سردار مرتضی رضایی و مافیای پشت پرده «بیت رهبری»
مهرداد حیدرپور |
مرتضی رضایی، از همان بدو تولد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مامور سازماندهی بخش اطلاعاتی و امنیتی سپاه پاسدران می شود، بخشی که امروزه به موازات وزارت اطلاعات عمل می کند و نام سازمان اطلاعات و امنیت سپاه را یدک می کشد. در طول عمر حکومت جمهوری اسلامی ایران و انقلاب 1357 همواره بودند اشخاصی که در پشت پرده حضور داشته و دارند و همین افراد در پس پرده نقش فعال و مهمی را در شکل گیری جریانات سیاسی، اقتصادی و . . . داشته و دارند. در این میان با جرات می توان گفت: که یکی از این اشخاص پشت پرده نظام، سردار سپاه پاسداران مرتضی رضایی بوده است.
سرداری که هیج جا نیست ولی همه جا حضور فیزیکی اش حس می شود و در پشت پرده حضور داشته و ایفاء نقش کرده است . سرداری که به همراه افرادی چون محسن سازگارا از بنیانگذاران سپاه پاسداران بوده. سال ها فرمانده سازمان اطلاعات و امنیت سپاه( از سال 1372تا 1385) بوده و مدتی هم قائم مقامی فرمانده کل سپاه را بر عهده داشت. مرتضی رضایی، از همان بدو تولد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مامور سازماندهی بخش اطلاعاتی و امنیتی سپاه پاسدران می شود، بخشی که امروزه به موازات وزارت اطلاعات عمل می کند و نام سازمان اطلاعات و امنیت سپاه را یدک می کشد.
مرتضی رضایی از همان ابتدا مستقیم و غیر مستقیم در راس امور مسایل امنیتی سپاه قرار داشته است. سرداری که از همان روزهای نخستین شخصیتی مرموز و پیچیده داشته و به عنوان فردی امنیتی در تصمیم گیری های سیاسی و امنیتی کشور مستقیم و غیر مستقیم فعال بوده است و تا کنون هم از چهره های کاملا اطلاعاتی و امنیتی کشور است . پس از مرگ خمینی و تکیه زدن خامنه ای بر تخت خلافت، از همان آغاز روشن بود که خامنه ای توان تحمل رقیب را ندارد. پس باید کاری می کرد و رفته رفته با برنامه هایی که مشاورانش به او می دادند جایگاه خود را مستحکم نماید. کار به جایی رسید که هاشمی رفسنجانی طراح اصلی "به رهبری رسیدن خامنه ای آن هم با یک روایت جعلی" نیز این اواخر احساس امنیت نکرده و حتی فرزندانش توسط عوامل رهبری خوار و خفیف شوند.
خامنه ای هیچ گاه در طول این سال ها از مشورت با سرداری چون مرتضی رضایی غافل نبود و بنابر روایتی که در زندان از دهان یکی از فرماندهان ارشد سپاه شنیدم؛ "او بود که باعث شد خامنه ای حکم عزل محسن رضایی را صادر کند" .نه خامنه ای و نه مرتضی رضایی دل خوشی از محسن رضایی نداشتند، چرا که محسن رضایی در باند هاشمی رفسنجانی قرار داشت و خامنه ای از نفوذ رفسنجانی در سپاه نگران بود. این بود که خامنه ای بنا بر توصیه مرتضی رضایی، محسن رضایی را عزل نموده و حکم فرماندهی را به نام مرتضی رضایی امضاء و مهر نمود .اما مرتضی رضایی نپذیرفت ؟ پس در اصل این مرتضی رضایی بود که باعث عزل محسن رضایی شده بود . البته ناگفته پیداست که محسن رضایی فردی بی تدبیر و بی خرد بوده، همگان می دانند که تمامی شکست ها و نابسامانی های نیروهای ایرانی در زمان جنگ 8 ساله ایران و عراق به واسطه بی تدبیری و نالایق بودن و عدم مدیریت درست و صحیح جنگی در برنامه های جنگ به خاطر عملکرد غلط محسن رضایی در راس سپاه و اطرافیان او بوده است .
پس از بر کنار شدن اولین فرمانده کل سپاه پاسداران از سمت خود خامنه ای فرماندهی کل سپاه را به مشاور خود که سرداری در پس پرده بود پیشکش کرد .اما مرتضی رضایی که درست بر خلاف محسن رضایی، فردی بسیار باهوش، با خرد، موقعیت شناس و سیاسی بود حاضر نشد فرماندهی کل سپاه را بپذیرد ، لذا به خامنه ای فردی چون سردار سید رحیم صفوی را پیشنهاد داد و خود بار دیگر در پشت پرده به ایفاء نقش پرداخت . اما پس از آن که مرتضی رضایی عرصه را بدون رقیب دید و تا حدودی دل نگرانی های خامنه ای را از بابت نفوذ رفسنجانی در سپاه حل و فصل نمود، عهده دار فعالیت هایی شد که از او فردی بسیار قدرتمند ساخت. اما فعالیت های مرتضی رضایی تنها صرف مشاوره دادن و در خفا با رهبر دیدار و مذاکره کردن نبود و نشد .
مرتضی رضایی بی حاشیه و بدون هیاهو، سر و صدا، با احتیاط و با قدرت در پشت پرده به انجام اموری بس خطر ناک مشغول بوده و حال که همچنان از نظر ها غایب است شاید عهده دار اموری برای حفظ نظام و حکومت باشد و یا شاید هم تاریخ مصرفش تمام شده و . . . مرتضی رضایی به خوبی دریافته بود که اگر قرار باشد روزی روزگاری نظام جمهوری اسلامی فرو بریزد این به معنای پایان کار سپاه پاسداران و سرداران سپاه و خود اوست. پس هر طور که شده او باید در نگهداری نظام تلاش کرده و پایه های نظام را مستحکم نماید .باز بنا بر روایت همان فرمانده ارشد سپاه در زندان اوین سردار مرتضی رضایی در امر مستحکم کردن پایه های قدرت خامنه ای و حکومت موفق عمل نموده است. با نگاهی به عملکرد این سردار همواره پنهان از دیده ها و زیرکی او در انجام امور حساس به جرات می توان گفت: که او یکی از اصلی ترین و پرقدرترین عوامل نگهدارنده پایه های لرزان حکومت جمهوری اسلامی ایران بوده است و به خاطر هوش، زیرکی و سیاسی بودنش همواره در پشت پرده بوده و قصد ظاهر شدن در روی پرده سیاست را نداشته و ندارد!.
پس برای حفظ نظام و خود باید دست بکارمی شد و برای این کار احتیاج به پول و ثروت داشت تا به دنبال آن قدرت بیشتر را برای خود کسب کند . چاپ دینار تقلبی عراقی مرتضی رضایی پروژه چاپ دینار تقلبی عراقی را بدست گرفت و به دستورو زیر نظر او یک گروه متخصص از سپاه در یک چاپخانه متعلق به سپاه واقع در خیابان شریعتی تهران اقدام به چاپ دینار تقلبی عراقی کرده و آنها را به سوی عراق ارسال نمود. این امر زمانی صورت گرفت که اقتصاد عراق نابسامان بود و مرتضی رضایی نه تنها به اقتصاد بیمار و سیستم و نظام پولی، عراق ضربه وارد می کرد بلکه صاحب ثروتی نجومی و غیر باور می گشت، ثروتی که حتی در خواب هم نمی دید. اما این پایان ماجرا نبود . خرید خرمای عراق و . . . این بار مرتضی رضایی چشم به تجارت خرمای عراق داشت. خرمایی که مرغوب ترین خرمای جهان است و عراق زمانی دو/سوم خرمای جهان را تولید می کرد. و آن زمان در تحریم بود و فشار سخت اقتصادی را بالای سر خود داشت.
مرتضی رضایی با یک ژنرال عرب در امارات متحده عربی آشنا شده بود و به واسطه همان ژنرال که زمانی او هم مانند سردار مرتضی رضایی فرمانده حفاظت و اطلاعات ارتش امارت متحده عربی و بعد فرمانده کل ستاد مشترک ارتش شده بود، با (عدی ) یکی از پسران جنایتکار و خون آشام و فاسد صدام حسین آشنا و ایجاد رابطه پنهانی می کند. و به واسطه همین آشنایی تیم مرتضی رضایی با موافقت عدی پسر صدام حسین وارد یک معامله بسیار پرسود می شود. مرتضی رضایی خرمای بی نظیر عراق را با قیمتی اندک از عدی پسر صدام حسین خریداری و آن را با قیمتی گران به کشور آلمان برای ساخت مشروب می فروشد. البته خرما از عراق بارگیری شده، به کشور امارات متحده عربی رفته از آنجا به کشور آلمان و کارخانه مشروب سازی ارسال می گردید. اما مساله مهم تر و جالب تر قضیه این بوده که طبق توافق میان مرتضی رضایی و دلالان خرید خرما در آلمان، قرار بر این بوده که بخشی از پول به حساب مرتضی رضایی ریخته شود و در ازاء بخش دیگر مبلغ دلالان آلمانی برای مرتضی رضایی مواد اولیه ساخت بمب های شیمایی و قطعات و لوازم ساخت جنگ افزارهای شیمایی و میکروبی و اتمی را خریداری و به ایران ارسال کنند. اما دستان مرتضی رضایی و عدی پسر صدام حسین به همین مساله ختم نشد.
قاچاق نفت خام عراق از خلیج فارس توسط سردار مرتضی رضایی عراق در تحریم بود و حق فروش نفت را نداشت و قانون نفت در برابر غذا در مورد او توسط غرب و سازمان ملل اعمال می شد. اینجا بود که باز مرتضی رضایی با زیرکی و درایتی که داشت وارد عمل شده و طی تماسی که با عدی پسر صدام و برخی از صاحب منصبان عراقی برقرار می کند به آنها قول همکاری برای فروش و خروج نفت به هر میزان که باشد، آن هم غیر قانونی و بر خلاف قانون نفت در برابر غذا، و با نقض تحریم های اعمال شده برای عراق از سوی غرب و سازمان ملل، توسط سپاه پاسدران و مخفیانه و با نفتکش های در اجاره سپاه و با استفاده از قلمرو آبی ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز را می دهد . توافق حاصل می شود و مرتضی رضایی عهده دار ماموریت خارج کردن نفت خام عراق به صورت غیر قانونی و مخفیانه و بیشتر از حد مجاز تعیین شده توسط سازمان ملل و غرب از خلیج فارس و تنگه هرمز می شود. بنابر روایت راوی در طی یک پرسه زمانی نفتکش های در اجاره سپاه، نفت خام عراق را از عدی پسر صدام تحویل گرفته و با استفاده از قلمروی آبی ایران در خلیج فارس و شبانه و به دور از دید ناوگان دریایی غرب در خلیج فارس از تنگه هرمز با پرچم ایران خارج می کردند.
دولت عراق و عدی پسر صدام حسین باید بابت این خارج کردن و فروش غیر قانونی نفت خام عراق توسط مرتضی رضایی مبلغی را تحت عنوان پور سانت آن هم کلان به حساب بانکی مرتضی رضایی واریز کنند. مبلغی که باور کردن آن برای هر شخصی سخت است. اما در این میان یکی ازفرماندهان منطقه ای نیروی دریایی ارتش خواسته و یا ناخواسته وارد این بازی و جریان می شود که بعد از مدتی چون مرتضی رضایی قصد نداشت کسی از این جریان مطلع گردد و هر مورد مطلع و مشکوک و نا مناسب غیر خودی، باید حذف و یا برکنار می شد، طبق یک پرونده سازی که مرتضی رضایی طراح بزرگ آن بود، یک پرونده برای آن فرمانده عالی رتبه نیروی دریایی ارتش ساخته شده و سپس او را به جرمی واهی دستگیر و روانه بازداشتگاه امنیتی 66 سپاه واقع در قصر فیروزه تهران می کنند. که اکنون ازسرنوشت و زنده و یا مرده این فرمانده منطقه ای نیروی دریایی ارتش خبری نیست . سردار مرتضی رضایی وسپاه پاسدران و قاچاق مواد مخدر همان طور که در سطور قبلی اشاره شد مرتضی رضایی با یک ژنرال ارتش امارات متحده عربی آشنا می شود. این ژنرال ارتش امارات متحده عربی که مدتی فرمانده حفاظت و اطلاعات ارتش امارت و بعد فرمانده ستاد مشترک ارتش بود، باعث آشنایی مرتضی رضایی با برخی از عوامل و فرماندهان و مقامات رده بالای سازمان القاعده می شود.
در طی این آشنایی یک پیمان همکاری اطلاعاتی و امنیتی با این سازمان توسط سردار مرتضی رضایی بسته می شود. دامنه همکاری و نزدیکی مرتضی رضایی با سازمان القاعده به آنجا می رسد که مرتضی رضایی تصمیم می گیرد که با استفاده از توان نیروی دریایی سپاه و چند کشتی دیگر اقدام به خرید مواد مخدر از سازمان القاعده در جنوب پاکستان نماید. این امر تحقق می پذیرد و مواد مخدر توسط رابطین سازمان القاعده در بنادر پاکستان تحویل کشتی های تحت امر سپاه پاسدران شده و به پهنه خلیج فارس ارسال میگردد. آنچه که باید برای مصرف داخل ارسال می شد ارسال می گردید و مابقی در وسط آب های خلیج فارس معامله و به فروش می رسید و . . . مرتضی رضایی با این تجارت نه تنها باز به سود کلانی رسیده بود، بلکه یک خط ترانزیت اختصاصی و انحصاری برای خود و سپاه پاسدران تدراک دیده و ایجاد کرده بود و قسمتی از خط ترانزیت مواد مخدررا از پهنه کویر به پهنه خلیج فارس و دریای عمان کشانده بود. این بدان معنا بود که بخش عمده واردات مواد مخدر به ایران را سپاه پاسدران و شخص سردار مرتضی رضایی به صورت انحصاری به دست گرفته و بدون دغدغه و خطر و با استفاده از امکانات سپاه پاسدران و نیروی دریایی سپاه و سازمان امنیتی سپاه مواد مخدر از کم خطر ترین راه وارد ایران می شده و می شود .
سردار مرتضی رضایی و سپاه پاسداران و قاچاق و تجارت عتیقه جات سردار مرتضی رضایی از هر وسیله و موقعیتی برای کسب ثروت استفاده می کرد. با آن که غرق در ثروت بود، اما او همچنان برای بقاء نظام جمهوری اسلامی و خود باید کسب قدرت می کرد و این کسب قدرت بدون ثروت، با توجه به حضور رقبای سیاسی و ... امکان نداشت . به هر روی مرتضی رضایی و تیم او در سپاه خاصه در سازمان حفاظت اطلاعت سپاه وارد یک بازی و ماجرای تازه می شود و آن یافتن و کشف آثار گران بهای باستانی و عتیقه جات برای فروش در بازارهای آمریکا و اروپا بود . پس تیم سردار مرتضی رضایی دست به کار شدند و به تحقیق و جستجو پرداختند. در سراسر ایران و نقاط دور افتاده و دارای تاریخ و امامزادها و بناها و محل های احتمالی را به گمان آن که در این مناطق اشیاء و عتیقه جات یافت شود را در پوشش هایی مانند حفظ میراث باستانی و نظایر آن و به بهانه ترمیم و مرمت آن جا را قرق کرده و شروع به جستجو و خاک برداری و حفاری نموده و تا به اشیاء و عتیقه جات احتمالی دست پیدا کند. سردار مرتضی رضایی از طریق قاچاق و فروش عتیقه جات و آثار و اشیاء باستانی و تاریخی به ثروت عظیمی دست یافت. که البته مرتضی رضایی به این کار به چشم یک تفریح نگاه می کرد . سردار مرتضی رضایی و قاچاق سوخت ایران به خارج از کشور سردار مرتضی رضایی بی شک یکی از بزرگترین عناصر قاچاق سوخت به خارج از ایران بوده است.
سرداری که در قامت یک فرد تمام عیار امنیتی و اطلاعاتی در صنعت نفت کشور نفوذ داشته و همواره با باند و تیم خودش، نفت، بنزین، و گازئیل ایران را به صورت غیر قانونی و قاچاق به کشورهای منطقه ارسال و به فروش می رسانده است. در این میان و در امر قاچاق سوخت این سردار شرکا و همکارانی هم داشت که عبارت بود اند از: 1-سردار مسعود(سعید ) پورعزیزی فرمانده پشتیبانی کل سپاه پاسداران (یکی از وظایف پشتیبانی در ارتش و سپاه، تهیه سوخت برای یگانهای زمینی ، هوائی ، و دریایی می باشد) 2-سردار مسعود بیگ زاده (نام برده که بعدها در آمریکا دیده شد و در قامت یک اپوزیسیون در رسانه های فارسی زبان آمریکا نفوذ کرده و حتی در تلویزیون کانال یک که متعلق به آقای شهرام همایون است مدتی برنامه ای تحت عنوان گارد ملی را اجرا می کرد) 3 – سردار نادر فلاح ... که بین سردار مرتضی رضایی و 3 سردار فوق الذکر اختلافات مالی روی داد و سردار رضایی که هیچ گاه اجازه نفس کشیدن به رقبا و شرکاء نمی داد، در صدد حذف این شرکاء بر آمد. سردار مسعود(سعید) پورعزیزی فرمانده کل پشتیبانی سپاه به اتفاق سردار نادر فلاح که هر دو همشهری و متعلق به یک محله و منطقه بودند (بندر انزلی) با توطئه و پرونده سازی سردار مرتضی رضایی دستگیر شده و روانه بازداشتگاه های مخفی و امنیتی سپاه می شوند. و حتی در دهه 70 سردار پورعزیزی مبلغی بیش از 25 میلیارد تومان را به حساب مرتضی رضایی واریز کرده تا اختلافات تمامی یابد ولی، سردار مرتضی رضایی، راضی و دست بردار نبود و در صدد حذف آنها برآمد و سرانجام سردار بیگ زاده به آمریکا رفت و لباس مبارزه و اپوزیسیون بر تن کرد و ندای ای وای وطن سر داد. ولی بخت با نادر فلاح یار نبود و این سردار نگون بخت پس از آن که به زندان اوین منتقل شده بود با قید وثیقه و سند آزاد شد، که به هنگام بازگشت به بندر انزلی در جاده تهران به انزلی ناگهان با اتومبیل به دره سقوط کرده و در جا جان می سپارد و با خود اسرار بسیاری را به گور می برد و یکی از رقبا و شرکاء مزاحم، سردار مرتضی رضایی حذف می شود.
اما از سردار پورعزیزی خبری دیگر در دست نیست این سردار در چند مرحله جابه جایی از بازداشتگاه های سپاه به حشمتیه و اوین سرانجام ناپدید گشته و کسی از زنده و یا مرده این سردار اطلاعاتی ندارد . این چند سردار سوخت یگان های رزمی و زرهی سپاه را به صورت مخفیانه و غیر قانونی از پادگان ها و . . . خارج کرده و به دلالان و مصرف کنندگان سوخت در کشورهای چون افغانستان ، پاکستان ، تاجیکستان و ترکیه و عراق و . . . به فروش می رساندند و از این راه مبالغی سرسام آور به جیب خود سرازیر می کردند.
سردار مرتضی رضایی و سازماندهی لباس شخصی ها و گردان های عاشورا حال سردار مرتضی رضایی که از نظر مالی و در آمد تامین شده بود، در صدد تجهیز و سازماندهی نیروهایی برای مقابله با شورش و اعتراضات احتمالی مردم، بود. لذا او طرح گردان های عاشورا را اجرا کرد و گردان های عاشورا را سازماندهی و تجهیز نمود. همچنین سازماندهی و تجهیز نیروهای لباس شخصی و هماهنگ نمودن آنها با گردان های عاشورا و بسیج و سپاه از جمله کارهای او بوده است. در طی این سال ها همه سرکوب هایی که توسط اوباش و لباس شخصی ها صورت گرفته، مستقیم و غیر مستقیم زیر نظر افرادی چون سردار مرتضی رضایی بوده است. مخصوصا سرکوب اجتماعات دانشجویی و کارگری در دوران ریاست جمهوری خاتمی و حتی سرکوب شدید دانشجویان در واقعه کوی دانشگاه سال 1378 و . . . نگارنده ضمن صحبت هایی که با سعید عسگر ضارب سعید حجاریان و سردار پورعزیزی در زندان اوین داشتم، متوجه شدم که عناصری چون سعید عسگر و ارازل و اوباش بسیجی همگی مستقیم و غیر مستقیم تحت امر مرتضی رضایی بوده و از او دستور می گرفته اند و حتی ترور حجاریان به دستور و هماهنگی مرتضی رضایی بوده است . ادامه بحث سردار مرتضی رضایی و نقش او در ترور و حذف نیرو های ناراضی در سپاه و ارتش را در بخش بعدی این نوشتار ادامه خواهم داد . |
vendredi 11 juillet 2014
سردار مرتضی رضایی و مافیای پشت پرده «بیت رهبری»
Inscription à :
Publier les commentaires (Atom)
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire