دردنامه خانواده سایه مقدسى دانش اموز نخبه اى که بخاطر لجبازى کنسول ایران در فرانکفورت از درمان محروم شد و فوت کرد به همین سادگى!
دوشنبه, ۱۷ام شهریور, ۱۳۹۳
منبع این مطلب فيس بوك محمدرضا مقدسى
نویسنده مطلب: خانواده مقدسى
مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.
سلام امیر جان رضایی ،مراغا اوشاقلاری و ـ ـ ـ
متشکرم از نوشته زیبا وحق طلبانه وانسانی تان؛
امیر عزیز من شمارانمیشناسم ،لازم هم نیست بشناسم چون در عالم انسانیت همه باهم آشنا ی قبلی اند،چون (انسان)هستند،واگر انسانها از حق وحقوق هم دفاع کنند باور کنید نه جنگی اتفاق می افتد ونه خونی ریخته میشود،این قدرت طلبی ها وفرعونیتهاست که درطول تاریخ باعث عذابهای بشری شده!آنچه من درمدت کوتاه اقامت در آلمان یادگرفتم ،احترام به انسانیت وانسانها بود بدون کلمه ای دروغ ؛مااز آلمان های(بی دین وکافر،بقول بعضی ها!)بغیر از دینداری وعمل به حق واحترام به راستی ودرستی وعدم دخالت در اعتقادات انسانها ودفاع از حقوق انسانها چیز بدی ندیدیم،اگر محمدصادق عبداللهی سرکنسول کشورمان در فرانکفورت؛دخالت منفی وغیرانسانی در درمان دختر معصوم وبیگناهم نمیکرد،مطمئن باشید سایه نازنینم؛این دختر نابغه باضریب هوشی ۱۵۲ (شاعر ،نویسنده،نقاش،نوازنده،طراح) قطعا زنده میماند وآلمانهای(کافر!!!!!!!)به حرمت انسانیت نجاتش میدادند،اما نامه سرکنسول خطاب به پروفسور (رییس بیمارستان)رادر صفحه من یاسایه جانم یکبار دیگربادقت بخوانید،آنجا که نوشته : ازاینکه یکی از هموطنانم برای شما ایجاد مزاحمت کرده!!!!!!!روی کلمه مزاحمت تعمق کنید،سایه ما،دخترک۱۶ساله بیماری که بادستور رییس جمهور وباموافقت وزیر آ ـ پ ،بامید رهایی ازبیماری وزندگی خودرا بآلمان رسانده ،وآقای سرکنسول وجود اورا مزاحم میداند!
امیر جان ودوستان عزیز،روز اول حضورما دربیمارستان گوتهآلمان ،آنهم باکمک آقای علی شیختاجی همشهری مقیم ما درآلمان (لازم بذکر است شب قبل از پرواز ما بآلمان ، مدیر مدرسه فرانکفورت تاساعت یک نصف شب چندین بار بامن تماس گرفتند ومصر بودند نیایید چراکه سرکنسول دستورداده، نه کسی به استقبالتان بیاید ونه اسکان به شما داده شود ،اگربیایید بامشکل مواجه میشوید!!! وما لاجرم نصف شب، باتماس تلفنی آقای شیختاجی را ازخواب بیدارکرده وخواهش کردیم به یاری مان بشتابد ،واگر ایشان نمیآمدند ونبودند همان هفته اول سرکنسول مارا[خانوادگی] نابود میکرد!)
بهر حال پروفسور پیتر بادر،وقتی از طریق اینترنت خبر اعزام سایه رادررسانه ها دیدند،گفتند ما باحترام پرزدنت روحانی درمان سایه را شروع میکنیم اما تاعملیات پیوند بیمه نامه خودرابه بیمارستان تحویل دهیدـ
باز لازمست توضیح دهم،درکشور آلمان بیمه اجباریست،اگرکسی بیمه نشود ،اقامت بنامش صادر نمیکنند،مسئولین بیمارستان بادیدن پاسپورت ما که رنگش سرمه ای بود(پاسپورت مامورین دولتی برای خدمت درکشوردیگر سرمه ای رنگ میباشد)ونیز دستور صفحه اول آن که نوشته شده بود معلم سرکنسولگری ایران در فرانکفورت،گفتند شما هیچ مشکلی نخواهید داشت واستقبال مهربانانه وانسانی از مابعمل آوردند وپروفسور بابررسی پرونده درمانی سایه همچنین باآزمایشاتی که ازاوگرفتند قول قطعی درمان داد وگفت:راه روشنی پیش روی ماست وما سایه راصحیح وسالم به ایران برمیگردانیم ـ ۲۸بهمن درمان مقدماتی شروع شد،وچه عالی پیش میرفت،قرار بود نهم اسفند سایه بستری شود ـ
منوهمسرم از روز ورود بآلمان(۲۶بهمن)تا دیدار سرکنسول برای عرض حال وبیمه شدن ،سه هفته درانتظار نشستیم وبلاخره پس از سه هفته موفق بدیدار معاون سرکنسول شدیم که جواب سربالا شنیدیم! وقتی از پروفسور سئوال کردیم چرا سایه را بستری نمیکنند؟گفتند با سرکنسول ایران تماس گرفتیم ضمن اینکه شما را بعنوان معلم ایرانی تایید نکردند!ازماخواستند شمارا به ایران برگردانیم!؛من وهمسرم فردای آنروز به کنسولگری رفتیم واز ساعت نه صبح تا یک ونیم بعدازظهر در سالن کنسولگری نشستیم تا جناب سرکنسول افتخار حضور دهند ودراین مدت افرادی رامیفرستادند تاماراراضی کنند کنسولگری را ترک کنیم!
بلاخره موفق به ملاقات سرکنسول شدیم،وایشان در همان دیدار بالحنی زننده وکوچه بازاری خود گفتند،عده ای دروغگو درتهران جمع شده وبا دروغ شما را راهی این سفر کردند بروید واز آنها بخواهید بیمه تان کنند وماگفتیم نماینده کشورمان دراینجا شما هستید جواب دادند مشکل شما به من مربوط نیست،ودرادامه پس از تحقیر وتوهینهای فراوان اضافه کردند:من گوش آموزش وپرورش را میکشم تا دیگر از این غلطها نکنند!!!وبدون اجازه من کسی را نفرستند!!!!!!!گفتیم مابادستوررییس جمهورآمدیم،گفتند رییس جمهور اینجا منم!!!!و جملات تلخ دیگر که مارا متوجه این مسئله کردکه سرکنسول انگار از آن کشورمانیست ـ اومثل یک دشمن باما برخوردکرد واظهارداشت هیچ کمکی به ما نخواهدکرد وحتی حقوق هم نخواهد داد واین چنین هم کردوتا میتوانست بما فشار آوردوبا گزارشهای غلط ومسموم وباتهمتهای بیشرمانه باعث کشته شدن فرزندم شدـ
ازنکات قابل تامل دراین سفر نافرجام اینبود که یکی از ماموران سرکنسول با معاون کنسولگری بما داستانی راروایت میکرد که جانبازی بنام عباس ـ ـ ـ بآلمان آمد وپناهنده شد وپس ازبیمه شدن درمان شد وبه ایران بازگشت!!!!وما اعتراض کردیم ما نیآمدیم خودراآواره کنیم،ماآمدیم فرزند خود رانجات دهیم؛اما دوروز بعدازایران خبر رسید که سرکنسول گزارش داده ما بابرنامه ریزی آمدیم تا پناهنده شویم!!! ؛
آرزوی سرکنسول پناهنده کردن مابود تا ضربه ای کاری به وزارت آموزش وپرورش بزند وبگوید اینست فرستاده شما !!! وبقول خودش گوششان رابکشد ـ ـ ـ ؛اما من وهمسرم به او گفتیم این آرزو را به گور خواه برد ـ
دوستان عزیز بیش از یکماه سایه مظلوم ومعصوم ما ،شدیدترین دردها را متحمل شد وهرشب تا صبح ضجه وناله هایش از زیر زمین مدرسه به جایی نرسید وپلاکت خونش از ۱۸۵هزار به ۲۱ هزار رسید ودرنصف شب تلخی حدود نیم ساعت در همان زیرزمین مدرسه بیهوش شد وصبح ۴فروردین مجبور به بستری کردن سایه عزیزمان شدند اما باز درمان راشروع نکردند فقط داروی نگهداری بود وبس ـدراین مدت مدیر مدرسه هرروز به سرکنسول گزارش میدادکه پلاکت سایه پایین میاید واین امر مرگبارست ،اما سرکنسول میگفت همه روزی میمیرند!
سرکنسول اواخر اسفند با شخصی روحانی بنام اژه ای برای بازدید به مدرسه آمده بود که ازاو درخواست کردم سه قدم بردارد میتواند سایه را ببیند اوهم دانش آموز این مدرسه است اما نه تنها نیامدند بلکه دل ما را قطعه قطعه کردند با این جمله که ؛به من چه شما مشکل دارید!به من مربوط نیست!!!
دراین فاصله کسی پیگیر مشکل مانشد وبه تماسهای ماجواب ندادند تا اینکه روزی از بزرگان وزارت اجتماعی آلمان(سوسیال آنت)خانمی مسن آمد وسایه را دید وباهم بانگلیسی صحبتها کردند وهمان روز وزارت اجتماعی آلمان درمان سایه را عهده دار شد اما دیگر دیر شده بود وحال سایه خوب نبود،چندروز پس از این اتفاق وزیر آموزش وپرورش نماینده ای فهیم بنام محمد مومنی رادر ۱۴فوردین به دیدار مافرستادوایشان پس از ملاحظه حقایق تکان دهنده وبلایایی که سرکنسول بر سرماآورده بودکه اینجا فقط گوشه ای از آنرا نوشتم؛مارا ازهامبورگ بیمه کرد،چراکه سرکنسول امکان بیمه شدن از فرانکفورت را ازماگرفته بود وفاجعه آمیزترین خبر اینکه پس ازبیمه شدن ما ؛ سرکنسول اقدام به ابطال بیمه ماکرده بود که نماینده وزیر با تیز هوشی مانع اینکار شده بود،هرچندکه این بیمه بعداز خرابی بصره بود و توقف درمان کار سایه را ساخته بود ،اما این حقیقت را برملا کرد که سرکنسول کشورمان مانع بیمه شدن ودرمان سایه شد وآخرالامر با فشارهای وحشتناک روحی روانی خانواده ای را به ورطه نابودی کشاند وهماکنون مادر فداکار سایه بستریست وروزهای بسیار تلخی را سپری میکند،سرکنسول نه تنهاباعث مرگ سایه شد بلکه باعث بیماری سخت مادرش ومن شد که تاکنون کسی نیست بما جواب دهد ؛بای ذنب قتلت؟
درمدت حضورمادرآلمان اقامت سه ماهه مارا رییس انجمن حمایت از بیماران خاص آلمان آقای هانکه بااستناد به بیماری سایه برایمان گرفت که اگرنبود حمایت این انجمن، سرکنسول بلا های غیرانسانی ودهشتناکی بسر مامیآورد که قابل تصور نبود واز ترس این انجمن درمکرهایش احتیاط را رعایت میکرد؛(اما مگر نه اینکه خداوند منان میفرماید:ومکروا ومکرالله والله خیرالماکرین؛ اکنون همه چیز برای مسئولین مثل روز روشنست وما منتظر اجرای عدالت واگر عدالت اجرا نشود حوادث تلخی را شاهد خواهیم بود، چون دراحقاق حق مسلم خود کوتاه نخواهیم آمد ـ ـ ـ ومعتقد به اجرای عدالت از طریق قوانین کشور مان هستیم وامیدواریم هیچ مدیر ومسئولی باحمایت از اعمال غیرانسانی غیرالهی وغیر قانونی سرکنسول ؛قوانین را زیر پا نگذارند)
انجمن فوق۱۹مورد دهنده سلول برای پیوند مغز استخوان پیدا کرد وبرای نجات سایه هرچه میتوانست کمک کرد اما مانع تراشی ها،کارشکنی ها،واعمال غیرالهی وغیرانسانی محمد صادق عبداللهی سرکنسول کشورمان درفرانکفورت زندگی دونفر معلم رانابود کرد!
واما دوستان وهمکارانی که مدام درمورد اقدامات دکتر دواتگری سئوال میکنند لازمست عرض کنم:
آقای دواتگری چنانکه در مصاحبه شان در اردیبهشت ماه گفته بودند ؛درخواست عزل سرکنسول ورسیدگی به تخلفات او رااز وزیر خارجه کرده اند،که باحضور در منزل ما طرح سئوال از وزیر خارجه درمورد تخلفات سرکنسول که منجر به مرگ دانش آموز نخبه سایه مقدسی وبیماری مادر سایه ونابودی خانواده ای را رقم زده را نشانمان دادند وگفتند این سئوال باحضور وزیرخارجه درمجلس انجام خواهدشد اما نیاز به زمانی حدود سه چهارماه دارد تا به صحن علنی مجلس رود ،این زمان تمام شده وخانواده هاوفوامیل ودوستان وهمکاران وهنرمندان وافکار عمومی منتظر نتیجه اقدامات نماینده مردم مراغه درمجلس هستند ،وهمچنین منتظر اقدامات بازرسی وزارت خارجه ـکه همگی اینها باطلاع هموطنان عزیز خواهد رسیدـ
متاسفانه بعلت تالمات شدید روحی تمرکز چندانی نداشتم تا حقایق را توضیح دهم واین نوشته تنها قطره ای از دریای عذابهایی است که سرکنسول بر سرمان نازل کرده ـ ـ ـ ،بااینهمه عذاب اگر عمری باقی باشد انشاا ـ ـ ـ درفرصتی کل حقایق بیان خواهد شدـ
امیدوارم بارسیدگی بموقع به تخلفات مرگبار سرکنسول واعلام آن ازطریق رسانه ها،هیچ فردی جسارت اینچنینی پیدانکند تا خانواده ای بیگناه ورنجدیده را نابود کندـ
والسلام علی من التبع الهدی ـ
در انتظار اجرای عدالت ؛
خانواده دلسوخته ی سایه مقدسی ـ۱۵ شهریور۱۳۹۳
متشکرم از نوشته زیبا وحق طلبانه وانسانی تان؛
امیر عزیز من شمارانمیشناسم ،لازم هم نیست بشناسم چون در عالم انسانیت همه باهم آشنا ی قبلی اند،چون (انسان)هستند،واگر انسانها از حق وحقوق هم دفاع کنند باور کنید نه جنگی اتفاق می افتد ونه خونی ریخته میشود،این قدرت طلبی ها وفرعونیتهاست که درطول تاریخ باعث عذابهای بشری شده!آنچه من درمدت کوتاه اقامت در آلمان یادگرفتم ،احترام به انسانیت وانسانها بود بدون کلمه ای دروغ ؛مااز آلمان های(بی دین وکافر،بقول بعضی ها!)بغیر از دینداری وعمل به حق واحترام به راستی ودرستی وعدم دخالت در اعتقادات انسانها ودفاع از حقوق انسانها چیز بدی ندیدیم،اگر محمدصادق عبداللهی سرکنسول کشورمان در فرانکفورت؛دخالت منفی وغیرانسانی در درمان دختر معصوم وبیگناهم نمیکرد،مطمئن باشید سایه نازنینم؛این دختر نابغه باضریب هوشی ۱۵۲ (شاعر ،نویسنده،نقاش،نوازنده،طراح) قطعا زنده میماند وآلمانهای(کافر!!!!!!!)به حرمت انسانیت نجاتش میدادند،اما نامه سرکنسول خطاب به پروفسور (رییس بیمارستان)رادر صفحه من یاسایه جانم یکبار دیگربادقت بخوانید،آنجا که نوشته : ازاینکه یکی از هموطنانم برای شما ایجاد مزاحمت کرده!!!!!!!روی کلمه مزاحمت تعمق کنید،سایه ما،دخترک۱۶ساله بیماری که بادستور رییس جمهور وباموافقت وزیر آ ـ پ ،بامید رهایی ازبیماری وزندگی خودرا بآلمان رسانده ،وآقای سرکنسول وجود اورا مزاحم میداند!
امیر جان ودوستان عزیز،روز اول حضورما دربیمارستان گوتهآلمان ،آنهم باکمک آقای علی شیختاجی همشهری مقیم ما درآلمان (لازم بذکر است شب قبل از پرواز ما بآلمان ، مدیر مدرسه فرانکفورت تاساعت یک نصف شب چندین بار بامن تماس گرفتند ومصر بودند نیایید چراکه سرکنسول دستورداده، نه کسی به استقبالتان بیاید ونه اسکان به شما داده شود ،اگربیایید بامشکل مواجه میشوید!!! وما لاجرم نصف شب، باتماس تلفنی آقای شیختاجی را ازخواب بیدارکرده وخواهش کردیم به یاری مان بشتابد ،واگر ایشان نمیآمدند ونبودند همان هفته اول سرکنسول مارا[خانوادگی] نابود میکرد!)
بهر حال پروفسور پیتر بادر،وقتی از طریق اینترنت خبر اعزام سایه رادررسانه ها دیدند،گفتند ما باحترام پرزدنت روحانی درمان سایه را شروع میکنیم اما تاعملیات پیوند بیمه نامه خودرابه بیمارستان تحویل دهیدـ
باز لازمست توضیح دهم،درکشور آلمان بیمه اجباریست،اگرکسی بیمه نشود ،اقامت بنامش صادر نمیکنند،مسئولین بیمارستان بادیدن پاسپورت ما که رنگش سرمه ای بود(پاسپورت مامورین دولتی برای خدمت درکشوردیگر سرمه ای رنگ میباشد)ونیز دستور صفحه اول آن که نوشته شده بود معلم سرکنسولگری ایران در فرانکفورت،گفتند شما هیچ مشکلی نخواهید داشت واستقبال مهربانانه وانسانی از مابعمل آوردند وپروفسور بابررسی پرونده درمانی سایه همچنین باآزمایشاتی که ازاوگرفتند قول قطعی درمان داد وگفت:راه روشنی پیش روی ماست وما سایه راصحیح وسالم به ایران برمیگردانیم ـ ۲۸بهمن درمان مقدماتی شروع شد،وچه عالی پیش میرفت،قرار بود نهم اسفند سایه بستری شود ـ
منوهمسرم از روز ورود بآلمان(۲۶بهمن)تا دیدار سرکنسول برای عرض حال وبیمه شدن ،سه هفته درانتظار نشستیم وبلاخره پس از سه هفته موفق بدیدار معاون سرکنسول شدیم که جواب سربالا شنیدیم! وقتی از پروفسور سئوال کردیم چرا سایه را بستری نمیکنند؟گفتند با سرکنسول ایران تماس گرفتیم ضمن اینکه شما را بعنوان معلم ایرانی تایید نکردند!ازماخواستند شمارا به ایران برگردانیم!؛من وهمسرم فردای آنروز به کنسولگری رفتیم واز ساعت نه صبح تا یک ونیم بعدازظهر در سالن کنسولگری نشستیم تا جناب سرکنسول افتخار حضور دهند ودراین مدت افرادی رامیفرستادند تاماراراضی کنند کنسولگری را ترک کنیم!
بلاخره موفق به ملاقات سرکنسول شدیم،وایشان در همان دیدار بالحنی زننده وکوچه بازاری خود گفتند،عده ای دروغگو درتهران جمع شده وبا دروغ شما را راهی این سفر کردند بروید واز آنها بخواهید بیمه تان کنند وماگفتیم نماینده کشورمان دراینجا شما هستید جواب دادند مشکل شما به من مربوط نیست،ودرادامه پس از تحقیر وتوهینهای فراوان اضافه کردند:من گوش آموزش وپرورش را میکشم تا دیگر از این غلطها نکنند!!!وبدون اجازه من کسی را نفرستند!!!!!!!گفتیم مابادستوررییس جمهورآمدیم،گفتند رییس جمهور اینجا منم!!!!و جملات تلخ دیگر که مارا متوجه این مسئله کردکه سرکنسول انگار از آن کشورمانیست ـ اومثل یک دشمن باما برخوردکرد واظهارداشت هیچ کمکی به ما نخواهدکرد وحتی حقوق هم نخواهد داد واین چنین هم کردوتا میتوانست بما فشار آوردوبا گزارشهای غلط ومسموم وباتهمتهای بیشرمانه باعث کشته شدن فرزندم شدـ
ازنکات قابل تامل دراین سفر نافرجام اینبود که یکی از ماموران سرکنسول با معاون کنسولگری بما داستانی راروایت میکرد که جانبازی بنام عباس ـ ـ ـ بآلمان آمد وپناهنده شد وپس ازبیمه شدن درمان شد وبه ایران بازگشت!!!!وما اعتراض کردیم ما نیآمدیم خودراآواره کنیم،ماآمدیم فرزند خود رانجات دهیم؛اما دوروز بعدازایران خبر رسید که سرکنسول گزارش داده ما بابرنامه ریزی آمدیم تا پناهنده شویم!!! ؛
آرزوی سرکنسول پناهنده کردن مابود تا ضربه ای کاری به وزارت آموزش وپرورش بزند وبگوید اینست فرستاده شما !!! وبقول خودش گوششان رابکشد ـ ـ ـ ؛اما من وهمسرم به او گفتیم این آرزو را به گور خواه برد ـ
دوستان عزیز بیش از یکماه سایه مظلوم ومعصوم ما ،شدیدترین دردها را متحمل شد وهرشب تا صبح ضجه وناله هایش از زیر زمین مدرسه به جایی نرسید وپلاکت خونش از ۱۸۵هزار به ۲۱ هزار رسید ودرنصف شب تلخی حدود نیم ساعت در همان زیرزمین مدرسه بیهوش شد وصبح ۴فروردین مجبور به بستری کردن سایه عزیزمان شدند اما باز درمان راشروع نکردند فقط داروی نگهداری بود وبس ـدراین مدت مدیر مدرسه هرروز به سرکنسول گزارش میدادکه پلاکت سایه پایین میاید واین امر مرگبارست ،اما سرکنسول میگفت همه روزی میمیرند!
سرکنسول اواخر اسفند با شخصی روحانی بنام اژه ای برای بازدید به مدرسه آمده بود که ازاو درخواست کردم سه قدم بردارد میتواند سایه را ببیند اوهم دانش آموز این مدرسه است اما نه تنها نیامدند بلکه دل ما را قطعه قطعه کردند با این جمله که ؛به من چه شما مشکل دارید!به من مربوط نیست!!!
دراین فاصله کسی پیگیر مشکل مانشد وبه تماسهای ماجواب ندادند تا اینکه روزی از بزرگان وزارت اجتماعی آلمان(سوسیال آنت)خانمی مسن آمد وسایه را دید وباهم بانگلیسی صحبتها کردند وهمان روز وزارت اجتماعی آلمان درمان سایه را عهده دار شد اما دیگر دیر شده بود وحال سایه خوب نبود،چندروز پس از این اتفاق وزیر آموزش وپرورش نماینده ای فهیم بنام محمد مومنی رادر ۱۴فوردین به دیدار مافرستادوایشان پس از ملاحظه حقایق تکان دهنده وبلایایی که سرکنسول بر سرماآورده بودکه اینجا فقط گوشه ای از آنرا نوشتم؛مارا ازهامبورگ بیمه کرد،چراکه سرکنسول امکان بیمه شدن از فرانکفورت را ازماگرفته بود وفاجعه آمیزترین خبر اینکه پس ازبیمه شدن ما ؛ سرکنسول اقدام به ابطال بیمه ماکرده بود که نماینده وزیر با تیز هوشی مانع اینکار شده بود،هرچندکه این بیمه بعداز خرابی بصره بود و توقف درمان کار سایه را ساخته بود ،اما این حقیقت را برملا کرد که سرکنسول کشورمان مانع بیمه شدن ودرمان سایه شد وآخرالامر با فشارهای وحشتناک روحی روانی خانواده ای را به ورطه نابودی کشاند وهماکنون مادر فداکار سایه بستریست وروزهای بسیار تلخی را سپری میکند،سرکنسول نه تنهاباعث مرگ سایه شد بلکه باعث بیماری سخت مادرش ومن شد که تاکنون کسی نیست بما جواب دهد ؛بای ذنب قتلت؟
درمدت حضورمادرآلمان اقامت سه ماهه مارا رییس انجمن حمایت از بیماران خاص آلمان آقای هانکه بااستناد به بیماری سایه برایمان گرفت که اگرنبود حمایت این انجمن، سرکنسول بلا های غیرانسانی ودهشتناکی بسر مامیآورد که قابل تصور نبود واز ترس این انجمن درمکرهایش احتیاط را رعایت میکرد؛(اما مگر نه اینکه خداوند منان میفرماید:ومکروا ومکرالله والله خیرالماکرین؛ اکنون همه چیز برای مسئولین مثل روز روشنست وما منتظر اجرای عدالت واگر عدالت اجرا نشود حوادث تلخی را شاهد خواهیم بود، چون دراحقاق حق مسلم خود کوتاه نخواهیم آمد ـ ـ ـ ومعتقد به اجرای عدالت از طریق قوانین کشور مان هستیم وامیدواریم هیچ مدیر ومسئولی باحمایت از اعمال غیرانسانی غیرالهی وغیر قانونی سرکنسول ؛قوانین را زیر پا نگذارند)
انجمن فوق۱۹مورد دهنده سلول برای پیوند مغز استخوان پیدا کرد وبرای نجات سایه هرچه میتوانست کمک کرد اما مانع تراشی ها،کارشکنی ها،واعمال غیرالهی وغیرانسانی محمد صادق عبداللهی سرکنسول کشورمان درفرانکفورت زندگی دونفر معلم رانابود کرد!
واما دوستان وهمکارانی که مدام درمورد اقدامات دکتر دواتگری سئوال میکنند لازمست عرض کنم:
آقای دواتگری چنانکه در مصاحبه شان در اردیبهشت ماه گفته بودند ؛درخواست عزل سرکنسول ورسیدگی به تخلفات او رااز وزیر خارجه کرده اند،که باحضور در منزل ما طرح سئوال از وزیر خارجه درمورد تخلفات سرکنسول که منجر به مرگ دانش آموز نخبه سایه مقدسی وبیماری مادر سایه ونابودی خانواده ای را رقم زده را نشانمان دادند وگفتند این سئوال باحضور وزیرخارجه درمجلس انجام خواهدشد اما نیاز به زمانی حدود سه چهارماه دارد تا به صحن علنی مجلس رود ،این زمان تمام شده وخانواده هاوفوامیل ودوستان وهمکاران وهنرمندان وافکار عمومی منتظر نتیجه اقدامات نماینده مردم مراغه درمجلس هستند ،وهمچنین منتظر اقدامات بازرسی وزارت خارجه ـکه همگی اینها باطلاع هموطنان عزیز خواهد رسیدـ
متاسفانه بعلت تالمات شدید روحی تمرکز چندانی نداشتم تا حقایق را توضیح دهم واین نوشته تنها قطره ای از دریای عذابهایی است که سرکنسول بر سرمان نازل کرده ـ ـ ـ ،بااینهمه عذاب اگر عمری باقی باشد انشاا ـ ـ ـ درفرصتی کل حقایق بیان خواهد شدـ
امیدوارم بارسیدگی بموقع به تخلفات مرگبار سرکنسول واعلام آن ازطریق رسانه ها،هیچ فردی جسارت اینچنینی پیدانکند تا خانواده ای بیگناه ورنجدیده را نابود کندـ
والسلام علی من التبع الهدی ـ
در انتظار اجرای عدالت ؛
خانواده دلسوخته ی سایه مقدسی ـ۱۵ شهریور۱۳۹۳
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire