lundi 13 octobre 2014

حرف های خواندنی وکیل شهرام جزایری/چهره هایی که از او پول گرفتند/چکی که باعث دستگیری او شد

حرف های خواندنی وکیل شهرام جزایری/چهره هایی که از او پول گرفتند/چکی که باعث دستگیری او شد

 سیدمحمود علیزاده طباطبایی، وکیل جزایری بود، وکیلی که وکالت متهمینی  چون محمد عطریانفر، سعید لیلاز و خانواده هاشمی را در سابقه کاری خود دارد. او همچنین وکیل خلیل خلیل زاده متهم موسسه اعتباری توسعه است و اعتقاد  دارد فرار جزایری از زندان حق او بوده است.
بخشهایی از گفتگو علیزاده طباطبایی: -وقتی اسفند 1385 بحث فرار وی پیش آمد، یکی از دوستان از من خواستند که وکالتش را عهده  دار شوم. این درست زمانی بود که در شعبه20 دیوان عالی کشور رای وی نقض شده  بود. در این رای یک انشای قوی و مستدل و محکمی نوشته شده بود که اظهار می  کرد کار‎های ایشان نه تنها اخلال در نظام اقتصادی نیست بلکه در زمان  بازداشت یک ریال بدهی سررسید شده نداشته و یکی از خوش حساب‎ترین مشتریان  بانک‎ها بوده! همین که چنین چیزی را در رای دیوان بنویسند به نوعی یک سند  افتخار برای ایشان است و حکم اولیه نقض شد که طبق آن 27 سال حبس داده  بودند.
-اخلال در نظام اقتصادی با هدف براندازی است که مجازات اعدام دارد؛ یعنی کسی برای ضربه زدن به حکومت، اخلال در نظام اقتصادی ایجاد کند. -می‎دانم که اصلا اتهام فاضل خداداد اخلال در نظام اقتصادی نبود و به دلایل اخلاقی  حکم اعدام برایش صادر شد. اما آریا را به این صورت استنباط کردند و گفتند  با هدف براندازی بوده است چون اخلال در نظام اقتصادی با هدف ضربه اساسی به  حکومت زدن، مجازات اعدام را در پی دارد. (ولی در مورد جزایری) دادگاه بدوی  هم که به این پرونده رسیدگی کرد، این تشخیص را نداد و گفتند فقط اخلال بوده که تا 27 سال حبس دارد. وقتی این حکم در دیوان نقض شد، هم‎زمان شد با  اتفاق دوم و خروجش از کشور. این شد که من برای وکالت وی قدم پیش گذاشتم.
- من وکالت وی (شهرام جزایری) را پذیرفتم. بعد از نقض رای در دیوان،  اتهام اصلی وی پرداخت رشوه بود. حتی در دادگاه قاضی از وی پرسید قبول داری  رشوه پرداختی؟ که پاسخ داد به هرحال کیفرخواست می‎گوید که من رشوه پرداخت  کرده ام! ولی من قبول ندارم که رشوه پرداخته ام! وضعیت مالی من به‎گونه‎ای  بود که هرکس از من کمک می‎خواست، من به آن فرد کمک می‎کردم. بعد هم یک لیست بلندبالا از افرادی را که پول گرفته بودند قرائت کرد. ولی به هرحال اتهام  رشوه را پذیرفت. اما بعد از قاضی پرسید شما در نظامی کار می‎کنید که اگر  شما به‎عنوان یک قاضی برای دریافت 10 میلیون تومان وام از دارایی‎‎های قوه  قضائیه به بانک بروید، تا یک سکه خرج نکنید، به شما وام نمی‎دهند! به این  ترتیب پرداخت رشوه را قبول کرد و به این دلیل سه سال حبس به او دادند. -اتهام دیگری که مطرح بود، این بود که کارت پایان خدمتش را با گواهی جعلی جبهه  دریافت کرده است. البته خودش اظهار می‎کرد که در 16 سالگی در جبهه بوده و  حتی ترکش هم خورده است. به هرحال این را نپذیرفتند و برای این جرم هم چهار  سال حبس به او دادند که این حبس بسیار سنگین و حداکثری بود. پرونده‎‎های  معافیت جعلی بسیار زیاد است که سازمان قضائی را نیز بسیار درگیر کرده است. بعید می‎دانم در هیچ پرونده‎ای که حتی معافیت باندی هم جعل کرده باشد، به  کسی حبس چهار ساله داده باشند. -چهار سال به علاوه سه سال، مساوی است با هفت سال! برای خروج غیرقانونی، دوسال حبس در نظر گرفتند و دو سال هم به  علت دخالت در اموال توقیفی برای جزایری در نظر گرفتند. به هر جهت جمعا 11 سال حبس شد و دو سال هم برای وام! وام وی تحصیل مال نامشروع نامیده شد و دو برابر مبلغ وام را به‎عنوان جزای نقدی و دو سال حبس در نظر می گیرند. مجموع سال‎‎های حبس وی 13 سال بود که 13 سال را گذراند و در حال حاضر آزاد  است. -ا در سال گذشته اعمال ماده 134 قانون مجازات اسلامی را برای ایشان درخواست کردیم چون مجازات‎‎های ایشان باید تجمیع می‎شد و حداکثر حبس و  مجازات‎ها را می‎دادند که جمعا 12 سال می‎شد. اما بنا به دلایل و مصالحی،  قوه قضائیه آن را نپذیرفت.
-بسیار زیاد (تقاضای عفو هم داده بودیم)! احتمالا یک سال در این باره  اعمال شد. من تردید دارم در این قضیه، حتی یک بار هم عفو شامل وی شده بود  اما اجرا نشد؛ (جزایری) در زندان هم فردی بود که خودش را با محیط تطبیق داد و کمک مسئولین زندان بود. حتی مسئول جهاد زندان شده بود. اینکه تبلیغ  می‎کردند شرایط برای او فرق دارد، شایعه است. از ابتدا تا انتهای دوران  محکومیتش در اوین و بند هفت بود. اما چون مسئول جهاد بود در بند‎های مختلف  عمومی در رفت و آمد بود.
-گاهی فشار‎ها زیاد بود. حتی چندبار او (جزایری) را به انفرادی بردند! انسانی که کل ایران برایش کوچک است و می‎تواند کار کند، و به‎تعبیر خودش  می‎تواند شن ساحل بوشهر را صادر کند، باید در زندان باشد و انسان‎‎هایی که  کمترین صلاحیتی ندارند باید در کار باشند؟ برای شهرام خیلی سخت بود اما  خودش را تطبیق داده بود.
-در جریان انگیزه او برای فرار نبودم. ضمن اینکه می‎گویند فرار، حق  زندانی است! زندان جای خوبی نیست! زندانی دوست دارد فرار کند، بایستی  زندانبان مواظب باشد که زندانی فرار نکند. -در این مملکت سالیانه هزاران پرونده رشوه برررسی می‎شود اما با هیچ یک به این گستردگی برخورد نمی‎شود و به این گستردگی مطرح نیز نمی‎شود. ایشان از خلا قانونی استفاده کرده بود و یک وامی از بانک ملی دوبی گرفته بود و به ایران آورده بود و با آن کار  می‎کرد. کارخانه احداث می‎کرد و در کار تولید بود. حتی در ابتدای  خصوصی‎سازی به او پیشنهاد شد که کارخانه برق راه بیندازد. -حساسیت سیاسی روی ایشان بود. دولت حاکم، دولت اصلاحات بود و ایشان با این دولت مرتبط  بود. شهرام به هادی خامنه ای، به کروبی و بسیاری از افراد پول داده بود و  دستگاه‎‎های امنیتی روی آن‎ها حساسیت داشتند. به‎خصوص که آن پول‎ها به  فعالیت سیاسی تبدیل شده بود. پولی که شهرام به هادی خامنه‎ای یا کروبی داده بود به روزنامه تبدیل شده بود. این حساسیت‎ها هم بر اصل قضیه بی‎تاثیر  نبود. -جریان وزارت بازرگانی هم به آقای کربلایی که رئیس صندوق ضمانت  صادرات بود بازگشت و ایشان از متهمین پرونده بودند که به‎منظور ضمانت وام  از سوی شهرام صورت گرفته بود. البته بسیاری از متهمین این پرونده که محکوم  هم شدند، مجازات سنگینی نگرفتند. -لیستی که آقای جزایری در دادگاه اعلان کرد افراد بسیاری از الیاس حضرتی تا هادی خامنه‎ای و از آقای صدوقی تا  بسیاری از افراد را در برمی گرفت. گویا این لیست هم از سوی خودش بوده است. چرا این افراد از وی حمایت نکردند؟ و دیده نشدند؟ -این مسئله‎ای نیست که من یا شهرام به آن پاسخ دهیم. آن‎ها از شهرام می‎پرسیدند که به چه کسانی  پول داده‎ای و دفاع شهرام هم این بود که من به کسی رشوه نداده ام، بلکه من  به هرکسی پول داده‎ام در برابرش انتظاری نداشته‎ام. حتی شاید این استدلال  دلیل برخورد نکردن با همه افراد به‎جز آقای کربلایی بود. هیچ‎گاه ثابت نشد  که این افراد در برابر پولی که از شهرام گرفته‎اند، برای او کاری کرده‎اند.
-شهرام، مشاور کمیسیون اقتصادی مجلس بود. واقعیت این است که ما یک سری  اقتصاددان داریم مثل آقای دکتر طبیبیان که پدر علم اقتصاد است و از ابتدای  انقلاب اسلامی در پست‎‎های مختلفی در این باره بوده است. ایشان معتقد است  اگر در خرید روزمره همسرشان همراهشان نباشد، سرشان کلاه می‎رود. اما یک عده مثل شهرام جزایری، مه آفرید خسروی و... هستند که اقتصاد را عملی می‎دانند و می‎توانند از هیچ، چیزی ایجاد کنند. در دنیا هم اقتصاددان‎ها نبوده‎اند که کشور‎ها را توسعه داده‎اند بلکه افرادی بوده‎اند که مثل شهرام بوده‎اند. در همان زمان هم مرحوم نوربخش و مظاهری به‎شدت با شهرام درگیر و مخالف  بودند چون شهرام تئوری‎‎های آن‎ها را قبول نداشت، به این دلیل بود که از وی استفاده می‎کردند. -استعداد شهرام، او را به مجلس برد و مقامات سیاسی  در صدد استفاده از او برآمدند و سوءاستفاده آن‎ها به شهرام ضربه زد نه  اقدامات خود شهرام. مقامات سیاسی آمدند تا از استعداد شهرام استفاده کنند،  اما پول او را دیدند و بعد‎ها از پول او هم استفاده کردند. مثل قضایایی که  برای آقای رحیمی پیش آمد، لیستی که شامل 168 نفر از نماینده‎‎های مجلس  ارائه شده که از کمک‎‎های ایشان و از پول‎‎های بیمه استفاده کرده‎اند.
-داستان بابک زنجانی یک داستان جدا از شهرام جزایری است. شهرام از خلا  قانونی استفاده کرد و از بانک ملی دبی که بهره پایینی دارد، وام گرفته و آن را داخل کشور آورده است. قبل از سررسید هم بازداشت شده و اموالش تحت نظارت هیئتی با حضور نمایندگانی از بانک و صندوق ملی صادرات و قوه قضائیه قرار  گرفته است. اما درباره بابک زنجانی این‎گونه بود که به‎دلیل تحریم‎ها، نفت  را در اختیار افرادی قرار دادند که آن را بفروشند. زنجانی عامل جریان هایی  بود که قرار بود تحریم را برای فروش نفت دور بزند. آن جریان ها از دولت  سهمیه نفت می‎گرفتند و در اختیار این تیم می‎گذاشتند تا بفروشند و پولش را  برگردانند. وقتی دولت آقای روحانی آمد، وزارت نفت متوجه شد بخش بالایی از  پول‎ها برنگشته است. این با نوع کار شهرام متفاوت بود.
-شهرام آدم سیاسی‎ای نیست، ولی قدرت حاکم در زمان برخورد با شهرام،  اصلاحات بود. جریان سیاسی حاکم با شهرام موافق بود که وی در مجلس ششم با  مجلس همکاری می‎کرد. شهرام جزایری بیشترین ضربه را هم از همین ناحیه خورد. خودش هم معتقد است که یکی از اشتباهاتش این بوده که ابزار دست جریان های  سیاسی شده است. معتقد بود من وارد جریانی می‎شدم که دو طرف با هم دعوا  داشتند، ولی من که صاحب دعوا در آن بین نبودم، ضربه خوردم. -شاید شهرام  جزایری به‎خاطر ناآشنایی با فضای سیاسی بود که چک کمک به دفتر رهبری را  ارسال کرد. حتی مطرح است که اگر این کار را نمی‎کرد، ممکن بود فعلا گرفتار  نشود. برخی معتقدند که جریانی به نوعی شهرام را به این سمت سوق داد که او  گرفتار شود. این بحث هم هست ولی به هرجهت جریاناتی بودند که به‎دنبال زدن  شهرام بودند. -بیشتر جریان قضائی و امنیتی (به دنبال زدن شهرام  بود). ضابط دستگاه قضائی، دستگاه‎‎های انتظامی و امنیتی است. در زمانی که  آقای شاهرودی رئیس قوه قضائیه شدند من در دیداری با ایشان گفتم که به‎جای  اینکه دستگاه‎‎های امنیتی و انتظامی ضابط قوه باشند، امروز قوه است که ضابط آن دو شده است. ولی آن زمان خود آقای شاهرودی هم به همین نتیجه رسید و این را اعلام هم کردند. دستگاه قضائی از استقلال نسبی برخوردار است. استقلالی  که قاضی در قانون ما دارد، در کمتر کشوری موجود است. بعضی وقت‎ها این  استقلال برای مسئولین دردسر می‎شود. بسیاری از مسئولین هستند که زیربار  نمی‎روند و این بسیاری از موارد دست وپای آن‎ها را بسته است.


منبع: پنجره

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire