گروههای مافیای اسلامی. جمعیت هیئت موتلفه
بالغ بر 60 سال است که گروه ضد ملی هیات موتلفۀ اسلامی، علاوه بر اینکه نبض اقتصاد کشور را بدست گرفته، همواره در کودتاهای ضد مردمی انجام شده در ایران نقشی کلیدی را بعهده داشته. این گروه ضد ایرانی، که تروریست های اسلامی فداییان اسلام را پرچمدار راه خود می دانند، در بسیاری از جریانات سیاسی کشور همگام و همراه آخوندهائی چون کاشانی، خمینی و خامنه ای، آنچه را که می توانستند چپاول کردند، و آن جنایاتی که در ید قدرتشان بود انجام دادند. گروه سوپر چپاولگر هیات موتلفه از گروههای ضد ملی ایران محسوب می شود، که در جهت سرکوب نیروهای جوان، آزادیخواه و مبارز ایرانی، از هر وسیلۀ استفاده کرده، و دست در دست آخوندهای شیاد از همان ابتدا، در آموزش های خود شیوه های انجام کودتا را به اعضای خود آموزش می داده است. بر پایۀ مستندات موجود اغلب اعضای این گروه مافیائی اسلامی، کسانی هستند که همواره در خدمت قدرت متجاوز بوده اند. و بعد از تاسیس نظام منحوس مذهبی در ایران، در تمام خیانتها، جنایتها و فسادها شرکت داشته اند و هم اکنون نیز در خدمت استبداد مافیاهای نظامی مالی علی خامنه ای هستند.
هیات موتلفه اسلامی که اعضای آن پیش از تاسیس نظام مذهبی در ایران، تنها چند عضو زندانی داشت، که برخی از آنها مانند عسگراولادی و محی الدین انواری، با نگارش توبه نامه و گفتن سپاس شاه، مورد عفو ملوکانه قرار گرفته، از زندان آزاد شده بودند، بعد از تاسیس نظام به کمک خمینی دجال و عواملشان در داخل تشکیلات، توانستند مجری اداره امور زندانهای کشور شوند و مسئولیت زندانهای کشور را بر عهده بگیرند. تا زمان برکناری جلاد اوین، اسدالله لاجوردی، به دلیل خوی خشونت طلبی و بیماری آزار دهی زندانیان، تشکیلات مافیائی هیات موتلفه بر دادستانی های زندانهای کشور حاکم بودند. بعد از سقط شدن لاجوردی، این هیات سازمان زندانها را بر عهده گرفتند و تا هم اینک در اختیار آنها است. عوامل و اعضای این گروه اسلامی که در تمام کشتارهای بیرحمانۀ جوانان ایران در بند، بین سالهای 60 تا 67 نقشی کلیدی داشتند، در نشریۀ دوهفته نامۀ عصرما در تاریخ شانزدهم آذرماه سال 1375 می گویند: ولی فقیه بواسطۀ ملكه راسخه درعدالت وعلم و تقوی دارای نوعی مصونیت از گناه وانحراف است، لذا اسلام او را حاكم و ناظر برافراد نموده. در سایۀ چنین افکار پلید متحجرانۀ است که آخوندی به خود اجازه میدهد، تا تحت لقب جعلی ولی فقیه، ضمن چپاول سرمایه ملی کشور، با زندگی و حیات شهروندان بازی کند. در روزی نامه رسالت مورخۀ 27 فروردین ماه سال 1376 دبیرکل این جمعیت وقیحانه اراده و خواست ملی ایرانیان را به هیچ گرفته، و برخلاف منافع ملی مردم می گوید: هرحكومتی كه حاكم آن از طرف خداوند منصوب و منصوص شده باشد قانونی میدانیم، هرچند تمام مردم آن را نپذیرند، و برعكس هرحكومتی كه ازسوی خداوند مجاز و منصوب نباشد، غیرقانونی میدانیم و غاصبانه است، هرچند مردم او را پذیرفته باشند. گرگان گرسنۀ اسلامی وقیحانه ارادۀ همگانی را ندیده گرفته، و در کمال توهم و تخیل ایران را ملک خصوصی پدر ولی فقیه متصورند. تصوراتی بغایت قرون وسطائی و قبیله ای که بوی تعفن تمامیت خواهی آن دل آزارست.
اسدالله بادمچیان ، قائم مقام جمعیت موتلفه اسلامی از کودکی در کنار تروریست های فداییان اسلام مشغول آموزش و انجام کارهای تروریستی بوده، و بعد از تاسیس نظام مذهبی در ایران، وی در مقامهای امنیتی و اطلاعاتی و قضایی، همدست با دیگر یاران هیات موتلفه ای خود، در کلیه اعدام ها و ترورها شرکت داشته است. بادامچیان همواره از یاران امین کودتا گران، همچنین در جریان بسیاری از قتل های سیاسی بوده و از جمله تایید کنندگان ترورها و سرکوب هاست. ارتباط نزدیک او با باند حسین شریعتمداری و انصار حزب الله نیز دامنۀ جنایات و خیانت های این مزدور را وسعت می بخشد. در باره نقش بادامچیان در قتل سید احمد خمینی سعید امامی می گفت: وقتی باخبر شدیم که حاج احمد آقا در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و حتی به ولایت امر اهانت میکند، آن را ارجاع دادیم و بلافاصله دستور آمد که همۀ رفت و آمدهای ایشان را زیر نظر بگیرید، و از مکالمات و ملاقاتهای ایشان نوار تهیه کنید. ما هم بمدت یکسال همین کار را کردیم. متأسفانه حاج احمد آقا به راه یک طرفه بدی وارد شده بود که برگشت نداشت. وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای فلاحیان به من ابلاغ کرد، مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم. دو روز بعد همراه با آقای فلاحیان به دیدار آیتالله مصباح رفتیم، آقایان محسنی اژهای و بادامچیان هم آنجا بودند البته بعدا حاج آقا خوشبخت هم از بیت آمدند آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت میکنند، رحم کرد.
یکی دیگر از مهره های بدنام و پلشت مافیای جمعیت موتلفۀ اسلامی، محسن رفیق دوست، اولین وزیر سپاه در کابینه دوران جنگ ایران و عراق است. محسن رفیق دوست از سران مافیای موتلفه اسلامی، در روز دوازدهم بهمن ماه سال 1357، هنگام ورود خمینی به ایران، به عنوان راننده خودروی انتقال او به بهشت زهرا فعالیت نمود، و پس از آن زیر چتر حمایتی خمینی در ردههای بالای مسئولین قرار گرفته و به مناصب خاصی از جمله تصدی وزارتخانه سپاه در دوران میرحسین موسوی دست یافت.
هیات موتلفه اسلامی که اعضای آن پیش از تاسیس نظام مذهبی در ایران، تنها چند عضو زندانی داشت، که برخی از آنها مانند عسگراولادی و محی الدین انواری، با نگارش توبه نامه و گفتن سپاس شاه، مورد عفو ملوکانه قرار گرفته، از زندان آزاد شده بودند، بعد از تاسیس نظام به کمک خمینی دجال و عواملشان در داخل تشکیلات، توانستند مجری اداره امور زندانهای کشور شوند و مسئولیت زندانهای کشور را بر عهده بگیرند. تا زمان برکناری جلاد اوین، اسدالله لاجوردی، به دلیل خوی خشونت طلبی و بیماری آزار دهی زندانیان، تشکیلات مافیائی هیات موتلفه بر دادستانی های زندانهای کشور حاکم بودند. بعد از سقط شدن لاجوردی، این هیات سازمان زندانها را بر عهده گرفتند و تا هم اینک در اختیار آنها است. عوامل و اعضای این گروه اسلامی که در تمام کشتارهای بیرحمانۀ جوانان ایران در بند، بین سالهای 60 تا 67 نقشی کلیدی داشتند، در نشریۀ دوهفته نامۀ عصرما در تاریخ شانزدهم آذرماه سال 1375 می گویند: ولی فقیه بواسطۀ ملكه راسخه درعدالت وعلم و تقوی دارای نوعی مصونیت از گناه وانحراف است، لذا اسلام او را حاكم و ناظر برافراد نموده. در سایۀ چنین افکار پلید متحجرانۀ است که آخوندی به خود اجازه میدهد، تا تحت لقب جعلی ولی فقیه، ضمن چپاول سرمایه ملی کشور، با زندگی و حیات شهروندان بازی کند. در روزی نامه رسالت مورخۀ 27 فروردین ماه سال 1376 دبیرکل این جمعیت وقیحانه اراده و خواست ملی ایرانیان را به هیچ گرفته، و برخلاف منافع ملی مردم می گوید: هرحكومتی كه حاكم آن از طرف خداوند منصوب و منصوص شده باشد قانونی میدانیم، هرچند تمام مردم آن را نپذیرند، و برعكس هرحكومتی كه ازسوی خداوند مجاز و منصوب نباشد، غیرقانونی میدانیم و غاصبانه است، هرچند مردم او را پذیرفته باشند. گرگان گرسنۀ اسلامی وقیحانه ارادۀ همگانی را ندیده گرفته، و در کمال توهم و تخیل ایران را ملک خصوصی پدر ولی فقیه متصورند. تصوراتی بغایت قرون وسطائی و قبیله ای که بوی تعفن تمامیت خواهی آن دل آزارست.
اسدالله بادمچیان ، قائم مقام جمعیت موتلفه اسلامی از کودکی در کنار تروریست های فداییان اسلام مشغول آموزش و انجام کارهای تروریستی بوده، و بعد از تاسیس نظام مذهبی در ایران، وی در مقامهای امنیتی و اطلاعاتی و قضایی، همدست با دیگر یاران هیات موتلفه ای خود، در کلیه اعدام ها و ترورها شرکت داشته است. بادامچیان همواره از یاران امین کودتا گران، همچنین در جریان بسیاری از قتل های سیاسی بوده و از جمله تایید کنندگان ترورها و سرکوب هاست. ارتباط نزدیک او با باند حسین شریعتمداری و انصار حزب الله نیز دامنۀ جنایات و خیانت های این مزدور را وسعت می بخشد. در باره نقش بادامچیان در قتل سید احمد خمینی سعید امامی می گفت: وقتی باخبر شدیم که حاج احمد آقا در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و حتی به ولایت امر اهانت میکند، آن را ارجاع دادیم و بلافاصله دستور آمد که همۀ رفت و آمدهای ایشان را زیر نظر بگیرید، و از مکالمات و ملاقاتهای ایشان نوار تهیه کنید. ما هم بمدت یکسال همین کار را کردیم. متأسفانه حاج احمد آقا به راه یک طرفه بدی وارد شده بود که برگشت نداشت. وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای فلاحیان به من ابلاغ کرد، مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم. دو روز بعد همراه با آقای فلاحیان به دیدار آیتالله مصباح رفتیم، آقایان محسنی اژهای و بادامچیان هم آنجا بودند البته بعدا حاج آقا خوشبخت هم از بیت آمدند آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت میکنند، رحم کرد.
یکی دیگر از مهره های بدنام و پلشت مافیای جمعیت موتلفۀ اسلامی، محسن رفیق دوست، اولین وزیر سپاه در کابینه دوران جنگ ایران و عراق است. محسن رفیق دوست از سران مافیای موتلفه اسلامی، در روز دوازدهم بهمن ماه سال 1357، هنگام ورود خمینی به ایران، به عنوان راننده خودروی انتقال او به بهشت زهرا فعالیت نمود، و پس از آن زیر چتر حمایتی خمینی در ردههای بالای مسئولین قرار گرفته و به مناصب خاصی از جمله تصدی وزارتخانه سپاه در دوران میرحسین موسوی دست یافت.