vendredi 10 octobre 2014

از هر طریق ممکن به یاری مردم کوبانی بشتابیم!

 از هر طریق ممکن به یاری مردم کوبانی بشتابیم!


بیش از سه هفته از مقاومت مردم کوبانی برای دفاع از هویت و موجودیت خود در برابر سپاه جهل و تبهکار داعش میکذرد. بر اساس گزارشات منتشر شده چنانچه محاصره وحشیانه این شهر کامل شود فاجعه ای انسانی پیش رو است. فاجعه ای که میتواند به قیمت جان هزاران نفر از باقیماندگان در شهر و همچنین رزمندگان جان بکف مدافع آن تمام شود. از سوی دیگر ده ها هزار نفر پناهنده در مرز ترکیه از ابتدائی ترین امکانات و نیازمندیهای ضرور خویش محروم هستند. دولت و ارتش ترکیه هم اکنون به تماشای فاجعه ای انسانی و قتل عامی نشسته اند که در چند فدمی آنها اتفاق می افتد. کوبانی ها به یاری و کمک  مردم و انسانهای شریفی چشم دوخته اند که هنوز قدر و منزلت انسانی را ارج می نهند و در برابر فجایعی اینچنین خاموش نمی مانند.

دزی جرمن ـ ربين بست ده توضيح در باره ی اين که بمباران عراق و سوريه، راه غلبه بر داعش نيست برگردان: محمد علی اصفهانی

دزی جرمن ـ ربين بست

ده توضيح در باره ی اين که بمباران عراق و سوريه،
راه غلبه بر داعش نيست

برگردان: محمد علی اصفهانی 
Fri 10 10 2014 


Lindsey-German-70100.jpg
مقاله ی مختصر و مفيدی که ترجمه اش را می خوانيد، توسط خانم ليندزی جرمن، و ربين بست، همکار و همپيوند او در مرکزيت ائتلاف انگليسی مشهور «جنگ را متوقف کنيد» نوشته شده است.
ليندزی جرمن، از چهره های سياسی سرشناس انگلستان، عضو سابق کميته ی مرکزی «حزب سوسياليست کارگران»، و سردبير نشريه ی«مطالعات و نقد و بررسی سوسياليستی» به مدت بيست سال، و هماهنگ کننده ی کنونی ائتلاف «جنگ را متوقف کنيد» است.

کتاب های متعددی از ليندزی جرمن منتشر شده اند همچون:
زنان، مردان، و کار
جنسيت، طبقه، و سوسياليسم
بالکان: ناسيوناليسم و امپرياليسم
سوسياليست ها و طبقه
چرا ما به يک حزب انقلابی نياز داريم؟

۱۸ مهر ۱۳۹۳

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مرحله ی اخير تروريسم، محصول سياست های فاجعه بار غرب، جنگ های بی پايان، و حمايت از حکومت های وحشی و درنده خو در خاورميانه است.

يک:
راه شکست دادن داعش، به کار بردن همان شيوه هايی که به پيدايش داعش انجاميده اند نيست.
بيش از ده سال جنگ و مداخله [ی نظامی] در خاورميانه، دولت های موجود منطقه را متزلزل کرد، زيربنا هاشان را ويران نمود، زمينه ی رشد و پرورش فرقه گرايی را فراهم آورد، و زمين را برای روييدن و سر برآوردن و قد کشيدن داعش، مستعد ساخت.

دو:
مداخله ی نظامی اخير، به معنای بازگشت همان قدرت هايی به عراق است که مسؤول تجاوز به حريم اين کشور، و اشغال اين کشور در سال ۲۰۰۳ هستند.
اين، هيچ سودی برای حل مشکلات منطقه ندارد.

سه:
هدف حملات هوايی آمريکا و انگلستان و متحدانشان، نجات دادن زندگی ها نيست. بلکه هدف از اين کار، تقويت کردن سلطه گری استراتژيک غرب در خاورميانه است، و تحت کنترل خود درآوردن سرمايه های آن، مخصوصاً نفت.
هدف دولت انگلستان هم، علاوه بر اين، جبران شکست سال گذشته ی داويد کامرون از پارلمان است که به خواست او مبنی بر حمله ی نظامی به سوريه رأی منفی داد.

چهار:
مبارزه با تروريسم بايد از قطع فروش سلاح به عربستان سعودی، قطر، بحرين و بقيه ی رژيم های منطقه آغاز شود.
«جو بايدن»، معاون رييس جمهور آمريکا، با سوتی خود بند را آب داد و اين راز را فاش کرد که عربستان سعودی و امارات متحده ی عربی، «صد ها ميليون دلار پول، و ده ها هزار تُن اسلحه» را که به دست داعش افتاده است روانه ی سوريه کرده اند.
مقدار بسيار زيادی از تسليحات داعش، از نيرو هايی که توسط آمريکا مسلح شده اند حاصل شده است. منجمله از ارتش عراق و اپوزيسيون سوريه.

پنج:
مسدود کردن منابع درآمد داعش، يک ضرورت اساسی است. داعش، از جانب قدرت های منطقه يی متعددی تأمين مالی شده است. مخصوصاً از جانب عربستان سعودی که يکی از مرتجع ترين حکومت های جهان، و در همان حال نيز يکی از نزديک ترين متحدان انگلستان و آمريکاست.
اين اقدام بايد ترکيه ی عضو ناتو را نيز در بر بگيرد. ترکيه، مرز های خود با سوريه را باز نگاه داشته است و امکان عبور و مرور، و فروش پرمنفعت نفت را به داعش می دهد.

شش:
موضوع کرد ها، موضوعی محوری در مبارزه با داعش است.
کرد های عراق، متحدان نزديک غرب هستند، اما تفاوت بسيار بزرگی ميان آن ها و کرد های ترکيه و سوريه وجود دارد:
«پ ک ک» که از چند دهه پيش برای خودمختاری کرد ها می جنگد، هنوز به عنوان يک سازمان تروريستی در ليست های سياه اتحاديه ی اروپا، و آمريکا ثبت شده است. و اين، در حالی است که «پ ک ک» و متحدانش در صف اول جنگ با داعش قرار دارند.
ترکيه که سال هاست کرد ها را سرکوب می کند، به آن ها که در «کوبانی» در معرض خطر آنی و قريب الوقوع افتادن به چنگ داعش هستند کمک نخواهد کرد.

ترکيه می تواند مرز های خود با کرد ها را باز کند، ولی چنين نمی کند. بر عکس ِ آنچه در مورد داعش می کرد.
به جای چنين کاری، پارلمان ترکيه به ايجاد يک «منطقه ی حائل» در مرز ترکيه با سوريه رأی داده است که نتيجه ی آن، خلع سلاح کرد ها خواهد بود.

هفت:
بمباران، نتيجه ی معکوس خواهد داد؛ چرا که هيچ کمکی به مردمانی که تا حالا در رنج و عذاب هستند نمی کند، ولی در عوض، ميزان مرگ ها و خسارات و ويرانی ها را بيشتر خواهد کرد.
اين، تجربه يی است که از بيش از ۱۳ سال پيش تکرار شده است. نه فقط در عراق. بلکه در افغانستان و در ليبی نيز.

هشت:
لازم است که مردم عراق و سوريه از کمک های انسانی، به وفور بهره مند شوند. مخصوصاً ميليون ها نفری که به خاطر وجود جنگ، مجبور به فرار شده اند.
پناهندگان بايد از کمک ها و حمايت هايی که به آن نياز دارند برخوردار باشند، نه اين که در اروپا به آن ها به ديده ی تروريست های بالقوه نگاه شود.

نُه:
از رفتار وحشيانه ی داعش نبايد بهانه يی ساخته شود برای افزون تر کردن راسيسم ضد مسلمان در اروپا و آمريکا.

دَه:
بايد پذيرفت و اذعان کرد که مرحله ی اخير تروريسم در خاورميانه، در حد بسيار بالايی، محصول سياست های فاجعه بار غرب، جنگ های بی پايان، و حمايت از حکومت های وحشی و درنده خو در اين منطقه است.
مردم خاورميانه، به اندازه ی کافی متحمل رنج و درد شده اند. غرب و ناتو بايد از سوريه و عراق خارج شوند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عنوان و لينک مقاله:
Ten reasons why bombing Iraq and Syria is no way to defeat ISIS
stopwar.org.uk/news/no-way-to-defeat-isis-10-reasons-to-oppose-us-uk-bombing-of-iraq-and-syria
(در ترجمه ی « reason why » کلمه ی «توضيح»، معادلی مناسب تر از کلمه ی «دليل»، تشخيص داده شده است. به خصوص با توجه به بخش هايی از متن.)

خوانندگان علاقمند می توانند در باب نکاتی که در اين مقاله، به اختصار و به صورت گذرا مورد اشاره قرار گرفته اند، و فقط مقدمه يی هستند بر آنچه برای «خاورميانه ی بزرگ» و ميهن خود ما تدارک ديده شده است، عجالتاً ترجمه ی حاضر را همراه با لينک به مجموعه مقالات زير، در سايت خودمان www.ghoghnoos.org مطالعه کنند:
ـ استراتژی آمريکا در مقابله با داعش چه اندازه شانس موفقيت دارد؟ ـ عبدالباری عطوان ـ با ترجمه ی همين قلم
ـ حدس بزن چه کسی پشت صحنه ی پروژه ی خلافت است ـ ميشل شوسودووسکی ـ با ترجمه و توضيحات همين قلم
ـ با در گيری ها و اعدام کرد ها و عرب ها و سنی ها می خواهند مرز های ايران با عراق را متشنج کنند ـ به همين قلم
ـ عراق دارد از هم فرو
می پاشد؛ مراقب ايران خودمان باشيم ـ به همين قلم

مجاهدین خلق، داعش، «انقلابیون عراقی»، «عشایر انقلابی»، بدون شرح٬ ایرج مصداقی

مجاهدین خلق، داعش، «انقلابیون عراقی»، «عشایر انقلابی»، بدون شرح٬ ایرج مصداقی

ایرج مصداقی
روز بعد از بریدن سر یک خبرنگار آمریکایی جلوی دوربین توسط داعش، رهبر عقیدتی مجاهدین از ترس مقامات آمریکایی و بهایی که ممکن بود در این میان شخص وی مجبور به پرداخت آن شود موضع‌ خود را تغییر داد و این بار به اشاره‌ی او مجاهدین مواضع‌ جدیدی را اتخاذ کردند. از این نقطه به بعد دیگر در مقالات نوشته شده از سوی مسئولان مجاهدین حرفی از انقلابیون و عشایر انقلابی و ارتشی‌های انقلابی و ... نیست و همگی به یکباره همچون خود ایشان غیب می‌شوند!‌
محمود ائمی عضو دفتر سیاسی سابق مجاهدین با نام مستعار سیاوش جعفری در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ در مورد تحولات موصل و دیگر شهرهای عراق و انقلاب عراق و ... و مقایسه‌ی آن با «انقلاب اکتبر» و ... چنین نوشت:‌
«این است، داستان امروز عراق در مناطق سنی نشین و سقوط سریع یكی بعد از دیگری شهرها بدست عشایر انقلابی عراق. مردمی كه از دیكتاتوری مالكی و دخالت های رژیم ولایت فقیه به ستوه آمده اند وخواهان یك نظام ضد دیكتاتوری هستند ....راستی هفته گذشته كدام تحلیلگر و یا پیشگوی تحولات سیاسی می‌توانست، بگوید كه هفته بعد، چه اتفاقی در عراق خواهد افتاد ؟ چه كسی فكر می‌كرد كه ۵۰ درصد خاك عراق ، ظرف ۳ تا ۴ روز از لوث وجود ارتش مالكی ، آزاد شود . ارتشی كه طی سالهای گذشته از جانب آمریكا و رژیم خمینی بخوبی آموزش دیده بود و به انواع و اقسام سلاحهای آمریكایی مسلح شده بود و از نظر سلاح بطور كیفی بر انقلابیون عشایر برتری داشت . هم چنین این ارتش از كمكهای بیدریغ اطلاعاتی، رژیم آخوندی بهره برده بود و تحت فرماندهی قاسم سلیمانی قرار گرفته بود ؟ ولی همه را غافلگیر كرد.
بقول “عمارازگان“ هم چون ، رعد درآسمان بی ابر، انقلاب شروع شد و ارتش پوشالی مالكی را تار ومار كرد . بله این است خاصیت موقعیت و“لحظه انقلاب“ در شرایطی كه فرابرسد همگان را متعجب و انگشت بدهان خواهد كرد همه تحلیل ها را زیر و رو خواهد كرد .»
محمود ائمی (سیاوش جعفری) دو روز بعد در ۲۹ خرداد ۱۳۹۳ ضمن شادمانی برای پیشروی انقلابیون عراقی به سمت بغداد در مقام یک تئوریسین انقلابی از وضعیت عادی موصل و این که «اثری از برخوردهای خشن و اعدام‌های خیابانی و.....كه نشانه های داعش است، وجود ندارد» نوشت:‌
«با پیشروی انقلابیون عراق به سمت بغداد، و تحولات برق آسا و سریع، تمامی محاسبات و ارزیابی های سیستم های اطلاعاتی و نظامی، آمریكا و عراق و بویژه رژیم ولایت فقیه كه خودش را قیم عراق میداند، بهم ریخته و غافل گیر شده است. این تحولات بشدت رژیم را دستپاچه و نگران آینده خود كرده است. برای برخورد با این مشكل، جمعبندی و چاره جویی را در دستور كارش قرار داده است.
.... در روزهای اول تحولات عراق، از همه عوامل خود می‌خواهد كه تا می‌توانید، عشایر انقلابی عراق را “داعش“ بنامید و تا میتوانید مجاهدین را هم به “داعش“ بچسبانید. همه سایت‌ها و رسانه های خود را در این رابطه بسیج می‌كند. .
برغم این كه رهبران برجسته مذهبی و سیاسی عراق تسلط داعش بر مناطق را صریحا نفی كرده و با داعش بارها مرزبندی قاطع نموده اند، ولی تبلیغات رژیم آنچنان آنها را فریب داده است كه متاسفانه عده ای از ایرانیان و حتی افراد مستقل و چپ هم خواسته ویا ناخواسته دردام رژیم افتاده اند و گویی كه حرف رهبران عراق را هم نمی شنوند. آنها بی توجه به مواضع رهبران عشایر عراق، یك جانبه تحت تاثیر تبلیغات بلند گوهای رژیم، با مشاهده مواردی از، برخوردهای وحشیانه داعش، كل مقاومت مردم عراق را به زیر علامت سوال می برند .
این گونه تحلیل های نشاندهنده نظرگاه و تحلیل های سطحی، ایده‌آلیستی، غیردیالكتیكی و بدون درنظرگرفتن، موقعیت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی عراق می باشد. آنها مبنای مبارزات را نادیده گرفته و فقط با روبنا قضایا را تحلیل می‌كنند.
تحلیل های سطحی از این دست چه بخواهیم و چه نخواهیم، رژیم بنیادگرای آخوندی و مطامع آن در عراق و سیاست صدور ارتجاع را ازیاد می برد و خواسته و یا ناخواسته آب به آسیاب رژیم و مالكی میریزد و راه آنها را برای سركوب بیشر مردم عراق ، هموار مینماید. بگذریم كه افراد ویا چپ نماهایی هم بودند كه ازموضع و به نیابت ازجانب رژیم فرصت را عنیمت شمرده و لگدی هم به مجاهدین زدند و مجاهدین را به “فرصت طلبی“ و دفاع از داعش متهم كردند
ولی به نظر من ازهمه مهمتر این گونه تحلیل ها ، یك توهین وخیانت جدی به جنبش آزادیخواهانه مردم عراق است، كه همه ر ا متهم به بنیادگرایی و داعشی بنامیم . امیر قبیله دلیم و از رهبران عشایر انقلابی به صراحت میگوید كه داعش بیش از سه تا ۵ درصد نیرو ها ضد مالكی را هم تشكیل نمیدهد.
جنبشی كه بیش از یك سال فقط كار سیاسی كرده و به تحصن در ۵ استان كشور دست زده است، این جنبش مسالمت آمیز درمسیر حركت تكاملی خودش به مبارزه قهر آمیز تبدیل شده است.
ولی این روزها هر چه كه به جلو میرویم، دود و دمها رژیم و مالكی كنار رفته و واقعیت ها آشكارمیشود و همه به وجود یك جریان ضد دیكتاتوری درعراق كه خواهان نفی دیكتاتوری مالكی هستند، اعتراف میكنند. روز به روز دست تبلیغاتچی های دروغپرداز رژیم ،بیش از پیش رو میشود. ویدئوهایی كه از وضعیت شهرهای آزاد شده ازجمله موصل، برروی اینترنت گذاشته شده و یا مصاحبه های خبرنگارهای بین‌المللی با مردم درموصل، دروغ بودن این گونه تبلیغات و نسبت دادن قیام مردم عراق به داعش را بر ملاكرده است. موصل وضعیت عادی دارد، خدمات شهری بروال سابق برگشته است، اثری از برخوردهای خشن و اعدامهای خیابانی و.....كه نشانه های داعش است، وجود ندارد، مردم درمصاحبه ها میگویند، ما به نسبت زمانی كه ارتش مالكی در موصل بود، راحت تر هستیم.
این داستان همه انقلابها است كه نیروهای ارتجاعی به حریف خودشان، مارك میزنند تا چهره آنها را مخدوش كنند. درگذشته هم، سلطنت مدفون مجاهدین ومبارزین را، “ خرابكار“ ، “تروریست “،“ ماركسیست اسلامی“ و شاه سلطان ولایت آنها را “منافق“ ، “محارب “، “وابسته به آمریكا و شوروی و عراق ، اسرائیل و اردن و عربستان و فرانسه و اتحادیه اروپا و...“ همزمان می‌نامید و اكنون در عراق رژیم ولایت فقیه و همپالكی‌اش مالكی جنایتكار، آنها را “ داعش “ می‌خوانند.
بخش جنگ روانی وزارت اطلاعات، از طریق یگان سایبری رژیم، این گونه اخبار را به مدیای جهانی پمپاژ می‌كند، و سپس خبرگزاریهای رژیم وعراق همان خبر ها را از قول خبرگزاریهای دیگر نقل میكند كه منبع خبر لو نرود.
مضحك ا ین كه، مزدوران رژیم مانند محمدرضا اسكندری، احمقانه به هواداران مجاهدین توصیه می‌كنند كه سری به مدیای جهانی بزنید و ا خبار دست اول را از همان خبرهایی كه رژیم به شبكه جهانی پمپاژ كرده است ، بگیرند.!!؟
یك مزدور دیگر به نام حنیف حیدرنژاد، ازجنس خانواده های الدنگ، به مجاهدین توصیه میكند كه اخبار “جانبدارانه “ را متوقف كنید، منظور این مزدور این است كه “جانب عشایر انقلابی ومردم عراق» را رها كنید و مثل من جانب رژیم آخوندی را بگیرید.
وقاحت و بیشرمی را نگاه كنید، آنها در حالی كه ۵۰۰۰ کیلومتر از مرزهای عراق دور هستند، به مجاهدینی كه درعراق هستند اینگونه توصیه های سخیف را میكنند. ولی مجاهدین مانند گذشته این گونه دود ودمهای ارتجاعی را به پشیزی هم نمی‌گیرند و با قدرت از قیام مردم بجان آمده عراق ازستم مالكی، دفاع میكنند و دراین مسیر آماده پرداخت هربهایی هم هستند. ولی به این واقعیت ایمان داریم، قطعا آنهایی كه در سمت درست حركت تاریخ و رهایی خلقها از زیر ستم دیكتاتوریها بهر بهانه ای قرار نمیگیرند، ضرر كننده اصلی می‌باشند و نه مجاهدین آنها روزی در پیشگاه خلق‌ها خوار و رسوا خواهند شد.»

یکی دیگر از مسئولان مجاهدین با نام مستعار ساسان صمدی در مقاله‌ای تحت عنوان «داعش» یا مقاومت مردمی نوشت:‌
« این روزها رژیم از موضع ترس و وحشت به شدت دنبال این است كه قیام مردم عراق را به “داعش “بچسباند تا واقعیت آنچه كه بر سر سوگلی اش مالكی، آمده است را بپوشاند، زیرا آنچه كه امروز درعراق اتفاق می افتد فردا به نوعی نیز گریبانگیر آخوندها نیز خواهد شد. ... واقعیت این است ، جنبشی كه اكنون در عراق شكل گرفته و رشد كرده است، یك شبه و خلق الساعه بوجود نیامده است، جنبشی است كه مراحل كمی خود را طی كرده و اكنون به یك مرحله كیفی رسیده است. یك سال سنی های عراق و نیروهای سكولار با تحصن خود همه راههای مسالمت آمیز را طی كرده اند، آنها بارها تاكید كرده بودند كه اگر مسیرمسالمت آمیز، ما را به خواستهایمان نزدیك نكند، راه دیگری را اتخاذ خواهیم كرد. درنتیجه مسیر مبارزه مسلحانه را مالكی و رژیم به مردم عراق تحمیل كرده اند.
جنبش كنونی عراق جنبشی نیست كه یك شبه و آنهم بصورت كودتایی بوسیله “داعش“ بوجود آمده باشد . مبارزه مسلحانه با موصل شروع نشده است، این جنبش ماه ها قبل در فلوجه و رمادی آغاز شده بود . مالكی و رژیم در اوایل شروع مبارزه مسلحانه در رمادی و فلوجه هم بسیار تلاش كردند كه آن را به داعش نسبت بدهند ، ولی چیزی نگذشت كه جهان فهمید ، این یك انقلاب مردمی است و “داعش“ نیست ، اگر چه كه ممكن است ، گروههای كوچكی از داعش هم حضور داشته باشد.
... . آنچه كه از موصل شروع شد، در واقع اوج گیری جنبش بوده است، جنبشی علیه دیكتاتوری مالكی كه با بوجود آوردن یك حكومت فرقه گرا، حذف و كنارگذاشتن سنی ها و نیروهای سكولار را درپیش گرفته بود . فرار نیروهای مالكی درمقابل عشایر مردمی و انقلابی ازموصل شروع نشده ، بلكه از فلوجه و الانبار آعاز گردیده بود و اكنون شدت گرفته است. وقتی كه ۶۰۰۰۰، نیروی مالكی كه مدافع موصل بوده اند، فقط طی چند ساعت متلاشی و تارومار میشود، نشاندهنده این است كه مالكی با یك حركت توده ای در موصل كه سومین شهر بزرگ عراق است رو برو میباشد و نه تعداد كمی به نام “داعش“. ... وقتی كه نیرویی، برق آسا خودش را به دروازه های بغداد می‌رساند ، یك گروه محدود نمی‌تواند باشد، یك جنبش توده ای است كه توان بسیج توده ها و عشایر را دارد . حال كسانی كه سعی می‌كنند ، مبارزه توده های مردم عراق را “داعش“ بنامند ، بزرگترین خیانت را به كلمه مقدس آزادی و به مردم عراق و به مبارزه خلق‌ها ی منطقه برعلیه دیكتاتوری‌ها می‌نمایند. »
خدا می‌داند اگر خواب‌های پنبه‌دانه‌ای مسعود رجوی محقق می‌شد و بغداد به دست داعش سقوط می‌کرد نیروهای جنایتکار داعش با مردان مجاهد گرفتار آمده در لیبرتی چه می‌کردند و زنان مجاهد را در کدام بازار به فروش می‌گذاشتند. "ابومحمد عدنانی" سخنگوی رسمی داعش گفته بود:« شیعیان را باید کشت آنها به عباس و فاطمه توسل می‌کنند آنها مشرک اند وارد خانه‌های آنها شوید و مثل گوسفند سرهای آنها را از تن نجسشان جدا کنید کشتن آنها برای شما مثل کشتن مگس باشد، جنگ امروز جنگ بین همه شیعیان و همه سنی ها است.»
در همین رابطه هواداران مجاهدین را هم از طریق کال کنفرانس‌ها بسیج می‌کردند تا تحلیل رهبری مجاهدین را بازتولید کنند و منکر جنایات داعش و تهیه‌ی فیلم‌های مربوط به جنایات این گروه شوند. در تاریخ ۱ تیرماه ۱۳۹۳ شیرین نریمان یکی از هواداران این سازمان در آمریکا که به «صدای آمریکا» نیز دعوت شده، در هیئت کارشناس جنگ‌های گریلایی در متنی مغشوش و بی سروته می‌نویسد:‌
«وقایعی که در عراق می‌گذرد بیشک بسیار پیچیده است. بخصوص که وقایع با شتاب بسیار شدیدی لحظه به لحظه در حال تغیر [تغییر] است. خبرهای بسیاری درست یا غلط نیز از اقسا [اقصی] نقاط عراق به گوش میرسد و یا دیده می‌شود. هر خبر باید که با دقت مورد تحقیق قرار گیرد تا حقیقت را یافت. چیزی که با توجه به کنترل خبر در ایران توسط آژانس‌های خبری و حضور هزاران نفر از ارتش سایبری در فضای مجازی امر بسیار سختی می‌باشد. چیزی که به شکل دردناکی در این روزها مشهود است نداشتن چشم‌انداز روشن از وقایع ویا داشتن اطلاع از درست و یا غلط بودن هر خبر برای عامه هموطنانمان در ایران می‌باشد.
به همین علت تکرار پروپاگاندای رژیم توسط روشنفکران و هنرمندان و اهل قلم در ایران بس دردناکتر می‌شود. دوستانی که بدون تحقیق و دنبال کردن خبرها، تبدیل به بلندگوهای رژیم می‌شودند و خبر از پیشروی داعش یک نیروی سنی تروریستی در عراق می‌شوند. آنها حتی فراتر رفته و جوانان و مردم را بر علیه دشمن معلوم نشده و مسلح شدن آنان برای مبارزه بر علیه بنیادگرایی سنی ترغیب هم می‌کنند. تاحدی که دیگر مزاح آمیز است. ... دردآور این هست که این استادان پشت سر هم کورکورانه فقط ویدیوهایی که رژیم از داعش در سایتها میگذرد را پخش میکنند. انگاری که ارتش سایبری رژیم را کاملا فراموش کردند. البته اگر کمی تحمل میکردند متوجه میشدند که بعضی از این فیلمها دو هفته قبل از شلوغی های عراق در نقطه نامعلومی در یکی از کشورهای عربی تهیه شده است و معلوم نیست که حتی آن در عراق بوده. ... ترکیب مبارزه ای نیروی داعش گوریلایی است به این معنی که اتفاقا به دلیل کمیت تعدادشان نمی‌توانند در یک منطقه متمرکز شوند و مرتبا در حال حرکت هستند. برای همین از یک نقطه به یک نقطه دیگر میروند. و دقیقا به خاطر همین دلیل نمی شود ادعا کرد که این نیروهای داعش هست که موصل با جمعیت 2 میلیون و یا تکریک [تکریت] و دیگر شهرهای عراق را گرفته باشند. ... نکته دیگر عدم حضور کردها در شرایط فعلی عراق میباشد آنها فقط مرزهای خود را نگهبانی میکنند و بس. البته باید متذکر شد که نیروهای آزادیخواه [منظور داعش] نیز به سمت کردستان پیشروی نکردند. ... چشم ها و گوشها را باز کنید و دنباله روی ارتش سایبری رژیم ملایان و همان بنیادگرایان شیعی که بیش از 35 سال برشما حکومت می‌کنند و زندگی را بر هر ایرانی زهر کردند نشوید، این است حرف آخر. حقیقت پشت ابرها نخواهند ماند و زمان همه چیز را ثابت میکند و این آینده هست که در مورد تک تک ما قضاوت خواهد کرد.»
منصور قدرخواه یکی از اعضای «شورای ملی مقاومت» مجاهدین، در مقاله‌ای به تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۹۳ که در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۳ در سایت همبستگی ملی اجازه‌ی انتشار یافت از شادی مردم عراق و منطقه و انقلاب عراق می‌نویسد:‌
پیشروی نیروها انقلابی عشایر و مردم بپاخاسته عراق بر علیه نیروهای پوشالی مالکی و شکست سریع ارتش ساخته آمریکا – مالکی در عراق تحت فرماندهی این جلاد تبهکار و دست‌نشانده خامنه‌یی براستی که شادی مردم ستم‌دیده عراق و منطقه و تعجب همه مردم دنیا را برانگیخت و بار دیگر شوک و ناباوری به دنیا و مخصوصاً جوامع غربی فرو آورد. در افکار عمومی سؤالات زیادی در مورد وقایع بی‌نظیر عراق از تحولات برق‌آسا بهتر بگوئیم انقلاب مردم عراق بوجود آمد و همگی دنبال مقصر این نادیدن و یا سیاست نادرست هستند. در این شوک و ناباوری اما برخی سیاستمداران و رسانه‌ها به جای دیدن و گفتن حقیقت همچنان به خاکپاشی به چشم جهانیان ادامه می دهند و این انقلاب را به گروه بنیادگرا و وحشی داعش نسبت می‌دهند. گروهی که در میان مردم عراق ریشه و جای ندارد و مسلماً نمی‌تواند در این ابعاد و با این سرعت مناطق وسیعی از عراق را تسخیر کند. ... آمریکا در عراق اینک بعد از بزرگترین سرمایه‌گذاری تاریخ در جهان دچار بزرگترین شکست و افتضاح تاریخش شده است. و حالا با میدان دادن به اخبار مجعول مبنی بر این که در عراق داعش همه کاره است می‌خواهد سیاست شکست‌خورده‌اش را توجیه کند. »
استراون استیونسون یک نماینده پارلمان اروپا که سال‌هاست به خدمت مجاهدین درآمده و به بلندگوی این سازمان تبدیل شده نیز در تاریخ ۸ ژوئیه و قبل از بریدن سر گروگان‌های غربی در مقابل دوربین توسط داعش، در گفتگو با السیاسه كویت در پاسخ به سؤال این نشریه که می‌پرسد :
«دولت عراق تاكید می‌كند كه سازمان تروریستی داعش و باقی مانده‌های حزب بعث كسانی هستند كه به استانهای نینوا و صلاح الدین حمله برده اند و محافل دیگر توطئه و طرحهای منطقه ای را كه عراق را هدف قرار داده اند می‌بینند ، نظر شما چیست؟»
پاسخ می دهد:‌
«برای رژیم‌های سركوبگر و جنایتكار، هر جا كه با انقلاب مردم مواجه می‌شوند آنها را تروریست یا وابسته به حركتهای تروریستی خارجی می‌نامند و دیگر ادعاهای مشابه ، ولی واقعیت این است كه همه مردم عراق از این رژیم در كشور ضربه خورده اند این واقعیت به طور خاص در مورد مردم استانهای شش گانه سنی نشین صادق است . تبلیغات مالكی و اربابانش در تهران كوركورانه توسط رسانه های غربی تكرار میشودو این كه این مناطق دردستان تروریستهای رادیكال داعش می‌باشد مسخره و بی اساس است . آزاد سازی حدود 100 هزار كیلومتر مربع از عراق با یك جمعیتی بالغ بر میلیونها نفر، غیر ممكن است برای یك گروه منزوی و رادیكال تشكیل شده از حداكثر فقط چند هزار نفر. طبعا داعش حضور دارد و از هر فرصتی سوء استفاده كرده است تا روی ناآرامی در عراق سرمایه گذاری كند، ولی در قیام عشایر و شهروندان عادی عراقی دست داشتند و در خشم بر علیه مالكی و در تلاش برای دفاع از خودشان بر علیه تعقیب قضایی و خشونت دائم وی قیام كردند. این روزها هم از مطبوعات عربی و حتی مطبوعات غربی روشن است كه این نیروهای عشایری و جداشدگان از ارتش عراق هستند كه این قیام را هدایت می‌كنند.»
حتی نوع حمله به منتقدان سیاست مجاهدین در ارتباط با داعش و تحولات عراق و چهارچوب آن و مواردی که می‌بایستی روی آن‌ها تأکید شود نیز از سوی رهبر عقیدتی مجاهدین مشخص می‌شود و کارگزاران آن را اجرا می‌کنند. به این نمونه توجه کنید:‌
«یك شاعر، واله و شیدای اصلاح طلبان نظام روحانی و رفسنجانی كه از شدت علاقه به نرمتنان نظام خل و چل شده است، بعد از تحولات عراق، بلافاصله به رژیم هشدار میدهد: هم چنانكه بارها گفته ام بازهم تكرار میكنم، تا دیر نشده، جام زهر را بالا بكش وگرنه سروكله مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی ایران پیدا خواهد شد. »
«قبل از شما هم یك شاعر بی بته، به رژیم انزار می‌دهد كه حواست باشد درعراق دخالت نكنی كه اوضاع خطرناك خواهد شد . معنی حرف او این است كه :
آقایان روحانی و رفسنجانی، حواستان باشد، نباید كاری كنید كه سرنگون بشوید، شما شاهید، شما ماهید، شما باید بمانید تا هم چنان خون بریزید و اعدام كنید و مردم را به فقر بنشانید، دزدیهای میلیاردی كنید، شما باید باشید تا دختران ایرانی در دبی به فروش برسند، مردم كلیه هایشان را بفروشند و ...زیرا اگر شما نباشید ، نیروهای “تروریستی“ سكت و فرقه“ !!؟ مجاهدین و سایر نیروهای انقلابی ... سر كار خواهند آمد. ننگ و نفرین بر شما سنگدلان باد.»
۵ روز بعد از بریدن سر یک خبرنگار آمریکایی جلوی دوربین توسط داعش، رهبر عقیدتی مجاهدین از ترس مقامات آمریکایی و بهایی که ممکن بود در این میان شخص وی مجبور به پرداخت آن شود موضع‌ خود را تغییر داد و این بار به اشاره‌ی او مجاهدین مواضع‌ جدیدی را اتخاذ کردند. از این نقطه به بعد دیگر در مقالات نوشته شده از سوی مسئولان مجاهدین حرفی از انقلابیون و عشایر انقلابی و ارتشی‌های انقلابی و ... نیست و همگی به یکباره همچون خود ایشان غیب می‌شوند!‌
در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ م – مشیری (رهنورد) یکی از مسئولان مجاهدین آهسته آّهسته خط جدید رهبری مجاهدین را در پیش گرفت و نوشت:‌
«اینكه می‌گویند علت فروپاشی دستگاه مالكی پیشروی سازمان تروریستی داعش و شكست ارتش تحت امرش در جبهه های مختلف بخصوص موصل بود، تنها قسمتی از واقعیت است و نه بخش اعظم آن.

علت پیشروی داعش در وهله اول نه در قدرتش بلكه در نارضایتی از مالكی بود. داعش با سواستفاده كردن از این نارضایتی و عدم كفایت و وابسته بودن مالكی به ایران سریعا پیشروی نمود. شكست موصل و فرار ارتش عراق در مقابل چند صد نفر بروز این نارضایتی بود. ارتش عراق یكباره فرو پاشید و همه تجهیزات خود را در موصل به مهاجمین واگذار كرد. داعش بجز تجهیزات و سلاح، چند صد میلیون دلار پول نقد بدست آورد و بسرعت در موصل شروع به سربازگیری كرد. طی چند هفته تعداد نفراتش از چند صد نفر به بیش از ۱۵۰۰۰ بالغ شد و حملات داعش تحت نام خلافت اسلامی به دیگر نقاط شروع شد و اكثرا نیز موفقیت آمیز بود. نجنگیدن ارتش در مقابل داعش به ضعیف بودن و ترسو بودن آن بر نمی‌گشت. این ارتش روحیه نداشت و نمی‌خواست برای مالكی بجنگد و شاید هم داعش را بر مالكی ترجیح می داد.»
حالا دیگر مجاهدین با بهانه‌‌ی این که پدر جد داعش خامنه‌ای است به زعم خودشان به تبلیغ علیه داعش مشغولند و مدعی هستند چه نشسته‌اید که موصل در دست داعش است و نفتش را هم به سوریه می‌فروشد.
در تاریخ ۱۲ مهرماه ۱۳۹۳ یکی از مسئولان مجاهدین با نام مستعار «عارف شیرازی» البته با «حافظ شیرازی» که ۶ قرن پیش فوت کرده اشتباه نشود نوشت:‌
«بعد از تسلط داعش بر موصل و چاههای نفتی عراق اولین محموله های نفتی خود را به حکومت اسد فروخت این فاکتها به روشنی مبین این است که داعش اگر نه دست ساز آخوندها و رژیم اسد اما حداقل همسنگر و هم پیمان و در خدمت منافع آنها می باشد. از اینرو میتوان علت مخالفت آخوندها با ائتلاف بین المللی علیه داعش را فهم کرد چون این ائتلاف علیه نیروئی است که در خدمت منافع رژیم اسد و آخوندها بوده و عملاً همسنگر با این دو رژیم و مزدوران عراقی و لبنانی آخوندها علیه ارتش آزاد سوریه می جنگیده است. مضافاً آخوندها از این وحشت دارند که اقدامات نیروهای ائتلاف در سوریه به داعش ختم نشده و ''عمق استراتژیک'' آنها یعنی رژیم اسد را نیز هدف قرار دهد، به این مسئله بعداً خواهم پرداخت.
اهداف ائتلاف بین المللی علیه داعش
با اوجگیری بحران عراق و پس از یکه تازیهای تروریستهای وابسته به ''خلافت اسلامی'' یا داعش و سقوط موصل، جامعه جهانی به تکاپو افتاده و زمزمه ایجاد یک ائتلاف بین المللی علیه آن شکل گرفت و کشورهای مختلف یکی پس از دیگری به آن پیوستند تا آنجا که رژیم آخوندی با این هدف که ضربه استراتژیک دریافتی درعراق یعنی برکناری نوری مالکی را حتی المقدور جبران کند خواستار پیوستن به آن شد.»
حالا دیگر هر روز اعوان و انصار رهبر عقیدتی مجاهدین در مذمت داعش، و پدر جد داعش و ریشه‌های آن در تهران و ... می‌نویسند.
آیا به چنین نیرویی می‌توان اعتماد کرد؟ آیا رهبری مجاهدین به پرنسیبی اعتقاد دارد؟ آیا این مواضع قبل از هر چیز نشاندهنده‌ی زوال شخصیتی یک جریان سیاسی و چشم‌بستن بر وجدان و شرافت اخلاقی نیست؟
ایرج مصداقی
۱۸ مهرماه ۱۳۹۳
بخشی از اخبار منتشر شده در سایت‌های مجاهدین (به عنوان مشت نمونه‌ی خروار) که از طریق آن‌ها می‌کوشیدند تسخیر شهرهای عراق توسط داعش را انکار کنند در زیر آمده است:‌
تسخیر کامل شهر موصل توسط انقلابیون و عشایر عراق
http://www.mojahedin.org/news/139421
مردم موصل می‌گویند شهر نجات یافته و آزاد شده است
http://www.mojahedin.org/news/139483
جنگجویان عراق به سمت جنوب با هدف رسیدن به بغداد حرکت کردند
http://www.mojahedin.org/news/139506
http://www.ariairan.com/1393
تسخیر شهرستان تلعفر و فرار یکانهای ارتش مالکی از سایر شهرهای استان نینوا
http://www.mojahedin.org/news/139419
پیشروی گروه‌های مسلح در شهرستان الحویجه
http://www.mojahedin.org/news/139451
تسخیر کامل منطقه عظیم عراق توسط نیروهای مسلح
http://www.mojahedin.org/news/139455
مخالفت با مرجعیت شیعه برای دادن حکم جهاد برای مقابله با داعش
http://iran-spring.com/world/iraq/45-iraq/2203

نگاهي به سرمقاله سي سال پيش خاتمي در كيهان


نگاهي به سرمقاله سي سال پيش خاتمي در كيهان

نگاهي به سرمقاله سي سال پيش خاتمي در كيهان

محمد خاتمی در حالی سال ۱۳۶۰ مواضع مهندس بازرگان دبیر کل نهضت آزادی را مورد حمله و طعن قرار داده بود که خود ۳۰ سال بعد در همان مسیری قرار گرفته است که بازرگان شاید جرات نزدیکی به آن مسیر را نیز نداشت.
به گزارش فرهنگ نیوز ، تاريخ رهگذر خاطره ها و عبرت‌هاست. اصلا نيازي نيست با غوطه ور شدن در تاريخ به راحتي مي توان به تذبذب و چرخش هاي فكري برخي افراد معلوم الحال پي برد.

يكي از همين افرادي كه با تدقيق در افكار پيشين‌اش ميتوان به چرخش عجيب فكري ‌اش پي برد، محمد خاتمي است؛‌ كسي كه علاوه بر آنكه ۸ سال در قامت رئيس جمهور بوده،‌ كارنامه پر افت و خيزي دارد؛ از مديرمسئول روزنامه كيهان در سابقه‌اش هست تا تكيه گاه فتنه‌گران شدن!

مرور بر يكي از سرمقاله هاي روزنامه كيهان كه درست سي سال پيش و در تاريخ ۱۶ مهر ۱۳۶۰ در واكنش به نطق اعتراض گونه مهدي بازرگان نسبت به عملكرد دادگاه‌هاي انقلاب نوشته شده مهمترين دليل براي تذبذب فكري خاتمي در مواجهه با استكبار است. او همان كسي است كه روزي بازيچه دست آمريكا شدن را دليلي بر آمريكايي شدن مي دانست و بازرگان را با همين اصل،‌ آمريكايي خطاب كرد.

اما نكته درس آموز اينجاست كه آقاي محمد خاتمی در حالی سال ۱۳۶۰ مواضع مهندس بازرگان دبیر کل نهضت آزادی را مورد حمله و طعن قرار داده که خودش ۳۰ سال بعد در همان مسیری قرار گرفته که بازرگان شاید جرات نزدیکی به آن مسیر را نیز نداشت!

خاتمي در اين مقاله در حالي ديدار با برژينسكي را مذمت مي كند كه اين روزها سينه چاكان مذاكره با آمريكا شده‌اند و افتخار رسانه‌هاي وابسته به جرياني كه خاتمي پرچمدارش هست، عكس يادگاري با ديويد كامرون انگليسي شده؛ عكسي كه اين روزها در شبكه‌هاي اجتماعي از آن به عنوان "لگد روباه پير" ياد مي شود.

به گزارش جهان؛ در بخشی از سرمقاله خاتمی در این زمینه آمده است: آقای بازرگان! بسیاری از کسانی که امروز در همین دادگاه های انقلاب (که مورد اعتراض شمایند) تنها به خاطر دفاع از اسلام و پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی، شب و روز زحمت می کشند، انسان هایی سرشار از عاطفه و رحمتند، اما مسئولیت اسلامی و تعهد انسانی شان و نیز فرمان خدا آنان را وا می‌دارد که قاطعانه در برابر آدم کشانی که موجودیت انقلاب و جمهوری اسلامی را به خطر انداخته اند بایستند و فساد را از ریشه بر کنند.

دولت موقت می خواست انقلاب سازش ناپذیر با آمریکا را آشتی دهد

وی ادامه داد: وقتی که دولت موقت در اثر بینش ناسازگاش با محتوای انقلاب اسلامی و با سوءاستفاده از نام و اعتباری که به برکت اسلام و عنوانی که از رهبر انقلاب گرفته بود، راه آشتی دادن انقلاب سازش ناپذیر اسلامی با آمریکا را برگزید، وقتی طعن‌ها و لعن‌ها به جای اینکه متوجه آمریکا شود، نهادهای انقلابی و جوانان پرشور و دلسوزان به حال مستضعفان را هدف قرار داد، وقتی که فریاد برآمد که انقلاب به پایان رسیده است و امرزو باید با ‌آرامش و متانت (!) و منطق دوراندیشی به سازندگی بپردازیم و ملاقات با برژینسکی نشان داد که کدام سازندگی و نظمی مورد نظر است، بسیار بودند جوانان پرشور ولی کم تجربه و اطلاعی که این مواضع را به مواضع اصلی انقلاب و رهبری عوضی گرفتند و گروهک های مفسد انحصار طلب ملحد یا التقاطی، با هیاهو چنان وانمود کردند که جمهوری اسلامی و دولت موقت عین یکدیگرند، و بدین وسیله توانستند بسیاری از این جوانان ساده دل را به سوی خود جلب و باکار مداوم، آنان را برای چنین روز تلخی آماده سازند...

آیا سادات و بنی صدر آمریکایی نبودند؟!

خاتمی نوشت: آیا سادات خائن که دست در دست بگین به قیمت خیانت به همه آرمان‌های استقلال طلبانه و ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی بر آستان کاخ سفید و پنتاگون زبونانه بوسه زد، از خانواده آمریکایی بود یا برگشته از آمریکا؟ یا این که سادات آمریکایی نبود؟ آیا آقای بنی‌صدر که دفترش کانون هماهنگی همه نیروهای ضد انقلاب از وابستگان به رژیم سابق و سرمایه داران وابسته و نمایندگان طبقات مرفه و سیاستمداران ورشکسته گرفته تا خرابکاران و تروریست‌ها شده بود و آمریکا همه امیدهایش را برای بازگشت به ایران به وی بسته بود، از خانواده آمریکایی بود یا برگشته از آمریکا؟ بله، او از فرانسه آمده بود ولی فرانسه که تربیت‌ کننده بانزاکت‌ترین متخصصان و سیاستمداران فهمیده و عاقل و واقع شناس است!

مراد از آمریکایی بودن از منظر خاتمی

خاتمی در ادامه آمریکایی بودن را این گونه معنا کرد: مراد از آمریکایی بودن نحوه‌ای از دید و بینش است که به سادگی ابزار دست سیاست‌های توسعه‌طلبانه آمریکا می شود و به خاطر برخورداری از همین دید و بینش، جریانی که شما در راس آن قرار دارید همواره از مواضع ضد آمریکایی جمهوری اسلامی –البته با توجیهات گوناگون- اظهار نارضایتی و حتی مخالفت قولی و عملی کرده است و چه نقصی در کار شماست که فردی چون امیرانتظام، جاسوس و مزدور آمریکا تا سطح معاونت نخست وزیر و سخنگوی دولت موقت بالا می‌‌آید –لابد امیرانتظام هم آمریکایی نیست- والا کسی نمی‌گوید که شخص شما با آمریکا سر و سری دارید. و نیز مراد از آمریکایی بودن،‌ انحصار‌طلبی دیوانه‌وار گروهک هایی است که چون هیچ پایگاهی در میان خلق ندارند، برای رسیدن به قدرت، به دامن بیگانگان می‌آویزند.

طعنه خاتمی به سوابق مبارزاتی بازرگان

وی همچنین در بخش ديگري از سرمقاله نوشته است: جناب آقای بازرگان، با اشارتی به سابقه عقیدتی، آزادی‌خواهی و مبارزاتی خویش، سخن را آغاز کردند تا لاحقه، رنگ حقانیت به خود بگیرد. و لاحقه عبارت بود از اعتراض به مشی اسلامی مسئولان و توده های انبوه مردم در مقابله قاطع با ضد انقلاب آشوبگر و نیز اعلام مراتب آزادی خواهیشان!

وی در طعنه‌ای آشکار به بازرگان مي‌نويسد: ایشان از اینکه اعلیحضرت! از وظایف سلطنت عدول می‌فرمایند و مرز «سلطنت» و «حکومت» قاطی می شد، سخن گفته اند و برای «آزادی» و «دموکراسی» و دست یابی به «فضای باز سیاسی!» جهت راهیابی به پارلمان حتی در زمان شاه، مبارزه کرده اند و بالاخره در این اواخر با کمال شهامت گفته اند که : «شاه باید برود.»

خاتمي در مورد مدعیان سوابق مبارزاتی نیز نوشت: درست است که سابقه عقیدتی و مبارزاتی را به کلی نمی توان نادیده گرفت و لی همه «بها» را به سابقه دادن، خودگمراهی بزرگ و گمراه کنند است و تازه هنگامی که از مواضع عقیدتی و مبارزاتی و آزادیخواهانه گذشته نیز سخن به میان می آید باید مواضع را باز کرد و تحلیل نمود و انگیزه ها و زمینه های ذهنی آن ها را مورد بررسی قرار داد تا دریافت که آیا تمام این ها را براساس معیارهای ارزشی اصیل اسلامی می توان پذیرفت یا نه.

خاتمی می گفت برای این که بگوئیم کسی آمریکایی است ملاک آمریکایی بودن شناسنامه ای نیست بلکه حرکت در مسیر آرمان ها و خواسته های استعمار آمریکا. ولی همین شخص امروز نه تنها بازرگان و دیگر اعضای نهضت آزادی را آمریکایی نمی داند که در حمایت از فتنه گران ۸۸ که خود نیز یکی از آن ها بود هر روز ناله سر می‌دهد!

خاتمی و میزانی که حال فعلی افراد است

چرخش هاي فكري خاتمي و دوستانش موضوع جديدي نيست و بارها به آن پرداخته شده است. اما بنا برآنچه اصل "ملاك حال فعلي افراد است" براي ما از تاريخ روايتمي كند بايد حواسمان را بيش از پيش جمع و كنيم و كمي بدبينانه‌تر به سوابق همگان نگاه بياندازيم،‌چرا كه شايد آن كسي كه امروز تشت رسوايي اش از آسمان افتاده، روزي هم منافقانه در صف دوستداران انقلاب جا خوش كرده باشد چنانكه خود خاتمي نيز در بخش ديگري از سرمقاله اش اينگونه مي نويسد: سادات، سابقه خوبی داشت ولی قضاوت درباره هر انسان را باید موکول به آخرین انتخاب او نمود و یا کسی چه می‌داند شاید سادات از آغاز هم سرسپرده ی ابرقدرتان سلطه گر بود و همگامی و همراهیش با ناصر و مبارزات آزادیخواهانه و مردمی اش نیز به فرموده و فرمان اربابان برای کسب وجهه ظاهری در نظر مردم صورت می گرفت تا به هنگام مقتضی با تکیه بر همین سابقه ساختگی، بتواند فریبکارانه بر مردم مسلط شود و هنگامی که پایه های قدرتش استوار شد و رقیبان را از صحنه خارج کرد و سازمان پلیس او نفس مردم را در سینه ها حبس نمود، با مردم مصر چنان کند که فاروق هم نکرد...