اگر هاشمی حرف بزند خيلی ها رو سياه می شوند، ناگفته های ماجرای مک فارلين از زبان
محسن کنگرلو
محسن کنگرلو
محسن کنگرلو از فعالان اصلی موضوع جريان مک فارلين به بيان ناگفته هايی از اين پرونده پرداخت.
گفتگوی جمهوری اسلامی با کنگرلو در زير می آيد:
* شما يکی از افرادی هستيد که در جريان ماجرای مک فارلين، عضو هيئت مذاکرهکننده ايرانی بوديد. پست سازمانی شما در آن زمان چه بود؟
- از فروردين ماه سال ۱۳۶۱، من به عنوان مشاور امنيتی – اطلاعاتی آقای مهندس ميرحسين موسوی
نخستوزير وقت مشغول کار شده بودم. بعدها هم مسئول پيگيری ارتشاءهای دولتی از طرف دولت شدم.
مسئوليت من خريد اسلحه نبود. ولی ما بايد دقيقا آن زمان را بررسی کنيم. اگر بخواهيم بفهميم که چرا همه
دنبال پيروزی در جنگ بودند، آن وقت اين موضوع کاملا ريشهيابی میشود. آن روزها همه در فکر و انديشه پيروزی در جنگ بودند. همه دوست داشتند خدمتی به اين روند بکنند همه ايرانيها به اين موضوع فکر
میکردند. وقتی میگويم همه ايرانيها منظورم آنهايی هم هستند که حتی در داخل ايران نبودند و حتی با انقلاب هم موافق نبودند، اما به ايران و وطنشان علاقه داشتند. به فکر اين بودند که ايران در جنگ پيروز
شود
و خدای نکرده شکست و ناکامی و تجزيه ايران عاقبت اين جنگ نشود. بالطبع همه دنبال راهکارها و امکاناتی بودند که ما را در جنگ پيروز کند. همه هم اين را میدانستند که ما امکانات و سلاحهايی را که
بتوانيم در مقابل عراق، پيروز جنگ بشويم نداشتيم. به عراق همه دنيا بويژه ابرقدرتهای آن زمان کمکهای
شايان توجه نظامی و تسليحاتی میکردند. تازه از انقلاب سال ۵۷، فارغ شده بوديم و علاوه بر مشکلاتی که وجود داشت آمادگی زيادی هم برای جنگ نداشتيم. صدام هم ا ز اين موضوع سوء استفاده کرده بود و به ايران حمله کرد.
من در همينجا يک سابقهای از اين موضوع از خاطرات قبل از پيروزی انقلاب خود را برايتان بازگو میکنم. قبل
از پيروزی انقلاب اسلامی آقای مهندس مهدی بازرگان به نمايندگی از سوی نهضت آزادی ايران برای آشنايی و پی بردن به ماهيت گروه «فجر اسلام» چند سئوال برای گروه ما فرستاد. يکی از سئوالات آقای مهندس
بازرگان از ما اين بود: اگر ما پيروز بشويم، از ناحيه چه کشوری مورد حمله قرار میگيريم؟ من در جواب آقای بازرگان گفتم: عراق.
* رابط شما با آقای بازرگان چه کسی بود؟
- رابط ما با آقای بازرگان، آقای سيدرضا دربندی بود. از دوستان مبارز و بسيار صميمی ما است. از بچههای
- رابط ما با آقای بازرگان، آقای سيدرضا دربندی بود. از دوستان مبارز و بسيار صميمی ما است. از بچههای
خوب فجر اسلام بود. سيدرضا دربندی سوالات آقای بازرگان را آورد. بعد از انقلاب هم از طريق مرحوم آقای محمد نصراللهی (نماينده آبادان در مجلس اول) و ناصر ترکان اطلاعات خوبی از عراق و منطقه جمعآوری
کرديم. اطلاعات اوليه ما حاکی از آن بود که عراق در تدارک جنگ سنگين عليه ايران است. اين اطلاعات را هم به مسئولين میگفتيم اما چندان پذيرا نبودند. ما در آبادان دفتر هم داشتيم. دفتر فجر اسلام در آبادان مشهور
به دفتر ۳۱۶ بود. پلاک دفترمان ۳۱۶ بود و به همين پلاک هم مشهور شده بوديم. سپاه نوار مرزی خوزستان را خودمان تشکيل داديم. با حمايت و نظارت آيتالله شهيد بهشتی.
* ماجرای مک فارلين از کجا کليد خورد؟
- از طريق منابعی، آقای قربانیفر با ما تماس گرفت.و من مسئول برقراری ملاقات با ايشان شدم.
- از طريق منابعی، آقای قربانیفر با ما تماس گرفت.و من مسئول برقراری ملاقات با ايشان شدم.
* ملاقاتتان در ايران بود؟
- نه. اولين ملاقات ما در پاريس بود. در آن ملاقات آقای قربانی فر يک سری مسائلی را مطرح کرد و ما اين
- نه. اولين ملاقات ما در پاريس بود. در آن ملاقات آقای قربانی فر يک سری مسائلی را مطرح کرد و ما اين
مسائل را به تهران انتقال داديم. درخواست اوليه آمريکائيها از طريق قربانیفر اين بود که ما يک سری
گروگان در لبنان داريم، شما حرفتان در لبنانیها اثر و نفوذ دارد. شما گروگانهای ما را بگوئيد و وساطت کنيد
که لبنانیها گروگانهای ما را آزاد کنند و ما هم در عوض، کمکهای نظامی و تسليحاتی در جنگ به شما میکنيم.
* قربانیفر نماينده رسمی آمريکايیها بود؟
- نه. نماينده رسمی نبود. واسطه بود. او به هرحال خواستههايی داشت. اما در پس پرده خواستههايش،
انگيزه و عرق وطنپرستی هم وجود داشت. درآن زمان قربانیفر و قربانیفرها همگی آرزو میکردند که
ايران در جنگ پيروز شود. همه علاقهمند بودند که ايران در جنگ پيروز شود و هرکس از هر طريقی با امکانات
و ارتباطات خود سعی در کمک به ايران داشتند. ايرانيهای سراسر جهان حاضر نبودند که وطنشان توسط
عراق اشغال بشود. قربانیفر هم يکی از همان افراد بود.
* انگيزه اصلی ايران از استقبال از اين پيشنهاد و مذاکره با آمريکائيها چه بود؟
- سوال خيلی خوبی کرديد. ما آن زمان به موشک تاو احتياج داشتيم. مشکل تاو هم در اختيار آمريکائيها بود.
- سوال خيلی خوبی کرديد. ما آن زمان به موشک تاو احتياج داشتيم. مشکل تاو هم در اختيار آمريکائيها بود.
* قبل از انقلاب قربانیفر چه کاره بود؟
- يک شرکت حمل و نقل بود، مديرعامل حمل و نقل استارلاين بود. چندين کشتی داشتند. صاحبان اين شرکت مقامات آمريکايی و اسرائيلی بودند.
- يک شرکت حمل و نقل بود، مديرعامل حمل و نقل استارلاين بود. چندين کشتی داشتند. صاحبان اين شرکت مقامات آمريکايی و اسرائيلی بودند.
* میگفتند قربانیفر، مامور ساواک بود؟
- اين موضوع غلط است. حد قربانیفر بالاتر از اين بود که مامور حقوقبگير ساواک باشد. قطعا وزارت
- اين موضوع غلط است. حد قربانیفر بالاتر از اين بود که مامور حقوقبگير ساواک باشد. قطعا وزارت
اطلاعات پروندهای از قربانیفر در اختيار دارد. ممکن است با ساواک رابطه داشته باشد. چون گفتم مديرعامل يک شرکت بسيار عظيم حمل و نقل بينالمللی بوده، اما مامور حقوقبگير و اين حرفها نبوده. رده
بالايی داشت. حتی چند باری که به تهران آمد ما او را وصل کرديم به آقای يونسی (وزير اطلاعات اسبق) که آن زمان دادستان ارتش بود. با آنها همکاريهای بسيار خوبی کرد. خيلی خيلی به ايران خدمت کرد. آقای
يونسی و دادستانی ارتش و پروندههای آنجا، سند ادعای من است. بالاخره در خصوص جنگ اين ارتباطات پديد میآيد و ضروری است.
* چه شد که ارتباط شما با قربانیفر و آمريکائيها قطع شد؟
- قرار بود که ما وساطت کنيم تا لبنانيها گروگانهای آمريکايی را آزاد کنند و آنها به ما موشک تاو بدهند. اين کار
- قرار بود که ما وساطت کنيم تا لبنانيها گروگانهای آمريکايی را آزاد کنند و آنها به ما موشک تاو بدهند. اين کار
انجام شد،تا اينکه در ايران جريانهايی کارشکنی کردند و آخرين پول محموله موشک را به آنها پرداخت نکردند. آخرين هواپيمايی که ۵۰۰ عدد موشک تاو را برای ايران آورد، پولش داده نشد. کسی که مسئول اين کار بود،
از دادن پول به بهانه گران بودن موشکها و ساير بهانهجويیها ممانعت کرد. بهانهها واهی بود. خريد اسلحه
و موشک اين بهانهها را برنمیتابد. میخواستند کار پيش نرود. خيلی به جنگ ضربه زدند.
* اين مذاکره در پيشرفت جنگ به نفع ايران موثر بود؟
- صددرصد. صددرصد اين مذاکره به نفع ما شد. علاوه بر موشکهای تاو، ۱۱۰ هزار قطعه شامل حدود ۱۰۰نوع قطعه و مدل قطعه «هاگ» را ما وارد ايران کرديم. سايتهای هاگ ما همگی از کار افتاده بود. همين
موشکهای هاگ باعث پيروزی ما در عمليات فاو شد. در عرض يک روز ما ۷۰ تا پرواز جنگندههای عراقی را زديم.
* يکی دو نمونه از عملياتی که براثر همين معامله و مذاکره، باعث پيروزی رزمندگان ايرانی شد را نام ببريد؟
- همين فاو.
- همين فاو.
* به جز فاو، نمونهديگری را ذکر کنيد؟
- تا قبل از اين دستآورد، هواپيماهای عراقی همينطور سرشان را میانداختند پائين و مثل آب خوردن وارد ايران میشدند و قلب تهران را نشانه میگرفتند و راکت میزدند. بعد از اين معامله، ديگر هواپيماهای عراقی
نتوانستند به راحتی به ايران نفوذ کنند. ما سايت داشتيم، اما چون قطعه يدکی نداشتيم و تعميرات و
نگهداری آنها با مشکل مواجه شده بود، عملا از کار افتاده بودند. بعد از اين ماجرا، سايتهای ما فعال شدند.
ايران به چتر امنيتی هوايی مسلط و مجهز شد. ما حدود ۴۰ تا سايت هاگ داشتيم. شايد بيشتر شايد ۷۰ تا.
دور تا دور مرز ايران سايت بود اما از کار افتاده بودند.
* با اين حساب شما نبايد مخالفی جلوی کارتان میبود؟
- تمام مسئولين با کار ما موافق بودند. غير از چند نفری که در کار ما کارشکنی کردند ما هيچ مخالفی
- تمام مسئولين با کار ما موافق بودند. غير از چند نفری که در کار ما کارشکنی کردند ما هيچ مخالفی
نداشتيم.
*چرا به بنبست خورديد؟
- از آنهايی که اين بنبست را به وجود آوردند بپرسيد. از من نپرسيد.
- از آنهايی که اين بنبست را به وجود آوردند بپرسيد. از من نپرسيد.
* راس مذاکرهکنندگان ايرانی چه کسی بود؟
- آيتالله هاشمی رفسنجانی.
- آيتالله هاشمی رفسنجانی.
* تمام مراحل مذاکرات را با ايشان هماهنگ میکرديد؟
- بله. جزء به جزء کارهايمان را با ايشان هماهنگ میکرديم.
* موانع کارتان را با آقای رفسنجانی در ميان میگذاشتيد؟
- بله. آقای رفسنجانی در جريان کارشکنیها بودند. شايد خودشان روزی صلاح بدانند و آنها را معرفی کنند.
آقای رفسنجانی حرفهای زيادی در اين زمينه دارند که اگر بزنند روسياهی برای خيلیها باقی میماند. ما
هدفمان اين بود که در اين ماجرا پيروز جنگ بشويم، نه اينکه پيروز يک يا دو عمليات جنگی. متاسفانه
نگذاشتند. کارشکنی کردند.
* يکی از نمونههای کارشکنیها را ذکر کنيد؟
- مثلا آمدند گفتند که موشکهای تاو اسرائيلی است. در صورتيکه موشکهای تاو آمريکايی هستند. با اين
بهانهها جلوی پيروزی ايران را گرفتند.
* در مذاکرات با مک فارلين غير از خريد اسلحه،درباره مسائل ديگری هم بحث کرديد؟
- مذاکره ما با مک فارلين فقط درباره مبادله گروگانها و خريد اسلحه بود. آنها ۹ يا ۱۱ گروگان در لبنان داشتند.
آنها میگفتند تمام گروگانها را يک جا بگوئيد آزاد کنند. ما گفتيم گروگانها يکی، يکی، آزاد میشوند. و حرف ما
پيش رفت.
* محل مذاکرات شما با تيم مک فارلين در کجا بود؟
- در هتل استقلال تهران (هيلتون سابق).
* پس از اينکه ملاقاتها و مذاکرات با مک فارلين را انجام میداديد، اولين جا و اولين شخصيتی راکه به او گزارش میداديد، چه کسی يا کسانی بودند؟
- ما بلافاصله به ملاقات آقای هاشمی رفسنجانی میرفتيم و گزارشها را به ايشان میداديم.
* با آقای مهندس موسوی ملاقات نداشتيد؟ شرح مذاکرات را به ايشان انتقال نمیداديد؟
- آقای مهندس ميرحسين موسوی اصلاً کاری به کار ما نداشت و ما را آزاد گذاشته بود و میگفت با آقای
هاشمی هماهنگ باشيد کافی است و نيازی به مذاکره با من نيست. آقای مهندس موسوی میگفت کار دست آقای هاشمی است و ايشان کار را پيش میبرد. دخالت نمیکرد.
* آيا امام خمينی در جريان مذاکرات مک فارلين قرار داشتند؟
- بله. از طريق آقای سيداحمد خمينی. آقای سيداحمد خمينی از طرف امام در جلسات سران قوا حضور داشتند و در جريان مذاکرات بودند.
- بله. از طريق آقای سيداحمد خمينی. آقای سيداحمد خمينی از طرف امام در جلسات سران قوا حضور داشتند و در جريان مذاکرات بودند.
* چرا شما نتوانستيد آقای هاشمی رفسنجانی را قانع کنيد که تلاش کند و نگذارد مذاکرات با مک فارلين به بن بست برسد؟
- نمیدانم. آقای رفسنجانی شخصاً خيلی مايل بود مذاکرات به نتيجه برسد. حتی اخيراً در مصاحبهای گفته
- نمیدانم. آقای رفسنجانی شخصاً خيلی مايل بود مذاکرات به نتيجه برسد. حتی اخيراً در مصاحبهای گفته
است که حيف شد مذاکرات با مک فارلين به بن بست رسيد، وگرنه ما فتحالفتوح میکرديم.
* شما موافق، آقای رفسنجانی موافق، امام خمينی موافق، سران سه قوه موافق، آقای سيداحمد خمينی
موافق، آن کس ياکسانی که مذاکرات را به بن بست کشاندند، کی بودند؟ چه قدرتی داشتند که توانستند
ورای اين شخصيتها، مذاکرات را به بن بست بکشانند و جنگ را طولانیتر و خسارتبارتر بکنند؟
- اين سئوال را از آقای رفسنجانی بپرسيد.
- اين سئوال را از آقای رفسنجانی بپرسيد.
* به نظر شما اگر از آقای رفسنجانی اين سئوال را بپرسيم، جوابی میتوانند بدهند؟
- نمیدانم.
- نمیدانم.
* حالا بفرمائيد، چه اتفاقی افتاد. چه طور به اين سادگی اين مذاکرت به بن بست رسيد؟ مگر نه اينکه حاصل
اين مذاکرات پيروزی قريبالوقوع ايران در جنگ بود و ما به مرحله پذيرش قطعنامه و مشکلات ناشی از آن
برخورد نمیکرديم؟
- تحليل من اين است که مسئولين ايرانی باور نمیکردند که میتوانند پيروز شوند و آمريکا با آن قدرت حاضر
- تحليل من اين است که مسئولين ايرانی باور نمیکردند که میتوانند پيروز شوند و آمريکا با آن قدرت حاضر
به مذاکره با ايران شده است. بعضی از مسئولين آن زمان بويژه مسئولين نظامی خواب میديدند. نمیتوانستند باور کنند که جنگ دارد با پيروزی ايران تمام میشود.
* اين تحليل خوش بينانه است. تحليل بدبينانه شما چيست؟
- تحليل بدبينانه من اين است که يک عده منافعشان در ادامه جنگ بود. آنها قدرت و ثروت خودشان را در
- تحليل بدبينانه من اين است که يک عده منافعشان در ادامه جنگ بود. آنها قدرت و ثروت خودشان را در
ادامه جنگ میديدند. آنها از جنگ و خون شهدا و دردهای جانبازان و خانوادههای شهدا و جانبازان
میخواستند پلی درست بکنند برای رسيدن به قدرت و ثروت. حالا اين حرفها بهتر فهميده میشود. حيات
بعضی از جريانهای سياسی در ادامه جنگ بود. آنها نمیخواستند ايران به اين سرعت پيروز جنگ شود. همه
چيز خود را از دست میدادند.
* تقصير آمريکائيها در به بن بست رسيدن اين مذاکرات چه بود؟
- آمريکائيها عجله کردند. خيلی عجله کردند. فرصت به ما ندادند. آنها برای انتخابات آتی خودشان عجله داشتند. اگر آمريکائيها کمی به ما فرصت میدادندو حوصله به خرج میدادند، ما میتوانستيم بر مخالفان
داخلی خود غلبه کنيم و جنگ را به پيروزی برسانيم. مک فارلين بايد صبر و حوصله بيشتری به خرج ميداد.
* مک فارلين و هيئت همراه چندروز در هتل استقلال تهران اقامت داشتند؟
- دقيقاً يادم نيست. سه تا چهار روز در ايران بودند.
- دقيقاً يادم نيست. سه تا چهار روز در ايران بودند.
* هيئت آمريکايی چند نفر بودند؟
- هشت نفر بودند.
- هشت نفر بودند.
* چرا آنهايی را که اين مذاکرات را به بن بست رساندند، افشا نمیکنيد؟
- نمیتوانم. نمیشود. حداقل تجربه من از آن مذاکرات اين است که کارهايی از اين دست، که در رديف کارهای به کلی سری هستند نبايد به يک سازمان يا نهاد يا وزارت واگذار شود. ابتدا کار بايد از طريق افراد
مورد اعتماد پيش برود. همه جای دنيا هم کارهای به کلی سری ابتدا از طريق افراد معتمد انجام میگيرد و بعدها به «سيستم» واگذار میشود. طرح ما تمام نشده به «سيستم» وارد شد و در سيستم افراد متفاوتی
وجوددارند. برخی صادق و برخی شيطان. آن شيطانها کارشکنی میکنند. جاسوسها هم معمولاً در ميان شيطانها پيدا میشوند. اين کار نبايد به يک سازمان وصل میشد. در ديپلماسی پنهان هم کارها دست يک
عده نيروهای خاص امنيتی است نه دست وزارتخانه يا سازمان يا نهاد. نيروی مذاکرهکننده نبايد وابسته به
سازمانی باشد. نبايد وابسته به يک وزارتخانه باشند. نبايد جوابگوی وزير باشند. نبايد کارها در سيستم
پخش
شود. کار که وارد سيستم شد، احتمال لو رفتنش بالا میرود.
* برداشت من اين است که کار از دست شما خارج شد و به سيستم وارد شد؟
- بله.
* برداشت من اين است که کار از دست شما خارج شد و به سيستم وارد شد؟
- بله.
* چه جوری لو رفتيد؟
- وقتی پول آخرين محموله تسليحات داده نشد، آمريکائيها و واسطههای آنها از جمله قربانیفر به مشکل
برخوردند. قربانیفر وقتی ديد پول آخرين محموله داده نمیشود، از طريق نامهنگاريها ماجرا را افشا کرد. اگر پول آخرين هواپيمای تسليحاتی داده میشد، جلوی خيلی از خسارتها گرفته میشد. هميشه کارهای مهم، از يک کار کوچک خراب میشود.
* در مذاکرات مک فارلين، از طريق آقای هاشمی رفسنجانی پيغام خاصی به آمريکائيها داده نشد؟
- هيچ پيغام خاصی از طرف آقای رفسنجانی به آمريکائيها داده نشد. هيچ. نه من و نه کس ديگری، کس ديگری هم نبود.
* تيم مذاکرهکننده ايران با مک فارلين و هيئت همراه چند نفر بودند؟
- ۳ نفر. من بودم ودو نفر از سپاه.
- ۳ نفر. من بودم ودو نفر از سپاه.
* آن دو نفرديگر الآن شاهد حرفهای شما هستند؟زنده هستند؟
- بله. در قيد حيات هستند.
- بله. در قيد حيات هستند.
* اخيراً آقای سيدمحمد خامنهای حرفهايی زده و عليه امام خمينی و آيتالله هاشمی رفسنجانی ادعاهای کذبی را مطرح کرده است. برخی از حرفهای وی متوجه شما و تيم مذاکرهکننده با مک فارلين هم میشود.
جواب شما به اين ادعاها چيست؟
- من يک بار در مصاحبه بايکی از روزنامهها مفصل جواب او را دادم. برخی سايتها هم اين مصاحبه را انعکاس دادند. حرفهای اين آقا ارزش دو بار جواب دادن ندارد. ارزش ندارد. عقدهگشايی کرده است. مخصوصاً
نسبت به آيتالله هاشمی رفسنجانی عقدهگشايی کرده است. ناراحتی اين آقا، از جاهای ديگر است.
* آن دو نفر سپاهی که در مذاکرات مک فارلين جزو هيئت ايرانی بودند، شاهد و سند خوبی میتوانند باشند برای ادعاهای آقای سيدمحمد خامنهای. چرا به اين دو نفر نمیگوئيد بيايند مصاحبه کنند و پاسخگوی اين ادعاهای کذب باشند؟
- آنها کاملاً در جريان واقعيتها هستند. اما نمیدانم چرا نمیآيند مصاحبه کنند.
* الآن اين دو نفر کجا هستند؟
- مشغول به کار هستند. يکی از آنها در سپاه نيست.
- مشغول به کار هستند. يکی از آنها در سپاه نيست.
* کجاست؟
- شايد راضی نباشد، من بگويم کجاست؟
- شايد راضی نباشد، من بگويم کجاست؟
* منظور من اين است شغل آزاد دارد يا دولتی و نهادی؟
- شغل آزاد ندارد.
- شغل آزاد ندارد.
* در سپاه نيست؟
- يکی از آنها هنوز هم در سپاه است. دومی در سپاه نيست.
- يکی از آنها هنوز هم در سپاه است. دومی در سپاه نيست.
* چرا نمیآيند شهادت بدهند؟
- نمیدانم. ضمن اينکه مگر کسی بخواهد پيغام به آمريکائيها بدهد از طريق من يا آن دو نفر همراه من پيغام
- نمیدانم. ضمن اينکه مگر کسی بخواهد پيغام به آمريکائيها بدهد از طريق من يا آن دو نفر همراه من پيغام
میدهد؟ اين ادعاها کاملاً کودکانه است. هيچ عقل سليمی اين حرفها را نمیپذيرد.
* پايان مذاکرات شما با مک فارلين چه تاريخی بود؟
- ما تا پلکان هواپيما با اينها بوديم. تاريخ...
- ما تا پلکان هواپيما با اينها بوديم. تاريخ...
* باتوجه به سابقهای که داريد، امروز با خيلی از نيروهای اطلاعاتی، امنيتی و سياسی و نيز ديپلماتها و
نظاميان در ارتباط هستيد. امروز در بحثها و درددلهايتان با آنها افسوس آن دوران خورده نمیشود؟
- خيلی... خيلی... الآن همان دو نفری که با ما در مذاکرات حضورداشتند، ناراحت هستند. يکی از فرماندهان جنگ به من میگفت: ما متخصص از دست دادن فرصتها هستيم. آقای هاشمی هم هميشه از اين کار ما و
نيروهای سپاه تقدير کرد و میکند.
* در مذاکراتتان با آقای هاشمی رفسنجانی، ايشان به کارشکنی و يا افراد خاصی اشاره نمیکنند؟
- آقای هاشمی هميشه ناراحت است که چرا اجازه ندادند مذاکرات به نتيجه برسد و جنگ به پيروزی برسد،
- آقای هاشمی هميشه ناراحت است که چرا اجازه ندادند مذاکرات به نتيجه برسد و جنگ به پيروزی برسد،
اما اسمی از افراد نمیبرند.
* ماجرای مک فارلين از تماس «قربانیفر» باما کليد خورد. درخواست اوليه آمريکائيها از طريق قربانیفر اين بود که وساطت کنيم تا گروگانهای آمريکايی در لبنان آزاد شوند.
* اينکه گفته میشود قربانیفر مامور ساواک بوده، کاملاً غلط است. حد قربانیفر بالاتر از اين بود که مامور
حقوقبگير ساواک باشد، ممکن است با ساواک رابطه داشته اما مدير عامل يک شرکت بسيار عظيم حمل و نقل بينالمللی بود
* کسانی که موجب قطع ارتباط با قربانیفر و آمريکائيها شدند، میخواستند کار پيش نرود و با اين کار خيلی به جنگ ضربه زدند
* موشکهای هاگ که در معامله با قربانیفر و آمريکائيها گرفتيم و وارد ايران کرديم، باعث پيروزی ما در عمليات فاو شد
* حضرت امام(ره) از طريق حاج سيد احمد خمينی وشرکت ايشان در جلسات سران قوا در جريان مذاکرات با مک فارلين قرار داشتند
* بعضی از مسئولين آن زمان بويژه مسئولين نظامی نمیتوانستند باور کنند که جنگ دارد با پيروزی ايران
تمام میشود
* عدهای منافعشان در ادامه جنگ بود، آنها قدرت و ثروت خودشان را در ادامه جنگ میديدند و میخواستند
* عدهای منافعشان در ادامه جنگ بود، آنها قدرت و ثروت خودشان را در ادامه جنگ میديدند و میخواستند
از جنگ، خون شهدا و دردهای جانبازان و خانوادههای آنان پلی برای رسيدن به قدرت و ثروت درست بکنند. در حال حاضر اين حرفها بهتر فهميده میشود
* در مذاکرات با مک فارلين از طريق آيتالله هاشمی رفسنجانی هيچ پيغام خاصی به آمريکائيها داده نشد. هيچ. نه من و نه کس ديگری
* اين ادعاها که کسی بخواهد به آمريکائيها پيغام بدهد، ادعای کودکانهای است، هيچ عقل سليمی اين
حرفها را نمیپذيرد.
منبع:جمهوری اسلامی
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire