لنین در مسکو) پخش آن را در دستور کار خود گذاشت اما خورد به محاکمات دهه سی و جّو بعد از آن به اصطلاح دادگاه‌های انقلاب، بیدادکاه‌هایی که دودش به چشم امثال ریازانوف و گروندریسه رفت.
خلاصه گرندوریسه تا مدتّ‌ها و تا جنگ جهانی دوم عملاً از دسترس عموم خارج گشت تا اینکه در سال ۱۹۵۳ پس از ۱۰۰ سال تنهایی آزاد شد. در همین سال در برلین، گروندریسه توجه ناشران بین المللی را هم جلب نمود.
...
شگفتا که مارکس در کتاب کاپیتال، به گروندریسه ارجاع نمی‌دهد و انگلس هم (در جلد ۲ و ۳ کاپیتال که از آثار بجامانده مارکس تدوین نموده) به آن دست نوشته‌ها اشاره ندارد. دارد؟
_________________ 
مارکس کافر به ظلم بود و مؤمن به آزادی
 نمی‌توانم به کارل مارکس آن نویسنده پرشور و بزرگوار که تا پایان عمر با تیغ و طلا و تسبیح آزارش دادند و هر کسی از ظّن خود یارش شد، ادای احترام نکنم. اگر بود به فریاد درمی‌آمد که لااقل مرا درست بشناسید و با دغدغه و رنج‌هایم آشنا شوید.
من به لحاظ فلسفی با وی هم جهت نبوده و نیستم اما با تمام وجود به او که چراغ به دست گرفت و به جنگ تیرگی رفت، سلام می‌کنم. قلم دیکته ناپذیر او و رنج و تنهایی اش مرا به فکر فرو می‌برَد.
... 
به قول «دانته» اینجا (در اینگونه مواقع) هرگونه تردید و بد گمانی باید کنار رود و از هر گونه ترس و بزدلی باید پرهیز شود.
Qui si convien lasciare ogni sospeto; Ogni viltà convien che qui sia morta. 
کارل مارکس کافر به ظلم بود و مؤمن به آزادی و یک موی او به هزار «محقق کرَکی» و مفتی و محتسب ریاکار می‌ارزد.
زاهدنمایان کذاّبی که نه تنها با مردم، با خودشان هم وحدت ندارند. بذر یأس و کینه می‌پاشند و از پستان دین، شیر دنیا می‌دوشند.
يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ... هر مویشان یک ساز می‌زند و هنری جز دریدن پوستین یوسفان ندارند...
...
«اریک هابسبام» وقایع نگار و وقایع نمای ارجمند عصر ما درست گفته بود: ﺑﺪون آﮔﺎهی از ﺗأثیری که ﻧﻮﺷﺘﻪ‌ﻫﺎی کارل مارکس ﺑﺮ ﻗﺮن بیستم داﺷﺘﻪ ﻣﺎ نمی‌ﺗﻮانیم دنیایی را که اﻣﺮوز در آن زﻧﺪگی می‌کنیم، ﺑﺸﻨﺎسیم.
_________________
پانویس
 I myself am not [a] Marxist.
کارل مارکس در اواخر عمرش نامه‌ای به «ژول گسد Jules Guesde از رهبران بخش مارکسیست جنبش کارگران فرانسه» نوشت و ضمن یک سری انتقاد به وی (...) تصریح نمود:
 "What is certain to me is [that, if this is Marxism, then] I myself am not [a] Marxist"
آنچه برای من مسلّم شده این است: اگر مارکسیست اینه (که شما مدعی‌اش هستید) من مارکسیست نیستم.
Karl Marx: his life and thought: David McLellan, 1973, p. 443
Marx's famous remark, quoted by Engels in a letter to Eduard Bernstein (November 1882), can be found in Marx and Engels, Werke, Vol. 35. p.388.
"Ce qu'il y a de certain c'est que moi, je ne suis pas Marxiste" 
_________________ 
منابع
گروندریسه (مبانی نقد اقتصاد سیاسی)، کارل مارکس، باقر پرهام - احمد تدین
گروندریسه (به فارسی)
ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺗﺎریخ ﻣﺎرﮐﺲ / ﺗﺎم راﮐﻤﻮر / ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻃﺎھﺮه ﺻﺎحبی
مقاله خودم در ویکی‌پدیا (گروندریسه)
دوران گروندریسه و کاپیتال / محمد قره گوزلو
شکل‌های تاریخی رابطه اجتماعی در گروندریسه کارل مارکس / ژاک تکسیه / برگردان ب. کیوان
سخنرانی‌های دکتر مرتضی محیط (از جلسه هفدهم، ۲۶ اکتبر ۲۰۰۹ به بعد)، مقدّمه گروندریسه و...
مارچلو ماستو، گروندریسه‌ی کارل مارکس: بنیادهای نقد اقتصاد سیاسی در ۱۵۰ سال بعد، ترجمه‌ی حسن مرتضوی
Marx's Grundrisse and Hegel's Logic by Hiroshi Uchida, published by Routledge 1988
Marx’s Grundrisse, London: Macmillan.Marx, Karl (1903) ‘Einleitung zu einer Kritik der politischen Ökonomie’,
Karl Marx's Grundrisse: Foundations of the Critique of Political Economy 150 later / Marcello Musto
Die Neue Zeit ,21, vol. 1: 710–18, 741–5 and 772–81.Marx–Engels–Lenin Institute (1939) ‘Vorwort’ [‘Foreword’], in Karl Marx,
Grundrisseder Kritik der politischen Ökonomie (Rohentwurf) 1857–1858
Lallier, Adalbert G. The Economics of Marx’s Grundrisse: an Annotated Summary. New York: St. Martin's Press, 1989. ISBN 0-312-02038-4
Negri, Antonio. Marx Beyond Marx: Lessons on the Grundrisse. Brooklyn: Autonomedia, 1989. ISBN 978-0-936756-25-7.
Dieter Wolf (2009): Marx's understanding of the value and the abstract human labor as a general form of concrete socially useful work in the "Grundrisse"
Marx's Grundrisse and Hegel's Logic / Hiroshi Uchida, Terrell Carver
...
از شما دعوت میکنم ویدیوی ضمیمه را ببینید
...
سایت همنشین بهار
ایمیل