lundi 22 décembre 2014

صات مجلس ششم نطق های پيش از دستور آن بود که در بسياری از موارد، لحنی شديدا انتقادی داشت؛ نقطه قوتی که در مجالس پيشين بدين شيوه باب نبود.

مجلس ششم، نطق های آتشين
 
در جريان نطق های پيش از دستور در مجلس ششم بارها تنش هايی پيش آمد
در جريان نطق های پيش از دستور در مجلس ششم بارها تنش هايی پيش آمد
از مهمترين مشخصات مجلس ششم نطق های پيش از دستور آن بود که در بسياری از موارد، لحنی شديدا انتقادی داشت؛ نقطه قوتی که در مجالس پيشين بدين شيوه باب نبود.
نمايندگان مجلس ششم هرجا که نمی توانستند امور خود را از طريق ملاقات ها و کدخدا منشی های رايج پيش ببرند، به نطق پيش از دستور روی می آوردند تا از اين طريق دست کم حرفهای خود را با مردمی که از جانب آنها نمايندگی داشتند در ميان بگذارند. در اينجا به پاره ای از مهمترين نطق های پيش از دستور مجلس ششم اشاره وار پرداخته شده است.
نقطه آغاز
نطق پيش از دستور حسين لقمانيان نماينده همدان در روز ششم آذر ماه 79 غوغايی در مجلس برانگيخت. پيش از آن مجلس و مجلسيان عادت به شنيدن چنان نطق هايی نداشتند چنانکه برخی از نهادهای قدرت تاب شنيدنش را! اين نطق درد سرهايی برای لقمانيان درست کرد و او را به زندان فرستاد اما فضای مجلس را برای صراحت لهجه ای مانند آن آماده کرد.
لقمانيان نطق خود را با مقدمه ای درباره عدل و سياست آغاز کرد و به آنجا رسيد که گفت: "کشوری که در آن عدل برقرار نباشد دچار هرج و مرج خواهد شد و در چنين فضايی فرصت طلبان، گندم نمايان جو فروش، خائنان داخلی و دشمنان جهانی، خانه خالی از خان خدا را بی صاحب می انگارند و چپاولش می کنند."
وی آنگاه با اين متر و معيارها سراغ قوه قضاييه رفت و گفت که امروز شيوه برخی از دادگاههای ايران زمينه ساز چنين وضعی است. گفت کار دادگاه مطبوعات گلوی آزادی بيان مطبوعات و افراد را بريده است و ساحت مجلس قانونگذاری را در تيررس تهديد و ترعيب نهاده است و گفت که نهاد قضايی که بايد افق اميد برای دادگری و بالندگی ديگر ارگان های دولتی و بستر حق و قانون باشد و روح آزادگی و دموکراسی در مردم و خدمتگزاران مردم بدمد، ابزار قانون شکنی و حق کشی و شبح ترس و نا اميدی گشته است.
وی آنگاه سوالهايی مطرح کرد و عادلانه بودن برخی محاکمات از جمله دادگاه متهمان حادثه کوی دانشگاه، ترور سعيد حجاريان، حادثه خرم آباد، و همچنين بستن مطبوعات، زندانی کردن روزنامه نگاران و شخصيتهايی چون عزت الله سحابی و عبدالله نوری را زير سوال برد.
'اصل همه چيز در آمريکاست'
آذر ماه 79 ماه داغی برای نطق های پيش از دستور بود. در پايان آن ماه، مجلس شاهد يک نطق تند ديگر بود که توسط بهروز افخمی، نماينده تهران و سينماگر معروف ايراد شد. موضوع نطق او، نقش گروههای فشار در پهنه فرهنگ و سياست ايران بود. اما او در پايان نطق خود حکايتی آورد که بسی سرو صدا کرد. می گفت پسرک ده ساله اش اين روزها موی دماغ او شده که به آمريکا برويم. می گفت من در برابر درخواست های مکرر او سکوت می کردم تا آنکه بالاخره چند روز پيش طاقتم طاق شد و پرسيدم چرا می خواهی به آمريکا برويم؟ گفت: برای اينکه اصل همه چيز آنجاست.
او گفت چيزی كه پهلوانان ما نمی دانستند و هيچ كس جرات نداشت به آن ها بگويد اين بود كه در اين ده سال اكثريت كودكان، نوجوانان و جوانان مملكت، يعنی نسلی كه بنا بود از تهاجم فرهنگی در امان بماند و اولين محصول انقلاب باشد، اوقات فراغت خود را چگونه می گذراند.
بهروز افخمی، نماينده تهران و کارگردان سينما در يک نطق پيش از دستور، صراحتا از گرايش نسل جوان ايران به غرب و شکست برنامه های فرهنگی جمهوری اسلامی سخن گفت
بهروز افخمی، نماينده تهران و کارگردان سينما در يک نطق پيش از دستور، صراحتا از گرايش نسل جوان ايران به غرب و شکست برنامه های فرهنگی جمهوری اسلامی سخن گفت
نماينده تهران گفت : "آنها [گروههای فشار] در ده ساله گذشته هميشه بيش از دولت برای حيات و حرکت هنرمندان، روشنفکران و اهل فرهنگ تعيين تکليف کرده اند و از جمله در آن روزها استعفای مهاجرانی را سبب شده اند" و به طنز ادامه می داد که "مقابله با تهاجم فرهنگی روز به روز پيشرفت های قاطعی کرد و حتی با دخالت بعضی از محافل افراطی تر با حذف فيزيکی هنرمندان و روشنفکران مخالف به مراحل جديدی ارتقا يافت."
نطق های پيش از دستور لقمانيان و افخمی چنان فضای سنگينی ايجاد کرده بود که وقتی روز 7 اسفند 79 نوبت به فاطمه حقيقت جو رسيد، سخنان خود را با "انا لله و انا اليه راجعون" شروع کرد، مخصوصاً که خطاب او به آيت الله خامنه ای بود و در آن تأکيد شده بود که چون "دفتر حضرت عالی درخواست های مکرر ما را بی جواب می گذارد" به ناچار از تريبون مجلس اين سخنان را به گوش می رسانم.
انتقاد از رهبر جمهوری اسلامی
او نخست از نحوه بازداشت فريبا داوودی مهاجر، مسئول روابط عمومی روزنامه همبستگی و وضعيت روانی عزت الله سحابی اظهار نگرانی كرد و گفت آقای سحابی در ملاقات با خانواده خود تعادل روحی نداشت و نتوانست آنها را بشناسد.
وی آنگاه از آيت الله خامنه ای پرسيد: "چگونه است كه برای افتادن روسری زنان غير مسلمان در نشستی غيردولتی فرياد واسلاما از طرف بعضی مراكز و افراد و روحانيون و بعضی مراجع محترم تقليد بلند می شود ولی برای هتك حرمت و حيثيت بانويی مسلمان توسط نامحرمان [اشاره به شرايط بازداشت فريبا داوودی مهاجر] نفسی از سينه ای برنمی خيزد؟"
خانم حقيقت جو در ادامه تندترين سوال ها را که تا آن زمان سابقه نداشت با رهبر نظام در ميان گذاشت: "عاملان قتل های زنجيره ای، حادثه كوی دانشگاه تهران و تبريز، حمله كنندگان به اجتماعات قانونی، برگزار كنندگان تظاهرات غير قانونی، ضاربين وزرا در نماز جمعه، آمرين ترور حجاريان چه كسانی هستند. آيا مرده اند يا زنده اند؟ آزادند يا در بند؟ آنها كجايند و چگونه با وجود آنها و مصونيت آنها جامعه می تواند احساس امنيت كند؟"
افشاگری درباره مرگ زهرا کاظمی
يکی از مهمترين نطق های مجلس ششم به محسن آرمين اختصاص دارد که در سال 82 انجام شد و در آن به پرونده زهرا کاظمی (عکاس خبری ايرانی - کانادايی که در بازداشت در تهران درگذشت) پرداخت.
محسن آرمين (وسط) در يک نطق پيش از دستور به افشاگری درباره مرگ زهرا کاظمی پرداخت
محسن آرمين (وسط) در يک نطق پيش از دستور به افشاگری درباره مرگ زهرا کاظمی پرداخت
او در آغاز اين نطق يادآور شد که در نطق های قبل و نيز مصاحبه های پس از آن درباره پرونده قتل زهرا کاظمی به مردم وعده کرده در صورتی که جريان رسيدگی به اين پرونده به انحراف کشيده شود و به جای "کشف واقعيت و بيان حقيقت تلاش ها مصرف آن شود که عاملان و آمران اين فضاحت به حاشيه امن برده شوند و آبرو و مصالح کشور هزينه برخی افراد و مقامات گردد، حقايق را خواهم گفت."
آقای آرمين پس از آن شروع کرد به گفتن آنچه از زبان مقامات وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در کميسيون اصل نود شنيده بود و روشن کرد که زهرا کاظمی از چه ساعت تا چه ساعت و در کدام روز در اختيار کداميک از سه ارگانی بوده است که در ماجرا متهم بودند. او جزئياتی در مورد اين ماجرا اعلام کرد از جمله اينکه "مديرکل مطبوعات و رسانه های خارجی ملزم شد اعلام کند زهرا کاظمی سکته قلبی کرده است" و سخنان خود را اينگونه به پايان رساند: "تا امروز که دو تن از پرسنل وزارت اطلاعات به عنوان متهم به قتل زهرا کاظمی از سوی دادستان معرفی شده اند، به مردم حقيقت گفته نشده است."
نطق پيش از دستور احمد شيرزاد نماينده مردم اصفهان در سوم آذر 1382 نيز به غير از صراحتی که در کلام داشت، از آن جهت که به انرژی هسته ای می پرداخت واجد اهميت خاص است.
اعتراض به مخفی کاری های جمهوری اسلامی در مورد برنامه های اتمی
او از آنجا شروع کرد که "مدعی بوديم رهبر معنوی جهان هستيم، تمام توده های محروم چشم به ما دوخته اند، از مظلومان جهان حمايت می کنيم ... به جای سلاح های مرگبار ضد انسانی، بر ايمان و ايثارگری جوانانمان تکيه داريم، می گفتيم که رژيمی هستيم که قدرتمان ريشه در قلوب مردم دارد و به جای داغ و درفش از نفوذ کلام معنوی بهره می بريم" و به آنجا رسيد که "اما از ما تصوير رژيمی ساخته اند که دروغ می گويد و به تعهدات خود در مقابل جامعه جهانی پای بند نيست ... چند روز پيش تيتر درشت برخی از روزنامه های اروپا اين بود که جمهوری اسلامی ايران 19 سال به جهانيان دروغ گفت. می توان اين تبليغات را به رسانه های صهيونيستی نسبت داد، می توان مثل هميشه آنها را توطئه های استکبار جهانی دانست، می توان کماکان خود را محور خوبی ها پنداشت و تمام اتهامات را به دشمنی دشمن منسوب کرد اما يک نکته بسيار ساده ای در اين ميان وجود دارد. آنها سر نخ ها، دم خروس ها و مدارک و مستنداتی از ما دارند که آنها را در ادعاهايشان محق جلوه می دهد."
نطق احمد شير زاد با مخالفت و شلوغ کردن اقليت محافظه کار نيمه کاره ماند و او ناگزير شد بقيه نطق خود به دست رييس مجلس بدهد. در اواخر نطق آمده بود: "آن روز که سايت عظيم 50 هزار متری زير زمينی طراحی کردند تا در چند متر مربع از يک گوشه آن چند دستگاه کوچک سانتريفوژ نصب کنند فکر نکردند که اگر از اين چاه، آب فناوری استراتژيک در نيايد، نان تبليغات استکباری در خواهد آمد."
اعتراض به شيوه برگزاری انتخابات مجلس هفتم
آخرين نطق آتشين از آن علی اکبر موسوی خويينی نماينده تهران بود که فضای مجلس را به هم ريخت و موجب حمله چند نماينده جناح راست به او شد. سرانجام محمدرضا خاتمی که رياست جلسه را بر عهده داشت از او خواست بند مورد اعتراض را نخواند.
او خطاب به نمايندگانی که به نطق خويينی معترض بودند گفت: "شما تحمل شنيدن بندی از قانون اساسی را هم نداريد."
موسوی خويينی در نطق خود که پس از انتخابات مجلس هفتم صورت گرفت از "کودتای پارلمانی" سخن به ميان آورد که به گفته او در انتخابات هفتم "عليه جريان تحول خواه ايران" صورت گرفت تا "مجلس به هر ترفند مهره چينی گردد که به فرموده ای قيام و قعود کنند و ديگر نامه اعتراض و انذار نگاشته نشود و صدای افشاگرانه حقيقت جويان برنخيزد و کميسيون اصل نود آن، مأمنی برای ستم کشيدگان نباشد و گزارش قتل های دگرانديشان، يورش نظاميان به کوی دانشگاه تهران، تبريز و طرشت، انفرادی ها و آزار روزنامه نگاران و زندانيان و فعالين سياسی بخصوص دانشجويان و فعالين جنبش دانشجويی گوش حاکمان را نيازرد و کسی ديگر در مجلس سخنی از تنهايی زندان و انفرادی صابر، عليجانی، رحمانی، گنجی، زرافشان، آغاجری، اشکوری، عبدی، باطبی و ساير زندانيان مظلوم بر زبان نياورد و آن کند که حاکميت می خواهد و تنها آن گويد که حکومت می پسندد."
موسوی خويينی ها در سخنان خود محمد خاتمی را هم بی نصيب نگذاشت و زمانی که به رد صلاحيت ها از داوطلبان مجلس هفتم اشاره می کرد گفت: "و در اين اثنا به سياق معمول فرصت سوزان نشسته بر مسند جمهوری و رأی ملت به تاسفی و افسوسی بر اين مقدمه سازی مهره چينی ها بسنده کردند و در نهايت با سکوت بر اجرای حکم های حکومتی تمکين کردند تا به نام ايشان و به کام اقتدار گرايان تشکيل مجلس فرمايشی با نمايشی به نام انتخابات ميسر گردد."
 

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire