| ||
|
داشتم چيزی می نوشتم در بررسی پيش درآمد ها و پی آمد های برنده شدن حسن روحانی در «انتخابات»، و آنچه ـ به اعتقاد من ـ نيرو های اصيل اپوزيسيون که از «پيروزی» با رنگ و طعم بنفش، خوش خوشانشان نشده است، و به استقرار حاکميت مردم به جای حاکميت ولايت و خلافت می انديشند، شايسته است که مورد توجه قرار دهند.
اما ناگهان مشاهده ی سخنان دريده ی جانوری به نام نامی جان بولتون، در گفتگوی همين دوشنبه پانزده ژوئيه اش با مهم ترين و «معتبر» ترين نشريه ی دست راستی اسراييل، «جروزالم پست»، مرا ناگزير از رها کردن آن مقاله، و وادار به نوشتن اين يادداشت کرد.
آنچه، در قياس با سخنان مشابه جان بولتون، ابعاد متفاوتی به اين سخنان جديد او می دهد اين است که اين سخنان، درست در مقطعی گفته شده اند که بنا به دلايلی که بايد جداگانه مورد بررسی قرار گيرند، «انتخاب» حسن روحانی به «رياست جمهوری» نظام ولايی، می رود تا به احتمال شايد نسبتاً جدی و قابل ملاحظه، مهم ترين بهانه ی حمله ی نظامی محدود يا نامحدود به ميهن ما را از دست اسراييل و حاميان قدرتمند او در آمريکا (و ايضاً تا حدودی در اروپا) بگيرد، و فرصتی فراهم بياورد تا جنبش مدنی ايران، و مبازرات مردمی در شکل ها و محتوا ها و اهداف مختلف، با استفاده از فضای پيش آمده، تا حد امکان به بازسازی خود بپردازند.
البته نه به «برکت» وجود ذيجود دکتر حس روحانی، متخلص به شيخ حسن فريدون (و بالعکس).
و نه به خاطر آن که نظام ملايان که مسئوليت اول را در همه ی بحران های گذشته و موجود و آينده، از جشن تولد تا مراسم تدفين خود به عهده داشت و دارد و خواهد داشت، خدای نکرده ناپرهيزی کرده باشد و مردمی شده باشد.
بل، به دليل افق هايی که برآيند موقت توازن قوا، و مجموعه ی تضاد های درون حاکميت، ناخواسته به روی آن هايی که می دانند چگونه فرصت ها را دريابند گشوده است.
لينک گفتگوی کامل جان بولتون با «جروزالم پست» را در پاورقی اين مقاله می آورم (۱)، و در اينجا فقط به ترجمه ی قسمت هايی از آن که مستقيماً به موضوع مورد نظر مقاله بر می گردد، همراه با توضيحاتی چند اکتفا می کنم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در شرايطی هستيم که بعضی ملاحظات غير ضروری در رعايت چپ و راست قضايا، چيزی به جز خيانت به خلق نخواهد بود.
خلقی که عده يی دست به يکی کرده اند تا به روزگاری سياه تر از آنچه هست بنشانندش؛ خودش را و ميهنش را تکه پاره کنند، و نسل ها و نسل های آينده اش را نيز همچون نسل های سوخته ی امروز، در آتش هذيان های تب زده ی خود بسوزانند و خاکستر کنند؛ و سرانجام، خودشان نيز قربانی ماليخوليای نهادينه شده ی خويش شوند.
و اين سخن بگذار تا وقت دگر.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان بولتون، قبل از اين گفتگو، کمتر از يک ماه پيش، باز هم در کنار رودی جوليانی، فرماندهان و کارگزاران نظامی و غير نظامی اشغال افغانستان و عراق، قاتلان چکمه شسته در خون محروم ترين خلق های منطقه، وزيران کابينه ی جنگی جرج بوش پسر، طراحان تکه پاره کردن ايران و محو آن از صفحه ی جغرافيای جهان، و رؤ سای سابق سی آی ای، و اف بی آی، در مراسم پاريسی «رييس جمهور برگزيده» ی مقاومت شرکت کرده بود تا «تنها آلترناتيو دموکراتيک و مردمی و مستقل» يعنی شورای مقاومت مجاهدين را به مردم ايران معرفی کند، و بر درستی و درستکاری و ميهن دوستی رهبر مقاومت و همسر او و شورای تحت انقياد اين دو تن گواهی دهد، و سبيل سپيد و نورانی خود را گرو گواهی خويش بگذارد.
تمرکز اصلی در محفل ياران، بر روی راهکار های به هم ريختن محاسبات مردم در پی تغييرات جديد پس از ۲۴ خرداد، و چگونگی مبارزه با جنبش توده يی مستقل و مردمی با استفاده از يک آلترناتيو وابسته و وابستگی گرا به عنوان کارت قمار اين بازی شوم بود (...)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان بولتون، سپس در ادامه ی همين امر خير، پس از «افشاگری اخير مقاومت»، سريعاً به سراغ گزارشگر روزنامه ی «جروزالم پست» می رود و به نتانياهو رهنمود می دهد که: «اسراييل، ديروز می بايست به ايران حمله کند. هر يک روزی که می آيد و می گذرد و سپری می شود، اسراييل را در معرض خطری بزرگتر قرار می دهد.».
روزنامه ی «معتبر» دست راستی اسراييل، برای گفتگوی روز دوشنبه ی گزارشگر خود، آريل بن سلمون، با جان بولتون، عنوان زير را انتخاب کرده است:
جان بولتون: اسراييل می بايست «ديروز» به ايران حمله کند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان بولتون، برای تشجيع اسراييل به حمله ی خودسرانه به ايران اضافه می کند:
«من می توانم درک کنم که چرا اسراييل می خواهد که ما [آمريکا] وارد عمل شويم؛ اما هر چه بيشتر منتظر چيزی بماند که اتفاق نخواهد افتاد [حمله ی نظامی اوبامای «مماشاتگر» به ايران]، خطر، بزرگتر از پيش می شود.».
او که به نوشته ی جروزالم پست»، از برادر بزرگ های انستيتوی «امريکن اينتر پرايز» است، برای گزارشگر روزنامه، توضيح می دهد که:
«آمريکا و اسراييل، نمی توانند انتظار داشته باشند که به اطلاعات کامل از ظرفيت اتمی ايران دست يابند. اگر اسراييل [به جای حمله ی پيشگيرانه به ايران] منتظر بماند، و بعد از آن که ايران به ظرفيت اتمی لازم دست يافت، به ايران حمله کند، اين احتمال می رود که ايران هم بتواند به انتقامگيری اتمی از اسراييل اقدام نمايد.».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بولتون، بر ضرورت وادار کردن اوباما به دست بر داشتن از سياست «مماشات»، و بر ضرورت حمله ی نظامی آمريکا به ايران، پافشاری می کند، و راه حل اين مشکل را فشار طاقت فرسا و خرد کننده ی کنگره ی آمريکا به او باما می داند:
«در دوره ی اول رياست جمهوری خود، اوباما، تلويحاً اعلام کرده است که آمريکا ، سلاح های لازم برای حمله به ايران را در اختيار اسراييل قرار نخواهد داد. اما کنگره می تواند با فشار های طاقت فرسا و خرد کننده، اوباما را ناچار سازد تا در هر حالتی، سلاح های لازم را برای اسراييل فراهم آورد و آن کشور را به اين سلاح ها مجهز کند.».
جان بولتون، بر «حق قانونی اسراييل» به يک حمله ی پيشگيرانه به ايران، و بمباران ميهن ما، و قتل عام مردم ما، و نابودی و معلول و سرطانی و ناقص الخلقه کردن نسل ها و نسل ها و نسل های آينده ی ما بر اثر تشعشعات اتمی، اصرار می ورزد و می گويد:
«حالا، موضوع مورد بحث ما تغيير کرده است. موضوع مورد بحث، حالا اين است که آيا آمريکا اقدامات لازم را انجام خواهد داد تا اسراييل بتواند از حق قانونی دفاع از خود استفاده کند يا نه.».
ـــــــــــــــــــــــــ
گزارشگر روزنامه ی اسراييلی راستگرای «جروزالم پست»، يادآوری می کند که اين سخنان جان بولتون، درست يک روز بعد از آن، ادا می شود که نخست وزير اسراييل، نتانياهو، اعلام داشت که ايران به خط قرمزی که او در سپتامبر گذشته، در سازمان ملل متحد، ترسيم کرده بود [همان نقاشی مضحک که سوژه ی کاريکاتوريست ها و طنز نويسان جهان شد] نزديک شده است.
و اضافه می کند که نتانياهو، يک روز پيش، گفته بود که اسراييل می تواند به عنوان آخرين تلاش خود به منظور پيشگيری از دسترسی ايران به ظرفيت تهيه ی سلاح اتمی، به اين کشور حمله کند.
لازم به ياد آوری است که نتانياهو در سخنان مورد اشاره، که در برنامه ی «رو در رو با مردم» شبکه ی «سی بی اس» آمريکا، بر زبان آورده بود، تأکيد داشت که:
ـ روحانی، گرگی در لباس بره است، اما از احمدی نژاد انتقاد می کند که چرا گرگی بوده است در لباس گرگ... استراتژی روحانی اين است: لبخند بزن و بمب بساز... آن ها سانتريفوژ هايی با سرعت بيشتر ساخته اند، و بنابر اين می توانند با سرعت بيشتری از خط، عبور کنند... ساعت های ما، و ساعت های آمريکا، سرعت های متفاوتی دارند. ما از آمريکا نزديک تر و آسيب پذير تر هستيم. از همين رو لازم است به اين پرسش که چگونه ممکن است ايران را متوقف کرد، زودتر پاسخ بدهيم. شايد زودتر از آمريکا.».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«جروزالم پست»، از جان بولتون می پرسد که آيا اين احتمال وجود دارد که رييس جمهوری آمريکا، قبل از اقدام اسراييل، فرمان حمله به ايران را صادر کند.
بولتون خوش سبيل خوشروی خوشخنده ی مهربان و نازنين و شوخ طبع، چنين پاسخ می دهد:
«چنين امری مثل اين خواهد بود که [همانطور که عضوی را به بدن يک بيمار، پيوند می زنند]، کاراکتر اوباما پيوندکاری شود»!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان بولتون، در ادامه ی خطی که خود او و همجنسان او در «گردهمايی بزرگ مقاومت»، محور سخنان خود قرار داده بودند و محتوا و جهت رله را برای ميزبان تعيين کرده بودند، اظهار می کند:
«حسن روحانی، يک دام برای آمريکا ست تا آمريکا به خواب برود و خود را به غلط، در امنيت احساس کند، و به مذاکراتِ بيشتر کشيده شود. چيزی که به صورتی اجتناب ناپذير، اوضاع را به سمت يک ايران اتمی، رهبری خواهد کرد.».
او با تأسف و تألم ، اضافه می کند که:
«ما پيشاپيش اين موضوع را در عکس العمل [مثبت] اتحاديه ی اروپا و کاخ سفيد نسبت به انتخاب روحانی شاهديم»!
«اين تصور که روحانی، به صورت جدی مذاکره خواهد کرد، نشان می دهد که دولت اوباما، در يک سياره ی ديگر زندگی می کند»!
«بيش از ده سال است که در باره ی برنامه ی هسته يی ايران، مذاکره می شود... روحانی، دامی است گسترده شده برای افراد کم دقت و ناآگاه. و ما مستقيماً در اين دام افتاده ايم.... فرق اساسی ميان احمدی نژاد و اين رييس جمهوری "مدره"، فقط در لفاظی و نوع بيان است.».
«مدره ها می گويند که در باره ی موضوع [اتمی کردن ايران] حرف نزنيم [و سر و صدا به راه نياندازيم]؛ و راديکال ها می گويند که در باره ی اين موضوع، حرف بزنيم [و سر و صدا به راه بياندازيم].»
«روحانی، بار ها افتخار کرده است به اين که توانسته است اتحاديه ی اروپا را در مذاکرات اتمی، فريب بدهد.».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان بولتون، در مورد عواقب منطقه يی حمله به ايران می گويد:
«اين، مهم است که اسراييل و آمريکا به لحاظ سياسی، روی يک خط قرار داشته باشند، و اطلاعات خود را با همديگر مبادله کنند.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کسانی که مسائل مربوط را پی گيری می کنند، می دانند که محمد البرادعی، رييس سابق «آژانس بين المللی انرژی اتمی»، امروز چهره ی مورد علاقه و اعتماد گرايش های مختلف اپوزيسيون مردمی و مترقی مصر است، و در اين شريط بحرانی، به لحاظی تبديل به نقطه ی وحدت نظر نسبی آن ها شده است، و احتمالاً رييس جمهوری آينده ی مصر ـ اين کشور بسيار مهم در شمال آفريقا و کل منطقه ـ او خواهد بود.
البرادعی، در گزارش هايش از فعاليت های اتمی در ايران، حاضر نشد شرافت خود را به جنگ افروزان جهانی بفروشد؛ و از همين رو ست که مورد غيظ و غضب شديد آن ها و خدمتگزاران ايرانی آن ها قرار دارد.
جان بولتون، از موقعيت فعلی او خيلی ناراضی است و به نزد «جروزالم پست»، آه و فغان سر می دهد که:
«تنها اشتباه ارتش مصر، اين است که به البرادعی اجازه داده است که معاون رييس جمهوری مصر شود»!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برنامه، ظاهراً به درستی و مطابق طرح از پيش تعيين شده به پيش می رود:
۱ ـ شورای مقاومتِ تحت انقياد رهبر مجاهدين و همسر او، که شديداً نگران به هم ريخته شدن ميز حمله ی نظامی به ايران، و رفع تنش ميان ايران و کشور های جهان شده است، و از امکان نزديکی روابط ايران با کشور های عربی منطقه که دلار های خوش عطر و بوی نفتی، و دينار های مقدس و پر برکتی دارند، مقداری ناراحت است، ناگهان، يک سايت اتمی در دماوند را که به تصريح مقامات بين المللی ذيربط، سال هاست که زير نظر دائمی «جامعه ی جهانی» قرار دارد، کشف می کند و مدعی می شود که مسئوليت رهبری پروژه ی اين مرکز تازه کشف شده (!) بر عهده ی همين حسن روحانی است که رييس جمهوری ايران شده است، و قرار است مذاکرات اتمی آینده را پيش ببرد.
نشريه ی تايمز لندن، و منابع بين المللی ديگر، تصريح کرده اند که مرکز اخيراً در همين چند روز گذشته کشف شده، سال هاست که تحت نظارت قرار دارد.
تايمز لندن ، تأکيد می کند که دستگاه های اطلاعاتی انگلستان، آلمان، و کشور های مختلف اروپايی، سال هاست که اين مرکز را زير نظر دارند، و حتی آلمان با صراحت می گويد که از زمان شروع کار تونل سازی در سال ۲۰۰۶ تا همين حالا، فعاليت های اين مرکز را دنبال می کند.
در پاورقی مقاله ی حاضر نيز لينک صفحه يی از سايت Business insider در ۹ ژوئن ۲۰۱۰، يعنی سه سال پيش، را آورده ام حاوی نوشته يی کوتاه با عنوان:
«نقشه ی روز: سايت های اتمی ايران که هرگز بسته نخواهند شد». (۲)
همراه آن نوشته ی کوتاه، نقشه يی آمده است که در آن، سايت دماوند با عنوان «مرکز پژوهش فيزيک پلاسما» به عنوان يک سايت اتمی يا مشکوک به فعاليت های اتمی، معرفی شده است.
اين نقشه را Business insidr از سايت NTI يا Nuclear Threat Initiative ( ابتکار عمل در مورد خطر اتمی) برداشته است که سايتی است که هدف فعاليت خود و تشکيلات خود را اينچنين معرفی می کند:
«تقويت امنيت جهانی، از طريق کم کردن تهديدات گلوبال سلاح های هسته يی، بيولوژيک و شيميايی».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲ ـ پس از «افشاگری بزرگ مقاومت»، بلافاصله نتانياهو، که در انزوا قرار گرفته بود، جان تازه يی می يابد و عليه مردم ايران عربده می کشد و ميهن ما را تهديد به حمله و بمباران پيشگيرانه می کند، و با تأکيد بر اين که نبايد به دولت روحانی اجازه داد که احتمالاً بهانه ی اصلی تجاوز به ايران را از دست اسراييل و اربابان سلاح و نفت و خون، خارج کند، به اوباما ی «مماشاتگر»، يعنی مخالف حمله به ايران، اخطار می کند که اگر نجنبی، ما شايد زودتر از تو عمل کنيم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۳ ـ و درست يک روز بعد از آن، جان بولتون، با روزنامه ی «معتبر» و پر تيراژ دست راستی اسراييل، «جروزالم پست»، همين مصاحبه يی را می کند که قسمت هايی از آن را در بالا ديديم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برنامه، ظاهراً به درستی و مطابق طرح از پيش تعيين شده به پيش می رود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حالا فقط کم مانده است که ملايان، که دستشان به آن زوج نمی رسد، از فرط زبونی و ذلت، چند اسير پر و بال بسته ی هوادار مجاهدين يا مظنون به هواداری از مجاهدين را در زندان های خود، شکنجه يا اعدام کنند، و يا از طريق عوامل عراقی خويش، گروگان های رهبر مجاهدين را در ليبرتی و اشرف به خاک و خون بکشند، و در قالب دشمنی، همان هديه يی را دو دستی به او تقديم کنند که او برای دريافت آن روزشماری می کند تا بتواند با عکس ها و تکه پاره های تن کسانی که او رسماً آن ها را ملک شخصی خويش و «فديه» های خود به خلق قهرمان ايران معرفی می کند در کريدور های ازما بهتران به معامله و مناقصه و مزايده بپردازد و بگويد:
- اگر بخواهيد، باز هم داريم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اما حالا بعضی ها که رهبرشان با صراحت تمام، و به زبان خود، اعلام کرده است که ما می خواهيم جنبش در ايران را به سطح سوريه «ارتقا» دهيم، علاقه ی بسياری به جان بولتون دارند و اميد بر اين بسته اند که شايد او و دوستانش به آن ها کمک کنند تا بخت ناداشته ی خود را در اين زمينه بيازمايند، خوب است به تنها حرف درست و حسابی يی که جان بولتون در همين گفتگو با «جرزوالم پست» بر زبان آورده است هم توجه کنند و در آن بيانديشند.
اين حرف جان بولتون نشان دهنده ی به پايان نزديک شدن کار گانگستر ها و سر از تن جدا کن ها و چشم و چال در آور ها و دل و جگر دشمن خور های موسوم به «ارتش آزاد سوريه» يا «ائتلاف ملی سوريه»، يا کوفت سوريه، و يا زهر مار سوريه است:
«سوريه، درگير يک تراژدی بزرگ است. اما من حمايت از اپوزيسيون را يک راه حل نتيجه بخش و قابل دوام نمی بينم.».
۲۶ تير ۱۳۹۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ ـ لينک متن کامل گفتگوی جان بولتون با جروزالم پست، در سايت اين روزنامه:
www.jpost.com/LandedPages/PrintArticle.aspx?id=319945
۲ ـ لينک نقشه و توضيح Business insidr در ژوئن سه سال پيش در مورد مرکز چند روز پيش کشف شده ی دماوند، با تيتر « نقشه ی روز: سايت های اتمی ايران که هرگز بسته نخواهند شد»
www.businessinsider.com/map-of-the-day-iran-nuclear-sites-2010-6#
۳ ـ در باره ی جان بولتون:
جان بولتون کيست؟ و چه خوابی برای ايران ديده است؟ ـ به همين قلم ـ ۱۳۸۴
http://www.ghoghnoos.org/ak/ku/bolton.html
و در باره ی اقدامات او در سال های اخير، به منظور معرفی «تنها آلترناتيو دموکراتيک و ملی» به مردم ايران، همراه با سبيل گرو گذاشتن و گواهی و تضمين صد در صد، از جمله فقط به عنوان نمونه:
جان بولتون می گويد که تنهاراه، حمله ی نظامی به ايران است ـ به همين قلم ـ ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
http://www.ghoghnoos.org/ak/kj/bolton-j.html
مراقب جنبش خودمان باشيم ـ به همين قلم ـ ۱۰ تير ۱۳۸۹
http://www.ghoghnoos.org/ak/kj/j-altn.html
با «ويراست» يا بی «ويراست»، وقت عبور از کليت نظام است ـ به همين قلم ـ ۱۲ اسفند ۱۳۸۹
http://www.ghoghnoos.org/ak/kj/vira.html
و نيز چند مقاله ی ديگر در صفحات «خبر و نظر» سايت ققنوس
اما ناگهان مشاهده ی سخنان دريده ی جانوری به نام نامی جان بولتون، در گفتگوی همين دوشنبه پانزده ژوئيه اش با مهم ترين و «معتبر» ترين نشريه ی دست راستی اسراييل، «جروزالم پست»، مرا ناگزير از رها کردن آن مقاله، و وادار به نوشتن اين يادداشت کرد.
آنچه، در قياس با سخنان مشابه جان بولتون، ابعاد متفاوتی به اين سخنان جديد او می دهد اين است که اين سخنان، درست در مقطعی گفته شده اند که بنا به دلايلی که بايد جداگانه مورد بررسی قرار گيرند، «انتخاب» حسن روحانی به «رياست جمهوری» نظام ولايی، می رود تا به احتمال شايد نسبتاً جدی و قابل ملاحظه، مهم ترين بهانه ی حمله ی نظامی محدود يا نامحدود به ميهن ما را از دست اسراييل و حاميان قدرتمند او در آمريکا (و ايضاً تا حدودی در اروپا) بگيرد، و فرصتی فراهم بياورد تا جنبش مدنی ايران، و مبازرات مردمی در شکل ها و محتوا ها و اهداف مختلف، با استفاده از فضای پيش آمده، تا حد امکان به بازسازی خود بپردازند.
البته نه به «برکت» وجود ذيجود دکتر حس روحانی، متخلص به شيخ حسن فريدون (و بالعکس).
و نه به خاطر آن که نظام ملايان که مسئوليت اول را در همه ی بحران های گذشته و موجود و آينده، از جشن تولد تا مراسم تدفين خود به عهده داشت و دارد و خواهد داشت، خدای نکرده ناپرهيزی کرده باشد و مردمی شده باشد.
بل، به دليل افق هايی که برآيند موقت توازن قوا، و مجموعه ی تضاد های درون حاکميت، ناخواسته به روی آن هايی که می دانند چگونه فرصت ها را دريابند گشوده است.
لينک گفتگوی کامل جان بولتون با «جروزالم پست» را در پاورقی اين مقاله می آورم (۱)، و در اينجا فقط به ترجمه ی قسمت هايی از آن که مستقيماً به موضوع مورد نظر مقاله بر می گردد، همراه با توضيحاتی چند اکتفا می کنم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در شرايطی هستيم که بعضی ملاحظات غير ضروری در رعايت چپ و راست قضايا، چيزی به جز خيانت به خلق نخواهد بود.
خلقی که عده يی دست به يکی کرده اند تا به روزگاری سياه تر از آنچه هست بنشانندش؛ خودش را و ميهنش را تکه پاره کنند، و نسل ها و نسل های آينده اش را نيز همچون نسل های سوخته ی امروز، در آتش هذيان های تب زده ی خود بسوزانند و خاکستر کنند؛ و سرانجام، خودشان نيز قربانی ماليخوليای نهادينه شده ی خويش شوند.
و اين سخن بگذار تا وقت دگر.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان بولتون، قبل از اين گفتگو، کمتر از يک ماه پيش، باز هم در کنار رودی جوليانی، فرماندهان و کارگزاران نظامی و غير نظامی اشغال افغانستان و عراق، قاتلان چکمه شسته در خون محروم ترين خلق های منطقه، وزيران کابينه ی جنگی جرج بوش پسر، طراحان تکه پاره کردن ايران و محو آن از صفحه ی جغرافيای جهان، و رؤ سای سابق سی آی ای، و اف بی آی، در مراسم پاريسی «رييس جمهور برگزيده» ی مقاومت شرکت کرده بود تا «تنها آلترناتيو دموکراتيک و مردمی و مستقل» يعنی شورای مقاومت مجاهدين را به مردم ايران معرفی کند، و بر درستی و درستکاری و ميهن دوستی رهبر مقاومت و همسر او و شورای تحت انقياد اين دو تن گواهی دهد، و سبيل سپيد و نورانی خود را گرو گواهی خويش بگذارد.
تمرکز اصلی در محفل ياران، بر روی راهکار های به هم ريختن محاسبات مردم در پی تغييرات جديد پس از ۲۴ خرداد، و چگونگی مبارزه با جنبش توده يی مستقل و مردمی با استفاده از يک آلترناتيو وابسته و وابستگی گرا به عنوان کارت قمار اين بازی شوم بود (...)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان بولتون، سپس در ادامه ی همين امر خير، پس از «افشاگری اخير مقاومت»، سريعاً به سراغ گزارشگر روزنامه ی «جروزالم پست» می رود و به نتانياهو رهنمود می دهد که: «اسراييل، ديروز می بايست به ايران حمله کند. هر يک روزی که می آيد و می گذرد و سپری می شود، اسراييل را در معرض خطری بزرگتر قرار می دهد.».
روزنامه ی «معتبر» دست راستی اسراييل، برای گفتگوی روز دوشنبه ی گزارشگر خود، آريل بن سلمون، با جان بولتون، عنوان زير را انتخاب کرده است:
جان بولتون: اسراييل می بايست «ديروز» به ايران حمله کند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان بولتون، برای تشجيع اسراييل به حمله ی خودسرانه به ايران اضافه می کند:
«من می توانم درک کنم که چرا اسراييل می خواهد که ما [آمريکا] وارد عمل شويم؛ اما هر چه بيشتر منتظر چيزی بماند که اتفاق نخواهد افتاد [حمله ی نظامی اوبامای «مماشاتگر» به ايران]، خطر، بزرگتر از پيش می شود.».
او که به نوشته ی جروزالم پست»، از برادر بزرگ های انستيتوی «امريکن اينتر پرايز» است، برای گزارشگر روزنامه، توضيح می دهد که:
«آمريکا و اسراييل، نمی توانند انتظار داشته باشند که به اطلاعات کامل از ظرفيت اتمی ايران دست يابند. اگر اسراييل [به جای حمله ی پيشگيرانه به ايران] منتظر بماند، و بعد از آن که ايران به ظرفيت اتمی لازم دست يافت، به ايران حمله کند، اين احتمال می رود که ايران هم بتواند به انتقامگيری اتمی از اسراييل اقدام نمايد.».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بولتون، بر ضرورت وادار کردن اوباما به دست بر داشتن از سياست «مماشات»، و بر ضرورت حمله ی نظامی آمريکا به ايران، پافشاری می کند، و راه حل اين مشکل را فشار طاقت فرسا و خرد کننده ی کنگره ی آمريکا به او باما می داند:
«در دوره ی اول رياست جمهوری خود، اوباما، تلويحاً اعلام کرده است که آمريکا ، سلاح های لازم برای حمله به ايران را در اختيار اسراييل قرار نخواهد داد. اما کنگره می تواند با فشار های طاقت فرسا و خرد کننده، اوباما را ناچار سازد تا در هر حالتی، سلاح های لازم را برای اسراييل فراهم آورد و آن کشور را به اين سلاح ها مجهز کند.».
جان بولتون، بر «حق قانونی اسراييل» به يک حمله ی پيشگيرانه به ايران، و بمباران ميهن ما، و قتل عام مردم ما، و نابودی و معلول و سرطانی و ناقص الخلقه کردن نسل ها و نسل ها و نسل های آينده ی ما بر اثر تشعشعات اتمی، اصرار می ورزد و می گويد:
«حالا، موضوع مورد بحث ما تغيير کرده است. موضوع مورد بحث، حالا اين است که آيا آمريکا اقدامات لازم را انجام خواهد داد تا اسراييل بتواند از حق قانونی دفاع از خود استفاده کند يا نه.».
ـــــــــــــــــــــــــ
گزارشگر روزنامه ی اسراييلی راستگرای «جروزالم پست»، يادآوری می کند که اين سخنان جان بولتون، درست يک روز بعد از آن، ادا می شود که نخست وزير اسراييل، نتانياهو، اعلام داشت که ايران به خط قرمزی که او در سپتامبر گذشته، در سازمان ملل متحد، ترسيم کرده بود [همان نقاشی مضحک که سوژه ی کاريکاتوريست ها و طنز نويسان جهان شد] نزديک شده است.
و اضافه می کند که نتانياهو، يک روز پيش، گفته بود که اسراييل می تواند به عنوان آخرين تلاش خود به منظور پيشگيری از دسترسی ايران به ظرفيت تهيه ی سلاح اتمی، به اين کشور حمله کند.
لازم به ياد آوری است که نتانياهو در سخنان مورد اشاره، که در برنامه ی «رو در رو با مردم» شبکه ی «سی بی اس» آمريکا، بر زبان آورده بود، تأکيد داشت که:
ـ روحانی، گرگی در لباس بره است، اما از احمدی نژاد انتقاد می کند که چرا گرگی بوده است در لباس گرگ... استراتژی روحانی اين است: لبخند بزن و بمب بساز... آن ها سانتريفوژ هايی با سرعت بيشتر ساخته اند، و بنابر اين می توانند با سرعت بيشتری از خط، عبور کنند... ساعت های ما، و ساعت های آمريکا، سرعت های متفاوتی دارند. ما از آمريکا نزديک تر و آسيب پذير تر هستيم. از همين رو لازم است به اين پرسش که چگونه ممکن است ايران را متوقف کرد، زودتر پاسخ بدهيم. شايد زودتر از آمريکا.».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«جروزالم پست»، از جان بولتون می پرسد که آيا اين احتمال وجود دارد که رييس جمهوری آمريکا، قبل از اقدام اسراييل، فرمان حمله به ايران را صادر کند.
بولتون خوش سبيل خوشروی خوشخنده ی مهربان و نازنين و شوخ طبع، چنين پاسخ می دهد:
«چنين امری مثل اين خواهد بود که [همانطور که عضوی را به بدن يک بيمار، پيوند می زنند]، کاراکتر اوباما پيوندکاری شود»!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان بولتون، در ادامه ی خطی که خود او و همجنسان او در «گردهمايی بزرگ مقاومت»، محور سخنان خود قرار داده بودند و محتوا و جهت رله را برای ميزبان تعيين کرده بودند، اظهار می کند:
«حسن روحانی، يک دام برای آمريکا ست تا آمريکا به خواب برود و خود را به غلط، در امنيت احساس کند، و به مذاکراتِ بيشتر کشيده شود. چيزی که به صورتی اجتناب ناپذير، اوضاع را به سمت يک ايران اتمی، رهبری خواهد کرد.».
او با تأسف و تألم ، اضافه می کند که:
«ما پيشاپيش اين موضوع را در عکس العمل [مثبت] اتحاديه ی اروپا و کاخ سفيد نسبت به انتخاب روحانی شاهديم»!
«اين تصور که روحانی، به صورت جدی مذاکره خواهد کرد، نشان می دهد که دولت اوباما، در يک سياره ی ديگر زندگی می کند»!
«بيش از ده سال است که در باره ی برنامه ی هسته يی ايران، مذاکره می شود... روحانی، دامی است گسترده شده برای افراد کم دقت و ناآگاه. و ما مستقيماً در اين دام افتاده ايم.... فرق اساسی ميان احمدی نژاد و اين رييس جمهوری "مدره"، فقط در لفاظی و نوع بيان است.».
«مدره ها می گويند که در باره ی موضوع [اتمی کردن ايران] حرف نزنيم [و سر و صدا به راه نياندازيم]؛ و راديکال ها می گويند که در باره ی اين موضوع، حرف بزنيم [و سر و صدا به راه بياندازيم].»
«روحانی، بار ها افتخار کرده است به اين که توانسته است اتحاديه ی اروپا را در مذاکرات اتمی، فريب بدهد.».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان بولتون، در مورد عواقب منطقه يی حمله به ايران می گويد:
«اين، مهم است که اسراييل و آمريکا به لحاظ سياسی، روی يک خط قرار داشته باشند، و اطلاعات خود را با همديگر مبادله کنند.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کسانی که مسائل مربوط را پی گيری می کنند، می دانند که محمد البرادعی، رييس سابق «آژانس بين المللی انرژی اتمی»، امروز چهره ی مورد علاقه و اعتماد گرايش های مختلف اپوزيسيون مردمی و مترقی مصر است، و در اين شريط بحرانی، به لحاظی تبديل به نقطه ی وحدت نظر نسبی آن ها شده است، و احتمالاً رييس جمهوری آينده ی مصر ـ اين کشور بسيار مهم در شمال آفريقا و کل منطقه ـ او خواهد بود.
البرادعی، در گزارش هايش از فعاليت های اتمی در ايران، حاضر نشد شرافت خود را به جنگ افروزان جهانی بفروشد؛ و از همين رو ست که مورد غيظ و غضب شديد آن ها و خدمتگزاران ايرانی آن ها قرار دارد.
جان بولتون، از موقعيت فعلی او خيلی ناراضی است و به نزد «جروزالم پست»، آه و فغان سر می دهد که:
«تنها اشتباه ارتش مصر، اين است که به البرادعی اجازه داده است که معاون رييس جمهوری مصر شود»!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برنامه، ظاهراً به درستی و مطابق طرح از پيش تعيين شده به پيش می رود:
۱ ـ شورای مقاومتِ تحت انقياد رهبر مجاهدين و همسر او، که شديداً نگران به هم ريخته شدن ميز حمله ی نظامی به ايران، و رفع تنش ميان ايران و کشور های جهان شده است، و از امکان نزديکی روابط ايران با کشور های عربی منطقه که دلار های خوش عطر و بوی نفتی، و دينار های مقدس و پر برکتی دارند، مقداری ناراحت است، ناگهان، يک سايت اتمی در دماوند را که به تصريح مقامات بين المللی ذيربط، سال هاست که زير نظر دائمی «جامعه ی جهانی» قرار دارد، کشف می کند و مدعی می شود که مسئوليت رهبری پروژه ی اين مرکز تازه کشف شده (!) بر عهده ی همين حسن روحانی است که رييس جمهوری ايران شده است، و قرار است مذاکرات اتمی آینده را پيش ببرد.
نشريه ی تايمز لندن، و منابع بين المللی ديگر، تصريح کرده اند که مرکز اخيراً در همين چند روز گذشته کشف شده، سال هاست که تحت نظارت قرار دارد.
تايمز لندن ، تأکيد می کند که دستگاه های اطلاعاتی انگلستان، آلمان، و کشور های مختلف اروپايی، سال هاست که اين مرکز را زير نظر دارند، و حتی آلمان با صراحت می گويد که از زمان شروع کار تونل سازی در سال ۲۰۰۶ تا همين حالا، فعاليت های اين مرکز را دنبال می کند.
در پاورقی مقاله ی حاضر نيز لينک صفحه يی از سايت Business insider در ۹ ژوئن ۲۰۱۰، يعنی سه سال پيش، را آورده ام حاوی نوشته يی کوتاه با عنوان:
«نقشه ی روز: سايت های اتمی ايران که هرگز بسته نخواهند شد». (۲)
همراه آن نوشته ی کوتاه، نقشه يی آمده است که در آن، سايت دماوند با عنوان «مرکز پژوهش فيزيک پلاسما» به عنوان يک سايت اتمی يا مشکوک به فعاليت های اتمی، معرفی شده است.
اين نقشه را Business insidr از سايت NTI يا Nuclear Threat Initiative ( ابتکار عمل در مورد خطر اتمی) برداشته است که سايتی است که هدف فعاليت خود و تشکيلات خود را اينچنين معرفی می کند:
«تقويت امنيت جهانی، از طريق کم کردن تهديدات گلوبال سلاح های هسته يی، بيولوژيک و شيميايی».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲ ـ پس از «افشاگری بزرگ مقاومت»، بلافاصله نتانياهو، که در انزوا قرار گرفته بود، جان تازه يی می يابد و عليه مردم ايران عربده می کشد و ميهن ما را تهديد به حمله و بمباران پيشگيرانه می کند، و با تأکيد بر اين که نبايد به دولت روحانی اجازه داد که احتمالاً بهانه ی اصلی تجاوز به ايران را از دست اسراييل و اربابان سلاح و نفت و خون، خارج کند، به اوباما ی «مماشاتگر»، يعنی مخالف حمله به ايران، اخطار می کند که اگر نجنبی، ما شايد زودتر از تو عمل کنيم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۳ ـ و درست يک روز بعد از آن، جان بولتون، با روزنامه ی «معتبر» و پر تيراژ دست راستی اسراييل، «جروزالم پست»، همين مصاحبه يی را می کند که قسمت هايی از آن را در بالا ديديم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برنامه، ظاهراً به درستی و مطابق طرح از پيش تعيين شده به پيش می رود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حالا فقط کم مانده است که ملايان، که دستشان به آن زوج نمی رسد، از فرط زبونی و ذلت، چند اسير پر و بال بسته ی هوادار مجاهدين يا مظنون به هواداری از مجاهدين را در زندان های خود، شکنجه يا اعدام کنند، و يا از طريق عوامل عراقی خويش، گروگان های رهبر مجاهدين را در ليبرتی و اشرف به خاک و خون بکشند، و در قالب دشمنی، همان هديه يی را دو دستی به او تقديم کنند که او برای دريافت آن روزشماری می کند تا بتواند با عکس ها و تکه پاره های تن کسانی که او رسماً آن ها را ملک شخصی خويش و «فديه» های خود به خلق قهرمان ايران معرفی می کند در کريدور های ازما بهتران به معامله و مناقصه و مزايده بپردازد و بگويد:
- اگر بخواهيد، باز هم داريم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اما حالا بعضی ها که رهبرشان با صراحت تمام، و به زبان خود، اعلام کرده است که ما می خواهيم جنبش در ايران را به سطح سوريه «ارتقا» دهيم، علاقه ی بسياری به جان بولتون دارند و اميد بر اين بسته اند که شايد او و دوستانش به آن ها کمک کنند تا بخت ناداشته ی خود را در اين زمينه بيازمايند، خوب است به تنها حرف درست و حسابی يی که جان بولتون در همين گفتگو با «جرزوالم پست» بر زبان آورده است هم توجه کنند و در آن بيانديشند.
اين حرف جان بولتون نشان دهنده ی به پايان نزديک شدن کار گانگستر ها و سر از تن جدا کن ها و چشم و چال در آور ها و دل و جگر دشمن خور های موسوم به «ارتش آزاد سوريه» يا «ائتلاف ملی سوريه»، يا کوفت سوريه، و يا زهر مار سوريه است:
«سوريه، درگير يک تراژدی بزرگ است. اما من حمايت از اپوزيسيون را يک راه حل نتيجه بخش و قابل دوام نمی بينم.».
۲۶ تير ۱۳۹۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ ـ لينک متن کامل گفتگوی جان بولتون با جروزالم پست، در سايت اين روزنامه:
www.jpost.com/LandedPages/PrintArticle.aspx?id=319945
۲ ـ لينک نقشه و توضيح Business insidr در ژوئن سه سال پيش در مورد مرکز چند روز پيش کشف شده ی دماوند، با تيتر « نقشه ی روز: سايت های اتمی ايران که هرگز بسته نخواهند شد»
www.businessinsider.com/map-of-the-day-iran-nuclear-sites-2010-6#
۳ ـ در باره ی جان بولتون:
جان بولتون کيست؟ و چه خوابی برای ايران ديده است؟ ـ به همين قلم ـ ۱۳۸۴
http://www.ghoghnoos.org/ak/ku/bolton.html
و در باره ی اقدامات او در سال های اخير، به منظور معرفی «تنها آلترناتيو دموکراتيک و ملی» به مردم ايران، همراه با سبيل گرو گذاشتن و گواهی و تضمين صد در صد، از جمله فقط به عنوان نمونه:
جان بولتون می گويد که تنهاراه، حمله ی نظامی به ايران است ـ به همين قلم ـ ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
http://www.ghoghnoos.org/ak/kj/bolton-j.html
مراقب جنبش خودمان باشيم ـ به همين قلم ـ ۱۰ تير ۱۳۸۹
http://www.ghoghnoos.org/ak/kj/j-altn.html
با «ويراست» يا بی «ويراست»، وقت عبور از کليت نظام است ـ به همين قلم ـ ۱۲ اسفند ۱۳۸۹
http://www.ghoghnoos.org/ak/kj/vira.html
و نيز چند مقاله ی ديگر در صفحات «خبر و نظر» سايت ققنوس