تروتسکی، مائو و حالا بازرگان؟؛ گفتگویی منتشر نشده با مهندس بازرگان
گفتگویی که درادامه میخوانید بخش هایی از گفت وگوی بلندتری است که در تاریخ چهارم اسفندماه ۱۳۵۸ خبرنگار روزنامۀ کیهان با مهندس بازرگان انجام داد اما به هر دلیل در روزنامه منتشر نشد.
در ادامه گزیده ای از این گفتگو را که متن کامل آن در اختیار دفتر نشر و آثار مهندس بازرگان است میخوانید:
آقای بازرگان! “انقلاب دائم” رویۀ تروتسکی و ”انقلاب فرهنگی” استیلِ مائو است و انقلاب “گام به گام” از آن نوع رنگ هایی است که بر پیشانی بازرگان ماند و ظاهراً تا سالهای بعد از این خواهد ماند؛ خودتان چه میگویید؟
کلمهء” گام به گام” که سؤال کردید در ابتدا ابتکاراً از طرف نهضت آزادی و بنده هیچوقت عنوان نشده، بلکه مخالفان یک مقدار از روی شیطنت به اصطلاحی که ترجمه از نظریۀ کیسینجر در روابط بین اعراب واسرائیل بود، این اصطلاح را به کار بردند. آنچه نهضت آزادی و شخص بنده گفتیم و در اعلامیه های قبلا از پیروزی انقلاب هم آمده کلمهء ”سنگر به سنگر” و بعد هم کاملاً توضیح داده بودم و اصل مطلب این است که مرحله یا فاز به اصطلاح تعرضی و منفی انقلاب میتواند و باید هم با سرعت و به صورت تخریبی و احیاناً انفجاری باشد، اما مرحلۀ مثبت یا سازندۀ انقلاب (همان برنامه ای که امام دست ما داده بودند)، مثل هر تحول و تکامل انسانی و اجتماعی و مطابق الگوی طبیعت و خلقت، راه صحیحی غیر از تدریجِ اصولی ندارد. آنچه ما می گفتیم فکر میکنم منطبق با عقل و شرع است که کار، سازندگی، اصلاحات اراضی بهتر است در سایۀ قانون صورت بگیرد. قانونی که هم مطالعه و هم تصویب شده باشد. اکثریت ملت آن را تصویب کرده باشند؛ مثل قانون اساسی. و بعد هم در حمایت قدرت باشد؛ یعنی کار انقلاب در مرحلۀ سازندگی متکی بر قانون و قدرت باشد. حرف ما همیشه این بوده و گمان نمی کنم این مخالفی داشته باشد. فقط آنهایی که با احساسات و عجله میخواهند پیش بروند، یعنی اقلیت ها، آنها میخواهند تا اکثریت نظرش را نداده و تا دولت انتخابیِ اکثریت نیامده، این منظورهایشان را که میدانند پشتیبانی ندارد، انجام بدهند. فرض کنید این سلسله جبال البرز دو دامنه دارد، همانطور که هر انقلابی یک دامنۀ منفی تخریبی دارد و یک دامنۀ سازندگی مثبت. یک دامنۀ کوه ا لبرز که به طرف کویر است خشک است و سنگلاخ، اما دامنۀ آن طرف که رو به دریاست سبز و خرم و سایه وار و پر برکت است. بنابراین چرا این دامنۀ مثبت و سازندگی انقلاب ما مثل دامنۀ رو به دریا سبز و خرم و با امنیت وعدالت و متانت نباشد؟ این نظر ما راجع به مسئله ای بوده که عنوان گام به گام رویش گذاشته اند.
آقای بازرگان! من کاری ندارم که دانشجویان پیرو خط امام چه میگویند، یا آقای خلخالی چه میگوید، یا عوام چه برداشتی از حرف های آنها دارند؛ این هم خود عارضه ای از سیاست استعماری است که از صد سال پیش تا به حال برای ملت باقی مانده است. هرجا نتوانیم این نقطه ضعف های خود را جبران بکنیم با اتهاماتی از قبیل فلان سیاست انگلیسی است، فلان حاکم نوکر بریتانیاست، فلان رجل سیاستمدار با سفارت سروسری دارد و از این قبیل، خواسته ایم جبران مافات کنیم. همه شما را به عنوان یک آدم متقی و پاک و منزه قبول دارند و می شناسند؛ حتی دشمنان شما نیز به این امر معترف هستند. اما آنچه می ماند شک و شبهه هایی است که دربارۀ سیاست شما به عنوان اولین دولتمرد انقلاب ایران ایجاد شده است. واقعیت را بگویم آقای بازرگان، سیاست شما سیاست شنا کردن برخلاف مسیر بود؛ چیزی که خیلی ها نمی پسندیدند و بسیاری هم آن را مقرون به عقل و تدبیر میدانستند. ولی به هرحال این سیاست هرچه بود، به عنوان یک سیاست شاخص و چشمگیر، جوّ و بحث هایی برانگیخت و سیاست نخست وزیر بازرگان مبدل به بازرگانیسم شد. در واقع شما خالق یک نوع مکتب بعد از انقلاب شده اید؛ مکتب شکیبایی، عدم خشونت و مکتب عدم معارضه و مقابله. خیلی ها فکر میکنند که بازرگانیسم شکست خورد و از میدان به در رفت، اما واقعیت جز این است؛ چون اکنون ارگان های عالی اجرایی این مملکت به همان نتیجه ای رسیدند که شما درست دو روز بعد از انقلاب به آن رسیده بودید؟
بگذارید توجه تان را به نظریه ای که راجع به سیاست های استعماری و خارجی دارید که آنها سعی می کنند از راه تهمت زدن و وصلۀ ناجور چسباندن روی خدمتگزاران مردم و مملکت اختلاف بیندازند و هر مبارزه و هرانقلابی را متلاشی کنند کاملاً تأیید کنم؛ خصوصاً آنها سعی دارند حرفهای شان از زبان داخلی ها، خودی ها و ظاهرالصلاحها، که دارای حسادت و اغراض هستند، در بیاید. سیاست دولت موقت و بنده سیاست به اصطلاح شنا کردن در خلاف مسیر نبود، بلکه چه در زمان مأموریت و اشتغال، چه حالا، اکثریت مردم علاقه و احساسات خیلی صمیمانه و دوستانه دارند. بنابراین ما به هیچ وجه برخلاف نظر عموم حرکت نمی کردیم. منتها مطلبی که هست عقیدۀ دوستان و بنده این بود که مسئولیت و مدیریت و رهبری این نیست که انسان از آنچه مردم و عوام میخواهند پیروی و تقلید نماید، بلکه در برابر خدا و وجدان و ملت و تاریخ، شخص رهبر یا شخص مدیر یا شخص وزیر مسئولیت دارند که اگر می بینند در مردم احساسات وا شتباهات یا دستپاچگی هایی غلبه دارد، ارشاد بکنند و آنها را برگردانند، اگرچه به نظرشان تلخ بیاید. این شکیبایی و عدم خشونت که در مورد من فرمودید رویۀ همیشگی من در زندگی بوده و فکر میکنم همان چیزی است که دستور قرآن است؛ آنجایی که میگوید: صبر، جدال به احسن، جزای بدی به نیکی. همکاری در مشترکات نیز کاری است که ما همیشه می کردیم. بازهم خیلی خوشحالم که در پایان سؤال خودتان این مطلب را اظهار کردید که همان حرف هایی که ما در تمام این مدت حتی از روز دوم بعد از مأموریت می زدیم که نباید مراکز متعدد قدرت و تصمیم گیری باشد و نباید مداخله وایجاد مزاحمت کنند کسانی که بعد از استعفای دولت عهده دار شده اند، آنها هم به همین نتیجه رسیده اند و همین حرف ها را میزنند، چه شورای انقلاب، چه جناب رئیس جمهور، و راه طبیعی هم غیر از این نمیتواند باشد.
آقای بازرگان! شما در روزهای پایان انقلاب دربارۀ لزوم ایجاد یک جمهوری دموکراتیک اسلامی سخن می گفتید. به اعتقاد شما با توجه به همۀ تجربیاتی که از روند یکسالۀ انقلاب داشته اید، دموکراسی، آن هم در نظام جمهوری اسلامی، چه محتوا و چه شکل و شمایلی دارد؟ در ضمن یادتان باشد دموکراسی اجتناب ناپذیر بعد از انقلاب که مقدار زیادی هرج و مرج ایجاد کرد، شما را با سر به زمین زد؛ چون نیروهای راست افراطی و چپ افراطی توأماً شما را آنقدر در فشار گذاشتند که مجبور شدید به طور صوری هم که شده میز صدارت عظمی را ببوسید و خود را به ظاهر یک بازنشستۀ انقلابی جلوه دهید. اما ما خوب میدانیم که شما هنوز مصدر کار هستید؛ این گونه فعالیت را بیشتر دوست دارید یا آن گونه را؟
عنوان دموکراتیک یعنی صفت جمهوری دموکراتیک اسلامی، اولاً اختراع و اصطلاح شخص بنده و رفقای دولت موقت نبود. اوایل، هم امام این را می گفتند هم اکثریت شورای انقلاب. و این دو صفت، دموکراسی و اسلام، توأم بود. بعد به خاطر نظریات و مصالحی، از آن احتراز شد و به خاطر تعبیرهای سوء که ممکن بود بشود (مثلاً چنین عنوانی در بعضی از کشورهای اروپای شرقی هم گذاشته شده است)، عنوان دموکراتیک را برداشتند. خبرنگاران خارجی غالباً از بنده یا شاید هم از سایرین می پرسیدند که پس معلوم میشود جمهوری اسلامی شما دموکراتیک نیست. جوابی که من میدادم این بود که خیر، دموکراسی واقعی، به معنی صحیح کلمه، همان حکومت اسلامی است و جمهوی اسلامی هم غیر ازجمهوری دموکراتیک نمیتواند باشد. حالا باز همین عقیده را دارم ولی بعضی ها می آیند این را قلب میکنند و معنی و مفهوم غلط و بدی به دموکراسی میدهند؛ یا در اروپا به اسلام میدهند و خشونت و تحمیل و انحصارگری طبقاتی را لازمۀ اسلام میدانند. یا بعضی از اشخاص غیر وارد داخلی به آزادمنشی وعدالت و رفتار به اصطلاح قبول حاکمیت ملی و حق اکثریت و حتی حق قانونی اقلیت ایراد میگیرند و این را خلاف جمهوری اسلامی میدانند. آن یک مطلب جداگانه ای است که گمان میکنم مقبولیت عامه هم نداشته باشد. ضمناً هم باید گفت که دموکراسی و آن رفتاری که دولت سعی میکرد داشته باشد، این هرج و مرج را ایجاد نکرد و دولت موقت را هم با سر به زمین نزد بلکه هرج و مرج و همین موضع گیری های مختلف بود که اشکالاتی فراهم آورد و آنطور که باید و شاید و خیلی ها هم انتظار داشتند، آن نظم و قاطعیت و امنیت کامل به وجود نیامد؛ و به طوری که من در پیام های تلویزیونی هم همیشه می گفتم و هم زیاد گله نداشتم، لازمۀ این انقلاب، مخصوصاً انقلاب وسیع و سریع و عظیم ما که واقعاً از داخل ملت واز تمام طبقات جوشیده بود و اشخاص فداکار و داوطلب از هر طرف به میدان می آمدند و نتیجۀ قهری و طبیعی اش، مقداری به هم خوردگی و آشفتگی و هرج و مرج بود و آن مسئله وداستان چاقوی بدون تیغه به وجود آمد؛ به طوری که دولت نمیتوانست کار کند. ضمناً این را هم که اینجا با شما اختلاف دارم بگویم که دولت با سر به زمین نخورد بلکه دولت موقت عیناً مثل یک هواپیمای خیلی منظم و مجهزی آرام روی باند فرودگاه نشست. و واقعاً دولت موقت با سلام و صلوات روی زمین نشست و دو دستی خلعت را و طاق شال را تقدیم امام کرد… پس ما با سر زمین نخوردیم؛ جز اینکه ما صمیمانه و صادقانه {مسئولیت را} گرفتیم، بعد هم که دیدیم واقعاً این دخالتها، اختلافها، مزاحمتها و کارشکنی ها وا نتقادهای بیجا (یا با جا فرق ندارد) طوری ا ست که اصلاً دولت را فلج کرده و هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم البته ما ضرر نمی بردیم، مملکت و انقلاب ضرر میبرد دو دستی گفتیم بفرمایید؛ به کسی یا کسانی بدهید که ایراد میگیرند وانتقاد میکنند و با هم هماهنگی دارند؛ بدهید آنها بکنند، برای اینکه ما با آنها هماهنگی خواهیم داشت وا ین کار را هم کردیم. …
این روزها بازار شایعه و شایعه پردازی و شایعه سازی بسیار رواج دارد؛ صریح بگویم که اضلاع و ابعاد این شایعات کم کم دارد حیطۀ شما و حول وحوش شما را نیز فتح میکند. آقای بازرگان! به راستی چه کنیم که برای همیشه به این جنگ روانی که دارد افراد مؤمن و میهن پرست را به غل و زنجیرمیکشد و از پا درمی آورد خاتمه دهیم؟
باعث تأسف است. بازار شایعه پراکنی که مخصوصاً از زمان انتخابات رئیس جمهوری داغ شده بود و بعد هم با انتخابات مجلس بالا گرفته است، برخلاف دستورات مؤکد امام، رعایت اخلاق و اصول اسلامی و انسانی را نمیکنند، رقابت ها و اغراض سیاسی و شخصی که از تحریک دشمنانِ افراطیِ چپ و راست آب میخورد، عامل مؤثر آن است. این شایعه پراکنی ها و شایعه سازی وا فشاگری ها، ابتدا انحصار به اعضای دولت موقت و نهضت آزادی داشت اما همانطوری که در اغلب این موارد بنده همیشه هشدار میدادم دامنه اش بلافاصله توسعه پیدا کرده، به اعضای دیگر شورای انقلاب و نهادهای ا نقلاب، مثل دادستانی ا نقلاب و شخصیتهای روحانی کشیده شده ا ست. هدف ا صلی همان ا ست که در سؤال اول ا شاره کردیم. چارۀ کار از یک طرف حسن نیت، حسن تفاهم و دست برداشتن ا ز خصومت و رقابت است و به جای آن رعایت انضباط و اطاعت و احترام به کسانی است که به اصطلاح قرآنی ولی امر و صاحب امر هستند. در مرحلۀ دوم لازم است که از ناحیۀ دولت و رهبری امت قاطعیت نشان داده شده و هیچ اجازه ندهند در مملکت دودستگی و صددستگی راه بیفتد و هرکس به بهانۀ خط امام بودن درست برخلاف خط امام گام بردارد و علیه کسانی که از طرف امام مأمور و مشغول شده اند و امام بارها و مکرراً اعتمادشان را به آنها نشان داده اند انتقاد بیجا وا فشاگری کنند واتهام بزنند. …
آقای مهندس بازرگان! شما مأمور امریکا هستید؟ این روزها هرکس که دم از داشتن روابط حسنه اما متکی بر استقلال ملی بزند بلافاصله انگ مأمور را بر او می چسبانند. بعضی ها شما را هم در زمرۀ این مأموران به حساب میآورند و بیشتر حملات از ناحیۀ چپ و راست افراطی است. فکر می کنید علت این حملات چیست؟ چون آنچه که روشن است اینکه چپ و راست افراطی، در پشت سپر حمله به شما، به دنبال مقاصد و هدف های سیاسی هستند؛ فکر نمی کنید اینطور باشد؟
من نمیدانم آنهایی که این انگ را روی بنده و همکارانم میزنند تا چه حد خودشان آن را جدی می گیرند؛ مگر اینکه عقلشان را از دست داده باشند و انقلاب ما همۀ موازین عقلی و بدیهیات و تجربیات را به هم زده باشد. همانطورکه خود شما نظر دارید، بیشتر حملات از ناحیۀ چپ افراطی و راست ا فراطی است.
آقای بازرگان! دارند شما و امثال شما را خراب میکنند، اما نمیدانند که خراب کردن عناصر و شخصیت های نظیر و شبیه شما، خراب کردن انقلاب است. چه احساسی از انقلاب دارید؟ یک احساس توأم با ناامیدی، یک احساس توأم با صبر و تحمل، یا نه، حس میکنید که باید به آینده خوشبین باشیم؟
عرض کنم که هیاهو خیلی می کنند، اما چه حالا که بنده زنده هستم و چه بعد که بمیرم، روزگارطوری است که حقایق را نمی شود در مدت طولانی و در سطح وسیعی قلب و واژگون کرد و ضمناً ازاین نوع تحریکات و تشنجات در همۀ انقلاب ها و در همۀ مبارزات سیاسی بوده است ولی من با توجه به سابقۀ خودمان، سابقۀ مبارزات و رشد ملت ناامید و ناراحت نیستم. …
چرا شما افشاگری نمیکنید؟
حمله های جاهلانه یا ناجوانمردانه و افشاگری و اشاعۀ فحشا و تفرقه اندازی، سنگر به سنگر نه گام به گام، اینها را دوستان و بنده بد میدانستیم؛ حالا چطور شما میخواهید که خودمان هم همان کار را بکنیم؟ در قرآن دربارۀ مؤمنین میفرماید: وَإذَِا خَاطَبَّهُمُا لجاهِلُون قَالُّوا سَلاَماً؛ یعنی جاهل ها وقتی با مؤمن درمی افتند مؤمن در برابرشان سلام میکند و سلامتی میخواهد. و إِذَا مَرّوا بِالّلَغْوِ مَرُّوا کِرَّاماً؛ یعنی وقتی مؤمن به لغو و چیزهای بی معنی وغلط برمیخورد با بزرگواری رد میشود. سعی شورای ا نقلاب و دولت فعلی و مجلس و دولت آینده باید دفاع از عدالت و حیثیت و جلوگیری از تهمت و عداوت و تفرقه باشد.