شرح کوتاهی از زندگی زندانی کرد اهل سنت که در انتظار قطعی شدن حکم اعدام سر می برد
میترا پورشجری
میترا پورشجری
نوشته ای زیر شرح کوتاهی از زندانی کرد و اهل سنت است که در انتظار قطعی شدن حکم اعدام خود به سر می برد، ما میتوانیم با اقدام به موقع خود از اعدام یک انسان جلوگیری کنیم، شاید فردا دیر باشد تا یک جوان دیگر طعمه تبعیض و ظلم حکومتی استبدادی شود.
شهرام احمدي متولد ١٣٦٦ اهل سنندج در ارديبهشت ١٣٨٨ به اتهام فعاليت هاي مذهبي در مسجد محل سكونت خود دستگير و ٣٣ ماه در سلولهاي انفرادي وزارت اطلاعات سنندج و زنجان تحت شكنجه و بازجويي قرار ميگيرد و سرانجام بعد از ٤٣ ماه بلاتكليفي در مهرماه ١٣٩١ در شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به قضاوت محمد مقيسه در دادگاهي ٥ دقيقه اي و در حضور وكيل تسخيري به اتهام محاربه به اعدام محكوم شد.سرانجام در چهارمين سال دستگيري و تحمل سخت ترين شكنجه هاي روحي و جسمي در ارديبهشت ١٣٩٢ حكم اعدام وي به وكيل تسخيري اش ابلاغ مي شود و در اعتراض به حكم اعدام پرونده او به دادگاه تجديد نظر فرستاده مي شود.
اتهام شهرام احمدی ایراد سخنرانی های انتقادی و دفاع از مقدسات اهل سنت در مسجد النبی شهرسنندج بوده است. نیروهای پلیس ساعت 10 شب در راه بازگشت از مسجد به خانه بدون هشدار به او تیراندازی کرده و با اصابت چند گلوله به پشت او به زمین می افتد و با لگد های آنها سو و بینی اش می شکند و زمانی که در بیمارستان به هوش میآید دکتر یک کلیه و مقداری از روده اش را برداشته بود.
چند ماه بعد برادر کوچکتر او بهرام احمدی به جرم مشابه دستگیر شد ودر حالیکه سن او در زمان دستگیری زیر 18 سال بود در دی ماه 1391 به اتهام محاربه اعدام شد و حتی جنازه او را به خانواده اش تحویل ندادند.
شهرام را به زندانی دور از محل زندگی و در فاصله 8 ساعتی تبعید کردند و به همین دلیل امکان ملاقات برای خانواده او محدود شده است، سال گذشته خانواده او در راه بازگشت از ملاقات در حادثه رانندگی آسیب دیده و مادر و خواهر او ضربه مغزی می شوند. مادر شهرام بعد از خبر اعدام پسر کوچک خود و گرفتن حکم اعدام دوم پسر خود حال جسمی و روحی خوبی نداشت بعد از این حادثه حافظه اش را از دست داد و نیمی از بدنش فلج شد.
پدر شهرام بارها از مقامات جمهوری اسلامی طلب بخشش پسرش را داشته و اظهار کرده است:" ﺁﯾﺎ ﻣﻦ ﺑﺎ ٧۴ ﺳﺎﻝ ﺳﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﺤﻤﻞ ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ؟ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﯾﮏ ﻭﮐﯿﻞ ﺷﯿﺎﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺍﺭ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ. ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻢ ﺩﺭ ﺷﺮﻑ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ و هرروز به زندانی انتقال داده میشود. ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩﺍﻡ، ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻓﻠﺞ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻡ نیز ﻣﺮﯾﺾ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺎﻻ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﻣﻦ ﻧﺎﻣﻪ به شما ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺗﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ.پسرم یکی از چندین زندانی عقیدتی سیاسی اهل سنت است که مطالبات به حق اهل سنت کرد، بلوچ، عرب و ترکمن که خوستار آزادی مذهبی و آزادی خواندن و نوشتن و تدریس زبان این اقلیتهای مظلوم را کرده است."
شهرام احمدی در رنجنامه ای می گوید:" ﻓﻘﻂ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺯﺍﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﺑﺎ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﺣﻘﻮﻗﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ. ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﻣﯿﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﻭ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺁﺯﺍﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﺎ ﺗﺒﻌﯿﺾ، ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﺎ ﻇﻠﻢ ﻭ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮﯼ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ. ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺳﺎﺗﻢ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺷﻮﺩ، ﺍﻣﺎ ﻧﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﭼﺮﺍ؟!!! ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ. ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﻦ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ ﻭ ﺗﺒﻌﯿﺾ ﻫﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ."
میترا پورشجری
21 سپتامبر2014
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire