mercredi 23 juillet 2014



در این یادداشت قصد قضاوت ندارم و در ابتدای امر نیز جنایات اسراییل در باریکه 360 کیلومتری مربعی غزه را به شدت محکوم می کنم.اما چند نکته:

اساتید و اندیشمندان ارتباطات و رسانه؛ نقش های مختلفی برای رسانه دیده اند از جمله آموزش – خبر رسانی – تفریح و سرگرمی – همگن سازی – احساس تعلق اجتماعی – تبلیغ و البته اثر گذاری و اثر بخشی. سخن  معروف " برنارد کوهن "که رسانه ها نمی توانند به مخاطب خود بگویند که چگونه فکر کنند اما می توانند بگویند که به چیزی فکر کنند را حتما شنیده اید و این همان اهمیت موضوع است که با برجسته کردن فونت تیر و یا صفحه بندی خاص در نگاه اول برای ذهن ناخودآگاه مخاطب طبقه بندی می شود.

در کشور ما روزنامه ها با گرایش های مختلف منشر می شوند و هر کدام مخاطب خاص خود را دارند و البته کاربرد های مختلف. به عنوان مثال روزنامه های طیف اصلاح طلب، روزنامه های اصولگرای کیهان و وطن امروز را رادیکال می دانند و روزنامه های اصولگرا نیز روزنامه هایی همانند اعتماد، آرمان و شرق را تند رو و در مواقعی همسو با جریان خارج نشین می پندارند. 

 همه ما با توجه به فهم و عقل سلیم خود ، شناختی درباره تضاد داریم؛ موقعیت ها ، افراد و گروه هایی که در ارزشها و اهداف با دیگران مخالفند. برخی بر این باورند که تضاد پدیده ای است که باید از آن دوری جست و بنابراین ، باید در برابر تضادهایی که بالقوه وجود دارند، هشیار بود و تلاش کرد تا پیش از این که ناخوشایند شوند، آنها را در اختیار گرفت و بر آنها غلبه کرد.

 برخی دیگر تضاد را یک مرحله طبیعی به حساب می آورند که در روابط ممکن است وجود داشته باشد و بنابراین باید آن را کنترل و اداره کرد. اگر این نظر را بپذیریم به خوبی می توانیم از عهده فهم تضاد برآییم و بدانیم که چگونه باید با آن رفتار کنیم.

بگذریم؛ این اختلاف در انتخاب تیتر و عکس صفحه اول روزنامه ها تا جایی برای عده ای مهم شد که روزنامه جوان صفحه اول خود را به عکس روزنامه های دیروز اختصاص داد و نوشت : " آبروي ژورناليسم متعهد مردمي و ظلم ستيز رفت. اين آبرو همين ديروز رفت، درست وقتي كه چشم روزنامه خوان‌ها به صفحات اول روزنامه دولتي ايران و روزنامه‌هاي تحت زنجير اعتماد، شرق، آرمان، ابتكار و ديگر حلقه‌هاي اين زنجير افتاد.  "

نویسنده این یادداشت نیز هماهنند برخی کاربران فضای مجازی معتقد است :  يك روز با هماهنگي از بالا همگي به آن مي‌پردازند و روز ديگر دستور از همان بالا مي‌شود: «نه غزه ! نه قدس ! نه لبنان ! فقط خود خودمان!

این مورد که نظریه برجسته سازی بیان می کند که رسانه های جمعی در ایجاد اولویتهای فکری و تعیین موضوعات مهم و مورد بحث عامه مخاطبان ، نقش اساسی ایفا می کنند بی شک درست است.

اما در این موضوع خاص فقط اگر بتوان به یک سوال جواب داد شاید این سکوت برخی روزنامه ها مهم به نظر برسد و آن این سوال است که : چه سود و منفعتی برای این جریان فکری خاص دارد؟

اگر چند رسانه با هم هماهنگ باشند خوب است.نشان از قدرت و هماهنگی درون شبکه ای دارد. اما برای موضوعی که سود و منفعت مشترکی برای آنان داشته باشد. کدام انسان است که از کشتار خوشحال شود؟ این فاجعه که در غزه در حال تکرار شدن است قطعا و طبعا دل هر انسانی را به درد می آورد چرا که موضوع پیش از آنکه سیاسی،جناحی، منطقه ای و حتی اسلامی  باشد موضوعی انسانی است.

اصلا مگر نه اینکه مطرح کردن یک موضوع برای اثر گذاری است؟

 این اثر گذاری از دو نوع بیشتر خارج نیست؛ یا اثرگذاری عینی است که منجر به تغییر عملکرد یا گفتارمخاطبین می شود و یا اثرگذاری ذهنی که تغییرات احساسات ، ارزش ها ، هنجارها ، باورها و ...  را در پی خواهد داشت.اگر خدایی ناکرده این جنگ دو ماه به طول انجامید، آیا هر روز باید تیتر یک روزنامه های ما باشد؟آیا اینکه یک رسانه بتواند اثرگذار و اثر بخش باشد کافی نیست؟

به عنوان نمونه بخشي از تيتر مطالبي كه با اين مضمون در روزنامه‌هاي یاد شده در روزهای قبل را مرور مي‌كنيم و شما قضاوت کنید که آیا تاثیر گذار هستند یا خیر؟

 «آيا كودكان غزه فينال آرژانتين- آلمان را ديدند؟ اعتماد 23/04/93»،

 «فاجعه هولناك در غزه، آرمان 23/04/93»،

«حمام خون در غزه، روزنامه آرمان 21/04/93»،

 «با من از غزه حرف بزن، حملات نيروهاي رژيم‌صهيونيستي به كودكان و مردم بي‌پناه فلسطين ادامه دارد، اعتماد 22/04/93»،

 «مردم غزه! آغوش ما پناه شماست، همان»

، «جنايات اسرائيل و انفعال جهان، شرق 21/04/93»،

«هر4‌دقيقه يك حمله اسرائيل به غزه، همان»،

 «غزه در آتش و خون، سكوت شوراي امنيت در برابر حملات صهيونيست‌ها به فلسطيني‌ها، آفتاب يزد 21/04/93»،

 «نداي مظلوميت فلسطين، همان»، «فلسطين در آتش و خون، اعتماد 18/04/93»

، «نسل‌كشي در غزه، شهروند 21/04/93»،

 «حملات هوايي رژيم صهيونيستي، 104شهيد 670 زخمي در غزه خونين، اعتماد 21/04/93.»

هرچند همانطور که در بالا گفته شد عده ای معتقدند؛ يك روز با هماهنگي از بالا همگي به آن مي‌پردازند و روز ديگر دستور از همان بالا می گویند امروز نیازی نیست به آن بپردازید.واقعا اگر جریان روزنامه نگار اصلاح طلب چنین رهبری داشت اکنون در این جایگاه بود؟

بیایید به خودمان احترام بگذاریمٰ؛ دائم به دنبال توطئه نگردیم، بین افراد و مسایل و مشکلات تفاوت بگذاریم. برای مخالفین خود احترام قایل شویم و به خاطر داشته باشیم که اهداف  و ارزشهای افراد است که بعضی مواقع با آن مخالفیم نه خود افراد.

مدیر دیده بان حقوق حیوانات از کشتار بی رحمانه یک پلنگ دیگر در ایلام خبر داد و گفت: در فیلمی که در آخرین لحظات زندگی این حیوان مصدوم گرفته شده صحنه های ناجوانمردانه آزار پلنگ مصدوم با کوبیدن سنگ به صورت حیوان بی نوا ثبت شده است.

مصدوم
مدیر دیده بان حقوق حیوانات از کشتار بی رحمانه یک پلنگ دیگر در ایلام خبر داد و گفت: در فیلمی که در آخرین لحظات زندگی این حیوان مصدوم گرفته شده صحنه های ناجوانمردانه آزار پلنگ مصدوم با کوبیدن سنگ به صورت حیوان بی نوا ثبت شده است.
شهرام امیری شریفی در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب افزود: در یکی از آخرین نمونه ها و در فیلمی از آخرین لحضات عمر یک پلنگ در غرب کشور، مظلومیت عمیق این حیوان ارزشمند را نمایش داده می شود.
وی با انتقاد از اینکه پس از هر بار کشته شدن این گونه ارشمند تنها این سوال مطرح می شود که چه زمانی ایران برای پلنگ ها امن خواهد شد و بدون پاسخ درخور ماجرا فراموش می شود اظهار داشت: آیا این بار هم تنها این پرسش بی پاسخ مطرح می شود.
شریفی تصریح کرد: گفته می شوداین فیلم به روستای «گله دار» منطقه «کبیر کوه» در استان ایلام تعلق دارد و شکارچی حاضر در تصویر بومی منطقه «بدره» است.
مدیر دیده بان حقوق حیوانات افزود: در این فیلم فیلمبردار از همراهانش می خواهد سکوت کنند تا از روی صدا قابل شناسایی نباشند تا تحت پیگرد قضایی قرار نگیرند.
به گفته وی، آن طور که از تصویر پیداست ران چپ پلنگ خون آلود است اما با توجه به حالت چشم ها، ضربه مغزی و مسمومیت این پلنگ نیز دور از ذهن نیست.
شرفی یادآور شد: یک بار در دقیقه ۷:۴۸ و یک بار هم در لحظه های پایانی فیلم، برای بهتر شدن صحنه های ناجوانمردانه ای که دوربین ضبط می کند، سنگی به صورت پلنگ کوبیده می شود که با عکس العمل دردناک حیوان بی نوا و بی رمق همراه می شود که البته  این رفتار خوشحالی فیلمبردار و فرد پشت دوربین را به همراه دارد.
فیلم آزار اذیت این پلنگ در آخرین لحظات زندگی در خبرگزاری م
دریافت «جایزه یواشکی» توسط خانم رجوی
ایرج مصداقی

در مقاله‌ی مسعود رجوی و «پرفسور راج بالدو» و جایزه «خدمات بشردوستانه بین‌المللی» توضیح دادم چگونه در سال ۱۳۶۳ هواداران مجاهدین در دهلی نو، «پروفسور راج بالدو» را به تور انداختند و او راضی شد با کمترین هزینه و قیمت، جایزه‌ای را دست‌‌ و پا کرده و به مسعود رجوی که در حسرت دریافت یک جایزه ی بین‌المللی بود اهدا کند. و پس از گذشت چند ماه، مجاهدین با چه النگ و دولنگی او را از دهلی نو به پاریس آورده و در مراسمی به یادماندنی لوح مربوطه را شخصاً به مسعود رجوی اهدا کرد. 
 
 
پیش از آن توضیح داده بودم پس از گذشت سه دهه، چگونه مسعود رجوی دوباره به فکر استفاده از رمال هندی راج‌بالدو افتاد و این بار او مریم رجوی را در رقابت با سونیا گاندی و میشل اوباما، به عنوان «پرافتخار زن سال ۲۰۱۳» انتخاب کرد.
 
پس از انتشار مطلبم، محمود ائمی یکی از مسئولان سازمان مجاهدین با نام مستعار اسماعیل هاشم‌زاده ثابت، در مورد اعتبار این انجمن و رئیس آن نوشت:
 
«پس از معرفی خانم رجوی بوسیله یك انجمن حقوق بشری هندی مستقل و باسابقه و دارای رتبه مشورتی سازمان ملل، به نام «معتقدان به خدا» بعنوان «پرافتخارترین زن» سال 2013، مزدوران رنگارنگ وزارت اطلاعات، دستپاچه هریك به صحنه آمدند و سوزش درونی و حقد و كینه ضدانقلابی شان را به اشكال مختلف به نمایش گذاشتند تا به خیال خام خود از ارزش و اعتبار آن كم كنند»
 
 
من همان موقع اظهار امیدواری کردم که نگارش مقاله‌ی فوق «باعث شود مجاهدین برای سنگ روی یخ کردن من هم که شده او را به پاریس دعوت کنند تا بلکه آخر عمری به پاس خدماتش به سفر سیاحتی – زیارتی دیگری دست یابد.»
 
 
خوشبختانه خانم رجوی آرزوی مرا برآورده کرده و از «پرفسور راج‌بالدو» و همسرشان دعوت کردند تا رنج سفر را بر خود هموار کرده و در ضیافت «افطار» ایشان شرکت کنند و هزینه‌های مربوطه را نیز از جیب «خلق قهرمان» پرداخت کردند.  
 
 
 
راج بالدو و همسرش در حال اعطای لوح پرافتخار زن سال ۲۰۱۳ «انجمن باورمندان به خدا»  God Believers Associationبه مریم رجوی
 
 
آقای «پروفسور راج بالدو» نیز که پشه را در هوا نعل می‌زند، از فرصت استفاده کرد و با چهار ماه و نیم تأخیر لوحی را که به منظور انتخاب مریم رجوی به عنوان «پرافتخار زن سال ۲۰۱۳» تهیه کرده بود، شخصاً به دست ایشان رساند.
 
 
راجع بالدو در حال اعطای لوح افتخار به مریم رجوی
 
https://www.youtube.com/watch?v=3gH7Ju4aTPM
 
اما رسانه‌های مجاهدین برخلاف بار قبل، از رسانه‌ای کردن این موضوع خودداری کرده و آن را به سکوت برگزار کردند و خانم رجوی، جایزه مزبور را که دیگر «بار خاطر» شده، «یواشکی» دریافت کردند.
رسانه‌های مجاهدین تا این‌جای کار حتی از انتشار نام شخصیت مهم بین‌المللی که دو جایزه‌ی معتبر را به آقای مسعود رجوی و خانم مریم رجوی اعطا کرده در میان حاضران «ضیافت افطار» خودداری کرده و سخنرانی وی در این مراسم را نیز انعکاس نداده‌اند!
 
چنانچه در لینک زیر که همه‌ی سخنرانان در آن معرفی شده‌اند خانم «رانجانا کوماری» را به عنوان یکی از «رهبران جنبش برابری در هند» به خلایق بی‌خبر از همه‌جا معرفی می‌کنند اما هیچ‌ اشاره‌‌ای به شخصیت بزرگ بین‌المللی و یار غار خانم گاندی و ...  آقای «راج بالدو» و سخنرانی‌شان نمی‌کنند.
 
https://www.youtube.com/watch?v=3gH7Ju4aTPM
 
البته این نشان از میزان اهمیت «پروفسور» راج بالدو و سازمان غیردولتی‌‌اش هم دارد که مجاهدین می‌کوشند حضور و سخنرانی‌اش در ضیافت را نیز مخفی نگاهدارند. مسئولان مجاهدین فکر این را نمی‌کردند که کسی حال داشته باشد و فیلم‌های منتشر شده‌ی آن‌ها را مورد توجه قرار دهد و حضور پروفسور راج‌بالدو  «هندو» را در میان میهمانان «مسلمان» کشف کند.
 
اما آن‌چه باعث حیرت من شده این است که چرا مجاهدین خبر حضور «پروفسور راج‌بالدو» و اعطای جایزه به مریم رجوی را رسانه‌ای نکردند تا بنا به ادعای‌شان «مزدوران رنگارنگ وزارت اطلاعات»، «سوزش درونی و حقد و كینه ضدانقلابی شان را به اشكال مختلف به نمایش» بگذارند.  
 
دریافت جایزه‌ی «یواشکی» از «پروفسور» راج‌بالدو و عدم انعکاس آن در رسانه‌های مجاهدین، به خوبی روشن می‌کند که حق با من بود یا با محمود ائمی (اسماعیل هاشم‌زاده‌ ثابت) سخنگوی مجاهدین.  
 
ایرج مصداقی
 
۲۳ ژوئیه ۲۰۱۴
 
 
 
راج بالدو در حال سخنرانی ردیف اول از بالا نفر دوم از راست
 
 
 
 


منبع: پژواک ایران
زندگی مقامات حماس؛ جت خصوصی، رستوران و هتل های لوکس

زندگی سران حماس

مقامات اسرائیلی می گویند گروه تروریستی حماس از مردم غیر نظامی بعنوان سپر انسانی استفاده می کند و رهبران حماس همیشه خود را در پشت غیرنظامیان مخفی کرده اند.
...
رهبران حماس در حالی طی روزهای اخیر مدام از درد و رنج ساکنان غزه دم می‌زنند که خود سبک زندگی بسیار متفاوتی با فلسطینیانی دارند که با انواع محدودیتها و کمبودها مواجه اند.
حماس میلیونها دلار دارایی دارد و به نظر می‌رسد این ثروت روز به روز در کنار سرمایه گذاری های این گروه و حساب بانکی فربه اش در حال گسترش است.
همزمان با آغاز عملیات نظامی اسرائیل علیه راکت پراکنی ها در نوار غزه می‌توان صداهایی مبنی بر مخالفت با سبک زندگی لوکس سران حماس را از درون و برون غزه شنید که هر روز بلندتر می‌شود.
روز یکشنبه مقامات دولت مصر ضمن انتقاد شدید به خالد مشعل رهبر سیاسی حماس، بیان کردند: "رهبران حماس در هتل های لوکس زندگی می کنند و مردم فلسطین را به حال خود رها کرده اند تا دسته دسته کشته شوند".
بر اساس گزارش منابع موجود، بر خلاف نظر خالد مشعل مبنی بر عدم پذیرش طرح صلح پیشنهادی مصر، حکومت داخلی نوار غزه که با ساکنین این منطقه تماس نزدیک تری دارد به سمت پذیرش این طرح تمایل داشت.
در عکس های زیر رهبران حماس را در حال تمرین در باشگاه بدنسازی و سفر با جت خصوصی می‌بینید که کامنت های زیادی داشته اند: "در حالی که فلسطینیان نمی‌توانند غذای کافی برای خوردن داشته باشند، مشعل در حال بدنسازی زیر باد خنک کولر است" و "حتما در جت خصوصی لوکس بسوی جهاد در راه خداست".
See More
Kamran Farzan's photo.
Kamran Farzan's photo.
Kamran Farzan's photo.
 
LikeLike ·  · 


منبع: پژواک ایران

نگاهی کوتاه و سریع به «گزارش 93» ایرج مصداقی حنیف حیدرنژاد

نگاهی کوتاه و سریع به «گزارش 93» ایرج مصداقی
حنیف حیدرنژاد


ایرج مصداقی اخیرا مطلبی مفصل در 207 صفحه در فورمات پ د اف با عنوان  «گزارش93/ واکاوی و بررسی رفتار و فرهنگ  توتالیتاریستی مسعود رجوی» منتشر نموده است.[1]
موضوع گزارش بررسی پاسخ و عکس العمل های رهبری سازمان مجاهدین و "مریدان" او به گزارش 92/ نامه سرگشاده ایرج مصداقی به مسعود رجوی می باشد که در سال 1392 منتشر شده بود. او توضیح می دهد چرا در بیش از یک سال گذشته به حجم انبوه فحاشی و اتهاماتی که پس از آن نامه سرگشاده برعلیه او منتشر شده پاسخ نداده است. مصداقی در مقدمه گزارش 93 ابراز تاسف می کند که رهبری مجاهدین "نخواست و یا نتوانست با مرور آن گزارش به بازنگری در مسیر 33 ساله خود بپردازد". وی هدف خود از انتشار این گزارش ها را "آگاهی رساندن و نه اثبات دیدگاه" خود عنوان کرده و تاکید می کند "اتفاقا آگاهی آن چیزی است که رهبران توتالیتر و مستبدان از آن می ترسند."
مصداقی در پیشگفتار گزارش 93 تاکید می کند "این دو گزارش بیش از هرچیز، بازشناسی توتالیتاریسم و تمامیت خواهی و نمود عملی آن است، اینکه این سیستم چگونه و برپایه ی چه مکانیسم هایی برساخته می شود و در چه فرآمدی و چگونه انسان را به بنده و مرید و روبات دگرگون می سازد؛ چگونه فردیت و استقلال و اندیشیدن و پرسشگری را تا مسخ شدگی کامل، از فرد می گیرد و او را به درجه ای از شیئ شدگی می رساند که بتواند به فرمان و خواست رهبر، هر زمان که اراده کرد، با وجدانی آسوده و با افتخار دست به هر دروغ و جنایتی بزند و در این سرسپردگی کامل، حتا از قربانی کردن نزدیک ترین کسان خود نیز ابایی نداشته باشد و لحظه ای بر کارش درنگ نکند."
مصداقی که در گذشته به عنوان هوادار با سازمان مجاهدین خلق همکاری داشته و بسیاری از دوستان و یاران و همرزمانش در زندان اعدام شده یا شاهد رنج و شکنجه آنها بوده یا در جریان درد و مصیبتی که خانواده و بازماندگان آن ها در سه دهه گذشته تحمل کرده اند قرار دارد، اعضا و هوادارن سازمان مجاهدین را نیز مخاطب خود می داند و می نویسد: "از طرف دیگر این دو «گزارش»، گونه ای خود کاوی و نگریستن به خود است که ما اعضا و هواداران مجاهدین را وادار می کرد تا سال ها، مرید شدن خود را نبینیم و یا با هزار و یک توجیه و بهانه، پیوسته و بسادگی، چشم بر واقعیت ها بسته و در آن خودفریبی بزرگ شرکت داشته باشیم و فراموش کنیم که پیوستن مان به سازمان، برای چه و با چه هدفی بوده است. آن چه که ما در پی اش بودیم و برای تحقق اش مبارزه می کردیم، و نسل برآمده از انقلاب ضد سلطنتی برای تحقق آن از هفت دریا خون و شکنجه گذشت، رهایی انسان از بند هرگونه سرسپردگی و اسارت بود؛ براندازی رژیم و برپایی جامعه ای دمکراتیک و آزاد و عدالت گستر بود، نه فرو افتادن در گندآب «انقلاب ایدئولوژیک» نوینی که رهبرش همه را مرید و مطیع و حل شده در خود می خواست و به کمتر از آن رضایت نمی داد."
آغاز این "واکاوی"، فصل اول گزارش 93 می باشد که به طرح 271 پرسش عمومی از رهبری سازمان مجاهدین اختصاص دارد. سوالاتی که نویسنده در دیگر فصل ها به طور تحلیلی در جستجوی روشن کردن پاسخ آنها بر می آید.
نوشته حاضر نگاهی سریع به چند نکته ی برجسته در این گزارش می باشد.
اول- از نظر تاریخی: خمینی و رژیمش به عنوان نیروی حاکم در کشور، تاریخ معاصر ایران را دستکاری یا حذف کرده و آن را آنطور که به نفع خودش بود، نوشته و تبلیغ کرده و آموزش می دهد. این رویه در مورد سازمان مجاهدین خلق ایران نیز به عنوان بزرگترین نیروی سیاسی بعد از انقلاب صادق است. در دهه اول بعد از انقلاب، تاثیر فعالیت های سازمان مجاهدین در تحولات سیاسی کشور در موارد بسیاری تعیین کننده بوده است. کشته شدن ده ها هزار نفر و دستگیری و شکنجه ی ده ها هزار نفر فعال سیاسی در زندان های رژیم و مهاجرت میلیون ها انسان از جمله دستاوردهای انسانی این تحولات است. قفل شدن تحولات سیاسی در ایران و گرفتار شدن در فرآیندی غیردمکراتیک که کشور را چند دهه به عقب برگرداند نیز یکی دیگر از این دستاوردهاست.
هم رژیم و هم سازمان مجاهدین، راه هر نوع نقد و بررسی چالشگرانه و کارشناسانه را چه برای نیروهای بیرونی و چه برای نیروهای خودشان در داخل سیستمشان بسته اند. نتیجه آنکه: نسل جوان در داخل کشور که دنبال راه برون رفت از وضعیت حاضر است در هر مقطع باید تجربه ی خود را از صفر شروع کرده و با روش آزمایش و خطا، بسیاری از راه های قبلی را دوباره از سر بگذراند، تا جائی که دوباره سرش به سنگ خورده و باورش شود که مثلا از خاتمی و روحانی معجزه ای در نخواهد آمد. تجربه ای که نتیجه ی آن سرخوردگی یک نسل، مهاجرت های گسترده، گسترش افسردگی، خودکشی، اعتیاد و بی تفاوتی در جامعه می باشد. چیزی که امروز دیگر متاسفانه در جامعه ایران همه گیر شده است.
رژیم و سازمان مجاهدین به عنوان دو نیروی مهم شکل دهنده تحولات سیاسی- اجتماعی ایران در سه  دهه گذشته (بقیه نیروهای سیاسی هم جای خود دارند)، عمدا و آگاهانه بین نسل دهه شصت با نسل های بعدی فاصله انداختند و در دهه های بعد با ادامه روش شان در بی خبر نگه داشتن مردم و با عدم شفافیت و عدم پاسخگوئی و عدم اطلاع رسانیِ درست، حفره بزرگی در حافظه تاریخی مردم و جامعه نسبت به تحولات سیاسی کشور ایجاد کردند که در کنار سرکوب وحشیانه، یکی دیگر از نتایج آن، سیاست گریزی مردم و نسل جوان است. همه این ها میدان را برای "توتالیتاریست" های حاکم و مغلوب، طوری فراهم می سازد که بتوانند تنها و تنها بتازند و کماکان در قدرت بمانند.
گزارش 92 و گزارش 93 ایرج مصداقی، این فرصت را به مردم و نسل جوان و دلسوزان آزادی ایران و فعالین سیاسی می دهد تا بخشی از این "تاریخ پنهان" شده در درون سازمان مجاهدین را ببینند و فرصت داشته باشند تا در موردش فکر کرده و تعمق کنند. این گزارش به خوانندگان این فرصت را می دهد تا بهتر ببینند چگونه سرنوشت مردم و کشور یا اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین با روش های پیچیده ی روانشاسانه، بازیچه قدرت طلبی مسعود رجوی، رهبر این سازمان قرار گرفته است. آگاهی نسبت به این حقایق می تواند مانع از آن شود که رژیم یا سازمان مجاهدین بتوانند بعد از این نیز از این شیوه ها به طور موثر، آنگونه که تا حالا استفاده کرده اند، استفاده کرده یا بهره ببرند.
پرتو افکنی ایرج مصداقی بر این بخش های تاریک و پنهان سازمان مجاهدین، کاری است با ارزش در جهت روشن شدن برخی از حقایق تاریخی کشور و تبعاتی که با خود به همراه داشته است.
دوم- از نظر سیاسی: گزارش 92 و گزارش 93 ایرج مصداقی، مکانیزم های پنهان در جنگ قدرت یا تلاش برای حفظ قدرت را با مثال های متعدد سه دهه ی گذشته، بویژه در مورد سازمان مجاهدین، مستند و روشن می کند. سیستم و اندیشه ی توتالیتر که بانی و مسبب این وضعیت هست را خوب توضیح می دهد. از این زاویه، این گزارش نه تنها مسائل مربوط به رژیم و بخصوص سازمان مجاهدین را تحلیل می کند، بلکه چه بسا به دیگر جداشدگانِ دیگر نیروها نیز کمک کند تا به درون خود نگاه کرده و چه بسا در آینده، متاثر از این گزارش ها، افرادی از دیگر جریان های سیاسی نیز زبان به سخن و نقد خود یا سازمانشان بگشایند. حرکت سیاسی در ایران بدون نقد جسورانه نمی تواند از گزند ضربات و خطاهای گذشته مصون بماند، از این رو، این گزارش می تواند به فعالان سیاسی نسل جدید کمک کند تا خود را از آسیب های احتمالی آینده به میزان زیادی در امان نگه داشته و یا حداقل مانع از تکرار تجارب منفی گذشته گردند.
سوم- به لحاظ فاکت ها: این گزارش فاکت های بسیاری را در بر می گیرد. از اظهار نظرهای افراد و شخصیت ها گرفته تا کتب و اسناد درون سازمانی. از اسناد سری و محرمانه گرفته تا اسناد کاملا علنی. به لحاظ محدوده زمانی نیز فاکت های ارائه شده مواردی از قبل از سقوط نظام سلطنتی تا مواردی مربوط به تحولات چند روز قبل از انتشار گزارش را در برمی گیرد. فاکت های داده شده با ذکر منبع می باشند که نشان از  یک کار تحقیقی دقیق دارد. بسیاری از این اسناد و فاکت ها یا برای عموم شناخته شده نیست، یا در زمان حاضر دسترسی به آن برای عموم راحت نمی باشد. همه اینها بر سندیت و ارزش گزارش می افزاید.
چهارم- از نظر لحن بیان: یکی از نقاط قوت بزرگ گزارش 93 نسبت به گزارش 92 زبان و لحن بیان است. لحن بیان گزارش در اساس خیلی آرام، منطقی و محترمانه است. پرسشگرانه و چالشگر، سیستماتیک، جسورانه، تابو شکنانه و شجاعانه است. اگرچه این لحن در فصل نهم قدری به تندی می گراید.
گزارش هم در تیتر و هم در متنِ نوشته از صراحت بالا برخوردار است و با انگشت گذاشتن بر روی شخص مسعود رجوی، بر نقش و مسئولیت او تاکید داشته و از کلی گوئی دوری می کند. از این طریق با "تقدس زدائی" و تابو شکنی، از فردی که خود را نماینده خدا بر روی زمین می داند، هم بساط فریبکاری مذهبی که کشور ما از آن آسیب فراوان دیده را بهم می ریزد و هم به آنانی که به عنوان مُریدِ این "رهبر عقیدتی" هنوز اسیر تفکرات قرون وسطائی می باشند فرصت می دهد تا اگر بخواهند از طریق پرسش های طرح  شده در این گزارش، "حقیقت مطلق" را از دریچه ی دیگری نیز ببینند.
گزارش 93 آینه وفادری نویسنده به این جملات او در صفحه 103 گزارشش می باشد: "هیچ جامعه ای بدون برخورداری از منتقدانی جدی و کوشا راه به دموکراسی نبرده است. دموکراسی محصول کنش و واکنشی است که در جامعه و بین نیروها صورت می گیرد. کنش و واکنشی که البته پایداری و ماندگاری وشفاف شدن هرچه بیشتر دموکراسی را نیز تضمین می کند.
امروز وجدان آگاه بشریت بر «مسئولیت شخصی در دوران دیکتاتوری» پای می فشرد. هیچ ماموری نمی تواند از مسئولیت شخصی اش معاف باشد؛ مسئولیت اخلاقیِ اجرای اوامر با همه مجریان و کارگزاران و حامیان یک نظام سیاسی است.
در نظام های توتالیتر تنها کسانی که از روابط حاکم حمایت می کنند مسئول نیستند، بلکه آن هایی که اطاعت» می کنند نیز مسئولند. اگر نه از جنبه ی حقوقی، اما از جنبه های اخلاقی و وجدانی مسئولند. حتی آن هایی که «احساس گناه» می کنند و اقدامی برای جلوگیری از «ارتکاب شر» به عمل نمی آورند از منظر اخلاقی مسئولند.
به منظور بالابردن سطح آگاهی عمومی بایستی کوشید. تنها نیروهای تمامیت خواه و قدرت طلب هستند که پایگاه اجتماعی و توده ای خود را در میان پایین ترین و ناآگاه ترین و بی خبرترین اقشار جامعه می جویند و با فریب و سوءاستفاده از آنان قدرت خویش را بنا می کنند.
هیچ جریان و رهبر تمامیت خواه و قدرت طلبی، تا زمانی که در میان همگان به پرسش گرفته نشود و وادار به پاسخگویی نشود، حاضر نیست دست از نظر و رفتار و شیوه هایش بردارد و تا آخر خط یکه تازی کرده و همواره در پی گسترش دایره ی قدرت ویرانگر و تباه کننده اش خواهد کوشید.
تنها نیروهای تمامیت خواه و قدرت طلب هستند که هواداران و اعضای خود را از نقد و پرسش باز داشته و آنان را به عملگرایی صرف، تشویق می کنند. تنها نیروهای تمامیت خواه و قدرت طلب هستند که پیوسته میان اعضا و هواداران شان و دیگر گروه های اجتماعی دشمنی و کینه را پرورش داده و گسترش می دهند. وگرنه، برای نیروهای دمکراتیک، هرگونه پرسشی، حتا «پرسش های انحرافی» نیز یک فرصت است تا با پاسخ های منطقی و روشنگرانه، بتوانند در انتشار و گسترش آگاهی بکوشند و جنبش را به سوی یک جنبش آگاهانه و خردمندانه و نه کور و انتقام جویانه، هدایت و رهبری کنند."
   ***
اگرچه نویسنده گزارش 93 بر شخص مسعود رجوی به عنوان فردی که باید در مقابل پرسش های موجود در این گزارش پاسخگو باشد تاکید می کند، اما او با نوشتن این گزارش هدفی فراتر را دنبال می کند. آنجا که او در صفحه 111 یادآور می شود: "اشتباهی که نسل ما مرتکب شد و بهای آن را به سنگینی پرداخت، نباید تکرار شود. باید از گذشته درس گرفت. همه ی چهره ها و مبارزان از وجوه مختلف شخصیتی برخوردارند که می بایستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد."
آری! نقد، پرسشگری و صراحت در کلام همراه با منطق و استدلال و رعایت انصاف و همزمان با آن، پرهیز از پرخاشگری و توهین و اتهامات بی پایه و اساس، به روشنگری و شناخت حقیقت کمک می کند. این آن چیزی است که آنانی که با هدف ایرانی آزاد و دمکراتیک، منطبق بر معیارهای حقوق بشر و برای رهائی از چنگال جنایتکاران حاکم بر ایران مبارزه می کنند، به آن نیاز دارند."
تا زمانی که یک حاکمیت منطبق بر قانون و تفکیک قوا و متعهد به کنوانسیون های جهانی در ایران برقرار نشده و تا زمانی که رسانه های آزاد و خبرنگاران مستقل در جهت اطلاع رسانی آزاد نمی توانند فعالیت کنند و تا زمانی که محققین و پژوهشگران بی طرف تاریخ و علوم سیاسی و اجتماعی، محروم از کار علمی و تحقیقی هستند، تا آنزمان، تلاش انسان هائی که به طور منفرد و با پذیرش همه تهدیدات و توهین ها در جهت روشن کردن حقیقت تلاش می کنند، قابل تقدیر است. گزارش 92 و گزارش 93 ایرج مصداقی، گامی ماندگار در این راستا می باشند.
به امید آنکه، آنانکه در درون نظام توتالیترغالبِ جمهوری اسلامی و یا  نظام های توتالیتر مغلوب و هنوز به حاکمیت نرسیده ی اپوزیسیون از حقایقی باخبرند، در جهت پرتو افکنی بر حقیقت، مسئولیت انسانی- اخلاقی خود را دریابند و ساکت ننشینند تا راه رسیدن به حاکمیت مردمی و دمکراسی در ایران هموارتر گردد.
حنیف حیدرنژاد
22.07.2014
http://www.hanifhidarnejad.com

....................................................................................................................
1- گزارش93/ واکاوی و بررسی رفتار و فرهنگ  توتالیتاریستی مسعود رجوی
www.pezhvakeiran.com/pfiles/goazersh_be_mardom_vakonesh92_2014n.pdf



Democracy Now! U.S. and World News Headlines for Wednesday, July 23

Democracy Now! U.S. and World News Headlines for Wednesday, July 23

بزرگترین رسوایی امارات در غزه+عکس

بزرگترین رسوایی امارات در غزه+عکس
با تایید جزییات خبر بزرگ‌ترین رسوایی امارات در غزه مبنی بر دایر کردن بیمارستان صحرایی به بهانه کمک به فلسطینی ها با ماموریت جاسوسی به نفع صهیونیست‌ها، ابوظبی برای سرپوش گذاشتن بر این رسوایی دست به دامن حماس شده است.
به گزارش العالم، منابع آگاه در جنبش حماس، اطلاعاتی ارائه کرده اند که خبر اخیر بزرگ ترین رسوایی امارات در غزه مبنی بر جاسوسی برای اسراییلی ها را تایید می کند.
این منابع از داخل غزه، در گفت و گو با "الجمهور" تاکید کرده اند: تیم ۵۰ نفره پزشکان اماراتی که به بهانه دایر کردن بیمارستان میدانی بدون هیچ گونه مخالفتی از سوی مصری ها وارد نوار غزه شده بودند، صبح روز یک شنبه بدون هر گونه هماهنگی و در اقدامی ناگهانی از طریق گذرگاه رفح نوار غزه را ترک و تمام تجهیزات خود را رها کردند.
به گفته این منابع، کادر به ظاهر "پزشکی" امارات، زمانی تصمیم غیر منتظره ای برای ترک نوار غزه گرفت که، دستگاه امنیتی جنبش حماس با قاطعیت ثابت کرد همه اعضای این تیم اماراتی برای رژیم صهیونیستی کار می کرده اند و ماموریت اصلی آنها در نوار غزه جمع آوری اطلاعات درباره گردان های عزالدین قسام و سکوهای پرتاب موشک و در نهایت انتقال این اطلاعات به اسراییلی ها بوده است.
به گفته این منابع، در نتیجه تحقیقات مفصل دستگاه امنیتی حماس مشخص شده است که تعدادی از اعضای تیم پزشکی امارات، از افسران عالی رتبه دستگاه امنیتی ابوظبی هستند.
این منابع خاطرنشان کردند که انتشار جزییات این رسوایی، ابوظبی را وادار کرد که برای مهار این رسوایی، از طریق "محمد دحلان"، مشاور امنیتی "محمد بن زاید" ولیعهد ابوظبی، تماس های فشرده ای را با رهبران حماس برقرار کنند.
"دحلان و شماری از رهبران جنش فتح نزدک به دحلان، برای مهار این رسوایی با رهبران حماس تماس گرفته اند."
بنابراین یک منبع نزدیک به جنبش حماس به پایگاه خبری "الجمهور" گفت: دحلان و شماری از رهبران جنش فتح نزدک به دحلان، برای مهار این رسوایی با رهبران حماس تماس گرفته اند.
منبع دیگری افزود: "سفیان ابو زایده" یکی از اعضای ارشد جنبش فتح و نزدیک به دحلان در تماس با رهبران جنبش حماس از آنها خواسته است که جزییات ماجرای کادر هلال احمر امارات در غزه را فاش نکنند.
"براء الرنتیسی" فرزند عبدالعزیز الرنتیسی از رهبران فقید جنبس حماس، صحت اطلاعاتی را که پایگاه الجمهور در خصوص رسوایی امارات به دست آورده است، تایید کرد و گفت: مقاومت فلسطین یک شبکه جاسوسی اماراتی را شناسایی کرده است و کادر به ظاهر پزشکی امارات پس از دریافت هشدار امنیتی از سوی طرف های ذی ربط در غزه فورا این منطقه را ترک کرد.
وی افزود: ما مطمئن شدیم که تیم اماراتی یک تیم اطلاعاتی جاسوسی بوده است که عبدالفتاح السیسی به آنها اجازه ورود به نوار غزه داده بود تا برای رژیم صهیونیستی، اطلاعاتی درباره مقاومت و سکوهای پرتاب موشک، جمع آوری کنند.
"ابراهیم حمامی"نویسنده و تحلیگر سیاسی فلسطینی نزدیک به جنبس حماس گفت: حماس و مقاومت تصمیم گرفته اند علیه اشغالگران و همه پشتیبان های عربی و غیر عربی آنها وارد میدان شوند.
وی خاطرنشان کرد: این بار برخورد حماس با گذشته کاملا متفاوت است زیرا، دعوت سفر به قاهره را نپذیرفته، نقش جاسوسی امارات در غزه را فاش کرده است و همواره بر شرایط مقاومت برای قبول آتش بس پافشاری می کند.
یک منبع مشابه دیگر در نوار غزه به "الجمهور" گفت: هدف از راه اندازی بیمارستان میدانی تیم اماراتی در کنار بیمارستان الاقصی در دیر البلح، این بود که بزرگ ترین لانه جاسوسی را در نوار غزه به نفع رژیم اشغالگر دایر کند.
"هدف از راه اندازی بیمارستان میدانی تیم اماراتی در کنار بیمارستان الاقصی این بود که بزرگ ترین لانه جاسوسی را در نوار غزه به نفع رژیم اشغالگر دایر کند."
پیشتر رسانه های فلسطینی فاش کردند که گردان های قدس شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین، به گردان های قسام اطلاع دادند که یک شهروند فلسطینی به آنها گفته است، یکی از اعضای تیم هلال احمر امارات در صدد به دست آوردن اطلاعات درباره سکوهای پرتاب موشک مقاوت بوده و تلاش کرده است که از شهروندان فلسطینی اطلاعات دقیق در این خصوص به دست آورد و به این ترتیب طرف های فلسطینی وارد عمل شده اند.
خاطرنشان می شود که جمع آوری اطلاعات درباره مکان های پرتاب موشک مقاومت فلسطین برای رژیم صهیونیستی بویژه از زمان بازداشت و قتل شمار زیادی از جاسوسان به دست نیروهای امنیتی حماس، بسیار حایز اهمیت است و به نوشته روزنامه صهیونیستی هاآرتص، رژیم اشغالگر اینک از کمبود شدید اطلاعات درباره غزه رنج می برد.
"روزنامه صهیونیستی هاآرتص: رژیم اشغالگر اینک از کمبود شدید اطلاعات درباره غزه رنج می برد."
سایت "الجمهور" خاطرنشان کرد: اندک بودن اطلاعات، عنصر غافلگیر کننده اقدامات قسام و توسعه توانمندی های فنی آن، دستگاه های امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی را دچار آشفتگی شدید کرده و به همین علت صهیونیست ها دست به دامن دستگاه های امنیتی کشورهای عربی دوست، شده اند تا آنها را در این زمینه یاری کنند.

History of the Israeli Palestinian Conflict

History of the Israeli Palestinian Conflict

Israel and Palestine, an animated introduction.

Dr. Vincent Harding, Rabbi Brian Walt and Dorothy Zellner

Dr. Vincent Harding, Rabbi Brian Walt and Dorothy Zellner

Dr. Vincent Harding, Rabbi Brian Walt and Dorothy Zellner

<iframe width="560" height="315" src="//www.youtube.com/embed/Np670kauxxI?list=UUoNUtq2hO0VBcwoXX0-f4vA" frameborder="0" allowfullscreen></iframe>

بیست و ششمین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷

مردادماه ۱۳۹۳ بیست و ششمین سالگرد فرمان ننگین روح الله خمینی برای کشتار ددمنشانه هزاران زندانی سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ – روح الله خمینی: ..... رحم بر محاربين ساده انديشی است! قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديد ناپذير نظام اسلامی است! آقايانی كه تشخيص موضوع به عهده آنان است سعی كنند اشداء علی الكفار باشند! سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید! در مورد رسیدگی به وضع پرونده ها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است! .....

رژیم برخاسته از گور ولایت فقیه که در پی نا آگاهی مردمی که می خواستند از زندان رژیم شاهنشاهی به در آیند و در سال ۱۳۵۷ به جای انقلاب دست به انتحار اسلامی زدند چنان ستم ها و سنگدلی هائی در زندان ها و شکنجه گاه هایش به کار بسته است که در سرتاسر تاریخ ایران بی مانند هستند! تجاوز به زن شوهردار در برابر چشم شوهرش در زندان های رژیم، تجاوز به دختران زندانی پیش از اعدام، تیرباران کردن و به دار آویختن زنان باردار، شکنجه دادن کودکان خردسال برای به دست آوردن اطلاعات از مامان و بابا، کشتار هزاران تن از دشمنان رژیم پس از بیدادگاه های پنج دقیقه ای، کشتن دشمنان رژیم گدایان مفت خور به دست آدمکشان مزدور در فرامرز، کشتن دشمنان رژیم در درونمرز و خودکشی و مرگ طبیعی نامیدن این آدمکشی ها و ستم های بی مانند دیگری که روی تاریخ ایران را سیاه کرده اند گوشه ای اندک از ددمنشی های بی شمار رژیم اهریمنان دوزخی هستند!
کشتار زندانیان سیاسی که پس از فرمان ننگین ابردژخیم و ابردیکتاتوری به نام روح الله خمینی در تابستان سال ۱۳۶۷ انجام گرفت یکی از ددمنشانه ترین کردارهای رژیم گدایان مفت خور آخوندی است که با آب هفت دریا نیز ننگ آن را نمی توان شست! در تابستان سال ۱۳۶۷ ده سال بود که رژیم اهریمنی جمهوری اسلامی پس از انتحار اسلامی در سال ۱۳۵۷ بر سر کار آمده بود، ده سال بود که از ایران چنان دوزخی ساخته شده بود که در جهان همتا نداشت، ده سال بود که دزدان سر گردنه ای که به فرمانروائی رسیده بودند جیب های خود را می انباشتند، ده سال بود که حقوق زنان نیست و نابود شده بود و یک رژیم زن ستیز بر هست و نیست یک سرزمین چیره شده بود و ده سال بود که انبوهی از ایرانیان ناچار شده بودند هست و نیست خود را در دوزخ رژیم ولایت فقیه رها کرده و به کشورهای دیگر بگریزند! برای کشتار زندانیان سیاسی نخستین کاری که دژخیمان و شکنجه گران رژیم آخوندی انجام دادند بریدن ارتباط زندان هائی بود که از دشمنان رژیم لبریز شده بودند!
از روز جمعه هفتم مردادماه ۱۳۶۷ زندانيان سياسى در زندان های سراسر ايران از ملاقات، رفتن به بهدارى، هواخورى و روزنامه محروم شدند! در آغاز دروازه های زندان ها بسته شدند و تلفن ها از کار افتادند! سپس زندانبان ها تلويزيون ها را از برق کشيدند و با خود بردند و از دادن نامه ها، روزنامه ها و بسته هاى داروئى در زندان ها جلوگیری کردند و دیدار خانواده زندانیان سیاسی با زندانیان لغو شد! به زندانيان گفته شد که در سلول هاى خود بمانند و حتی از گفتگو با نگهبانان خوددارى کنند! پس از همه این کارها هیأتی که زندانیان سیاسی نام آن را هیأت مرگ گذاشته بودند به زندان ها آمد! یک قاضی شرع، نماینده دادستان انقلاب اسلامی و یک نماینده وزارت اطلاعات اعضای این هیأت بودند، این هیأت تنها چند پرسش از زنان و مردانی می کرد که بیشترشان تنها برای تظاهرات خیابانی و یا هواداری الکی از سازمان های سیاسی بازداشت و زندانی شده بودند! زندانیان نمی دانستند که مرگ یا زندگیشان بسته به پاسخی است که به پرسش بازجویان می دهند!
چشم زندانیانی را که بر باورهای سیاسی خود پافشاری می کردند می بستند و گروه، گروه به دار می آویختند و سپس پنهانی لاشه آنان را در گورهای گروهی به خاک می سپردند! دژخیمان در آغاز وابستگان به سازمان مجاهدین خلق را اعدام کردند و سپس وابستگان به سازمان های چپ گرا که باورهایشان با باورهای گردانندگان رژیم آخوندی سازگار نبود و آنها را کافر و بیدین می نامیدند را دسته، دسته اعدام کردند!دژخیمان رژیم حجاب و عفاف به بسیاری از زنان و دختران پیش از اعدام تجاوز کردند! همان زنان و دخترانی که در بازداشتگاه ها و شکنجه گاه ها به آنها گاه تا ده ها بار تجاوز شده بود!گاهی به زنان شوهردار در برابر چشم شوهرانشان تجاوز می کردند و سپس هم زن و هم شوهرش را می کشتند! از پائیز سال ۱۳۶۷ زندانبانان به خانواده‌های زندانیانی که تشنه شنیدن خبری از خویشاوندانشان بودند همراه با خبر اعدام کیسه ای از وسایل عزیزانشان را می دادند! خانواده هائی که حتی از حق برگزاری مراسم سوگواری نیز محروم بودند!
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
فرمان روح الله خمینی برای کشتار هزاران زندانی سیاسی در تابستان ۱۳۶۷
بسم الله الرحمن الرحيم، از آنجا كه منافقين خائن به هيچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می گويند از روی حيله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها، از اسلام ارتداد پيدا كرده اند و با توجه به محارب بودن آنها و جنگ های كلاسيك آنها در شمال و غرب و جنوب كشور با همكاری های حزب بعث عراق و نيز جاسوسی آنان برای صدام عليه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استكبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشكيل نظام جمهوری اسلامی تا كنون، كسانی كه در زندان های سراسر كشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری كرده و می كنند محارب و محكوم به اعدام می باشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با رأی اكثريت آقايان حجة الاسلام نيری دامت افاضاته و جناب آقای اشراقی و نماينده ای از وزارت اطلاعات می باشد اگر چه احتياط در اجماع است و همين طور در زندان های مراكز استان كشور رأی اكثريت آقايان قاضی شرع، دادستان انقلاب و يا داديار و نماينده وزارت اطلاعات لازم الاتباع می باشد. رحم بر محاربين ساده انديشی است! قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديد ناپذير نظام اسلامی است! اميدوارم با خشم و كينه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوند متعال را جلب نمائيد! آقايانی كه تشخيص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شك و ترديد نكنند و سعی كنند اشداء علی الكفار باشند! ترديد در مسائل قضائی اسلام انقلابی ناديده گرفتن خون پاك و مطهر شهدا می باشد. والسلام، روح الله الموسوی الخمينی
نامه سید احمد خمینی به روح الله خمینی درباره فرمان وی 
بسمه تعالی، پدر بزرگوار، حضرت امام مدظله العالی، پس از عرض سلام، آیت الله موسوی اردبیلی در مورد حکم اخیر حضرت عالی درباره منافقین ابهاماتی داشتند که تلفنی در سه سؤال مطرح کردند:
۱- آیا این حکم مربوط است به آنهائی که در زندان ها بوده اند و محاکمه شده اند و به اعدام محکوم گشته اند ولی تغییر موضع نداده اند و هنوز هم حکم در مورد آنها اجرا نشده است یا آنهائی که حتی محاکمه هم نشده اند محکوم به اعدامند؟
۲- آیا منافقینی که قبلا محکوم به زندان محدودی شده اند، مقداری از زندانشان را هم کشیده اند ولی بر سر موضع نفاق می باشند محکوم به اعدام می باشند؟
۳- در مورد رسیدگی به وضع منافقین آیا پرونده های منافقینی که در شهرستان هائی که خود استقلال قضائی دارند و تابع مرکز استان نیستند باید به مرکز استان ارسال گردد یا خود می توانند مستقلا عمل کنند؟ فرزند شما احمد
پاسخ روح الله خمینی به نامه سیداحمد خمینی
بسمه تعالی، در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است! سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید! در مورد رسیدگی به وضع پرونده ها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است! روح الله الموسوی الخمینی



 

Protest at CUFI Conference

Glenn Greenwald: Why Did NBC Pull Veteran Reporter After He Witnessed Is...