چه گوارا
نام کامل ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا
زادروز ۱۴ ژوئن ۱۹۲۸
زادگاه روزاریو، ایالت سانتا فه، آرژانتین
تاریخ مرگ ۹ اکتبر، ۱۹۶۷
محل مرگ لا ایگوئرا، بولیوی
والدین «ارنستو گوارا لینچ» ایرلندی
مادرش «سلیا ده لاسرنا» اسپانیایی
حزب سیاسی جنبش ۲۶ ژوئیه
فعالیت ها پزشک، چریک، سیاستمدار و انقلابی
ارنست چگوارا سمت چپ با خانواده اش در سال 1944
انقلاب، سیبی نیست که پس از رسیدن می افتد، ما باید به افتادن مجبورش کنیم
ما هرگز نمیتوانیم از داشتن چیزی برای زندگی مطمئن شویم تا وقتی که برای آن مایل به مردن باشیم
سختیها و رنجهای زندگی همیشه مرا نیرومندتر و آبدیده تر می کنند، به شرط آنکه در حدی نباشند که یارای مقابله با آنها را نداشته باشم و زیر آن جان دهم. هر سختی که مرا نکشد، مرا قویتر میکند
چه گوارا در ۳۷ سالگی در کنگو سال ۱۹۶۵
چگورا در بولیوی
چگورا با ژان پل سارتر
ارنست چگورا در ملاقات با مائو
اگر تو در برابر هر بیعدالتی از خشم به لرزه می افتی؛ بدان که یکی از رفقای من هستی
چگورا با جان لنن
«می دانستم که می خواهید به من شلیک کنید. من نباید زنده دستگیر می شدم. به فیدل بگوئید این شکست، به معنای پایان انقلاب نیست. این پیروزی در جای دیگری انجام خواهد شد. به آلیدا بگوئید اینها را فراموش کند، دوباره ازدواج کند و خوشحال باشد. به تحصیل بچه ها کمک کند. از سرباز ها بخواهید درست نشانه بگیرند.
بخشی از سخنرانی چگوارا در سازمان ملل,پس از پیروزی انقلاب کوبا"
*نماینده کشور آمریکا :
ما شنیده ایم که در کشور شما، میان یارانتان کسی به خدا اعتقادی نداره آیا این درسته ؟
**چگوارا:
خطاب به شما میگویم که بدانید "من کشور و وطن ندارم، خاک وطن
من آنجاست که انسان آزاد باشد"
خیر، اشتباه شنیده اید،
مردم و مبارزان ما به خدا اعتقاد دارند...
*نماینده کشور آمریکا :
شما چطور؟
شما به خدا اعتقاد دآرید؟
**چگوارا :
"من به انسان اعتقاد دارم"
"اعتقاد من آزادی بشریت است"
"تا زمانی که کودکی برای درمان پای شکسته اش باید ۲۰۰ کیلومتر راه طی کند تا به بیمارستان برسد ضمن آنکه نمیتواند هم طی کند، من هیچ وقتی برای فکر کردن به خدا ندارم
چه گوارا 1959
گرگــ ها هرگز گــریه نمیکنند!! اما گاهــی چنان عرصه زنــدگی برایشان تنگ میشود که بر فراز بلندترین قله کوه میروند و دردناک تــرین زوزه ها را میکــشند...
چه گوارا
ما آدمهای احمـــقی نبودیم
ســــاده بودیم
و از روی سادگی
به احمقها اجازه دادیم
تا در زندگیمان دخالت کنند
چگوارا
من مطمئنم که حتی فکر خورشید نیز گرمابخش است
راهنمای عمل یک انقلابی حقیقی، احساسات عمیق عاشقانه اوست
به عنوان مارکسيست ميگويم که حفظ همزيستي مسالمت آميز بين ملتها با همزيستي بين بهرهکش و بهرهده و ستمديده و ستمگر ممکن نيست.
برتری مارکس در این است که او ناگهان یک تغییر کیفی در اندیشههای اجتماعی پدید آورد. او تاریخ را تفسیر و پویاییاش را درک کرد؛ و علاوه بر پیشبینی آینده، مفهوم انقلاب را روشن کرد: جهان نه تنها باید تفسیر شود، بلکه باید تبدیل هم شود.
من نه یک مسیحی هستم و نه یک بشر دوست. من هر چیزی به جز یک مسیحی هستم، و بشر دوستی در مقایسه با باور من دارم بیارزش به نظر می رسد. من به جای این که اجازه بدهم به یک صلیب میخ کوبم کنند، با هر سلاحی که دستم به آن برسد پیکار خواهم کرد
«می دانستم در لحظهای که روح بزرگ حاکم، ضربهای می زند تا تمام بشریت را به دو دسته مخالف تقسیم کند، من در کنار مردم عادی خواهم بود.»
در کتاب چه بودن: سفر دوم گوارا در آمریکای لاتین
نامه چگوارا به همسر و فرزندانش
هليدا ، آليدا ، كاميلو ، سليا و ارنستيو ، عزيزان من !
اگر ناچاريد كه اين نامه را بخوانيد علتش اين است كه من ديگر در بين شما نخواهم بود .آن موقع شما مرا سخت به خاطر مي آوريد و كوچكترها كه اصلاً مرا به ياد نخواهند داشت . پدر شما مردي بود كه كارها و افكارش با يكديگر هماهنگ بود و شكي نيست كه او نسبت به اعتقادات خود وفادار بود ه .
دوست دارم انقلابي هاي خوبي از كار درآييد ، تا مي توانيد مطالعه كنيد تا با روشهاو فنوني كه شما را بر طبيعت مسلط مي كنند ، كاملاً آشنا شويد . فراموش نكنيد كه انقلاب مهمترين چيز است و ما هر كدام به تنهايي ارزش نداريم .
مهمتر از همه ، هميشه اين توانايي را داشته باشيد كه هرگونه ظلمي را كه در جايي از اين دنيا نسبت به كسي رواداشته مي شود عميقاً برسي كنيد . اين زيبا ترين خصلت يك فرد انقلابي است .
به اميد ديدار هاي هرچه بيشتر با شما بچه هاي كوچك من !
مي بوسمتان و در آغوشتان مي گيرم
پدر