کالبد شکافی یک مقاله
جمشید- س
جمشید- س
مقاله جدید آقای (عباس) رحمتی با عنوان چه درسهایی میتوان ازبهمن پنجاه و هفت گرفت ؟(بخش نهم) تامل برانگیز است. نه از آن رو که ایشان نکات جدید و تامل برانگیزی را در مقاله خود گنجانده اند بلکه نوع نگارش مقاله به گونه ای غیر قابل وصف رقت انگیز است. عرض میکنم چرا.
نوشته ایشان را به سه قسمت میتوان تقسیم کرد :
1- نوشته های مال خود شده دیگران
2- باز خوانی نوشته های قبل
3- نوشته های خود
1- نوشته های مال خود شده دیگران
حدود 60 درصد از مقاله، کپی نوشته های دیگران است که به جز یک مورد ( مجید محمدی) بقیه بدون ذکر ماخذ عینا کپی و در مقاله گنجانده شده اند.
بخش اول با عنوان « انرژى هسته اى چيست ؟ » تا « كارخانه نطنز .... » عینا از سایت «انرژی هسته ای» آورده شده است.
از « كارخانه نطنز .... » تا «نگاه دیگر به انگیزه های هسته ای رژیم » بخش هایی از مقاله ای است که در سایت پرسمان وابسته به «اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها» منتشر شده است.
از « پنهانکاری و فريبکاری » تا « تمدید و عقب انداختن مذاکرات و خسارات اقتصادی به کشور : » از نوشته مجید محمدی کپی و با ذکر ماخذ به مقاله اضافه شده است.
و در نهایت از « تمدید و عقب انداختن مذاکرات و خسارات اقتصادی به کشور : » تا « مسئله اتمي رژيم تا آنجا بيش رفت ..... » رونوشت بخشهای مهمی از مقاله رضا تقی زاده است با عنوان « توافق اتمی آینده و هزینه های نجومی برائت از بمب ».
البته نا گفته نماند که جناب رحمتی با آوردن جملاتی مانند « یکی از سایت های وابسته به رژیم ایران مینویسد : » « به گفته دکتر رضا تقی زاده : » و با ذکر تنها یک جمله از هر کدام ضمن طفره رفتن ازدادن ماخذ، به نوعی برای خود حاشیه امنیت میتراشد تا در صورت مواجهه با اعتراض شخص یا اشخاصی حرف برای گفتن داشته باشد.
2- باز خوانی نوشته های قبل
به جمله های زیر توجه کنید. به نظر میرسد که کثرت نقل قول از خود، بازمانده مقاله را به نوعی به خود بازخوانش تبدیل کرده است.
- نگارنده در اين رابطه يعنى غنى ساز ى اورانيوم و آژانس بين الملى و اهداف ج اسلامى از غنى سازى و... زياد نوشته ام
- نوشته بودم كه اين يك سياستي است كه......
- در مقالات و مطالب گذشته اشاره کرده بودم که غنی سازی اورانیوم ....
- نوشتیم انرژی اتمی و غنی سازی اورانیوم ...
- در آن مقالات [63] نوشته بودم که ...
- باز در جایی دیگر نوشته بودم که ....
- در خيلى از نوشته هايم اشاره كرده ام مذاكره با ...
- در مقالات گذشته ام نوشته بودم : در حالیکه ...
حال ببینیم حرف تازه جناب رحمتی در این مقاله چیست ؟
3- نوشته های خود
سرشار از جملات تکراری شعار گونه :
« تمايى توان خود را براى دست يابى به بمب اتم گذاشته است،
رژيم با خرجهاى سرسام آور از جيب ملت ايران براى بمب سازى سرمايه گذارى كرده است
رژيم از روز اول براى ساختن بمب اتمى تلاش ميكرده
جمهوری اسلامی ایران می خواهد با ساختن بمب اتم ، دنیا را به چالش بکشاند
اینها همه بهانه ای است برای ساختن بمب اتمی
چنین رژیمی با بهانه ي بدست آوردن انرژیِ هسته ای براى ايران بدنبال ساختن بمب اتمی برای خود است
تمام نیرو و سرمایه های کشور را بکار می گیرد تا بتواند به این سلاح خانمانسوز دست یابد
رژیم بیشتر نیرو و تلاش خود را برای ساختن بمب اتم بکار گرفته است
قصدساختن بمب اتو را دارد
رژیم تروریست پرور ایران بدنبال دستیابی به بمب اتمی است
سالهای سال تمامی تلاش رژیم برای ساختن بمب اتم صرف شده است »
«از آنجا شروع شد که ... غنی سازی به بالای بیست در صد رسید
بتواند اورانيوم غنى شده را به سطح ٢٠ درصد برساند
سران رژيم هم قبول كردن كه اورانيوم بيست درصد هم دارند
اورانيوم غنى شده بيست در صد را به سه و نيم درصد برساند
به غنى سازى هاى رژيم تا سقف ٢٠ درصد پايان داد»
«چرخ سانتریفیوژها چرخیده است و زندگی مردم همیشه به این خاطر لنگیده است
آخوندها سالها از سرمايه هاى ملى استفاده كرده و فشارهاى اقتصادى زيادى را به ملت در طول اين سالها به مردم تحميل كرده است
نتيجه گرانى و بيكارى و فحشاء و دزدى و قتل و جنايت بوده
ملت ايران ضررهاى اين حماقت ها را بايد بپردازد
هیچگاه برای ملت ایران به صرفه نبوده است
بمب اتمی که نه تنها فایده ندارد
نه تنها برای ایران به صرفه نخواهد بود که ضررهای سیاسی و اقتصادی آن نیز بیشتر هم خواهد بود،»
و شعارهای تکراری دیگر ( در مورد مخفی کاری و کمک به سوریه و لبنان و....)
هر چند نوشته های عامیانه ای از این دست که محتوای آن را میتوان روزانه از دهان ده ها نفر در کوچه و خیابان شنید حاوی نکته های درستی هستند ولی قطعا به درد یک مقاله جدی و تحقیقی نمیخورند.
اما چه گونه میتوان بدون گشتن با موتور گوگل متوجه شد که چه قسمت هایی از تقریرات جناب رحمتی از خود او نیست ؟
به راحتی !!!. هر جا جمله ها بدون غلط انشائی روندی منطقی و دور ازشعر و شعاررا طی میکنند قطعا از محل دیگری انتقال یافته اند. به این جمله ها توجه کنید :
« ... در این اینجا سیاستهای اتمی را ابتداء با کمی آشنایی با انژری هسته ای که امروزه به حق مسلم تبدیل شده است و برای این حق مسلم چه خرجها که نشده و چه فشارها بر مردم ایران وارد نیامده است و حالا هم باید به سر جای اولش باز گردد .( جمله انتها ندارد و در عین حال تمام میشود ) نگاهی هم به سیاستهای اتمی داریم .
سانتریفیوژها به تعداد بالاتر هم رسیده است که صدای غربی را در آورد
به بهانه بدست آوردن انژى هسته اى و استفاده از توربين هاى برقى (یعنی چه ؟) بتواند اورانيوم غنى شده را به سطح ٢٠ درصد برساند
سران رژيم هم قبول كردن كه اورانيوم بيست درصد هم دارند
آخوندها(جمع) سالها از سرمايه هاى ملى استفاده كرده و فشارهاى اقتصادى زيادى را به ملت در طول اين سالها به مردم تحميل كرده است(مفرد)
روزانه هفت میلیون و نیم تومان !!!! (یعنی هفت میلیون تومان و پنج زار)
تا بتوانند(جمع) در شورای امنیت از چینی ها و روس ها حق وتوی شان را صاحب شود(مفرد)
رژیم حتا توانسته بود مدیر کل قبلی آژانس "محمد البرادعی را خریداری کند !!!!(احتمالا از جمعه بازار)
و امروز که گزارش " یوکیا آمانو " مدیر کل ژاپنی آژانس ( مدیر جدید) صدای تمامی سردمداران رژیم را در آورد .( جمله بدون انتها)
غربى ها حاضر شدن با جناياتى.....
گفته بود : در زمينه مذاكره با سعيد جليلى پيش نمى رود ؟!!
با قهر و نازهاى و عشوه هاى سياسى اش ٤ سال براى رژيم تروريستى وقت را به قيمت نه چندان ارزانى بخريد
مذاكره با چنين رژيم آدم كش هرگز به نتيجه اى نخواهد ، بايد لاس زدن هاى سياسى را كنار گذاشت
اين خواص رژيمهاى ديكتاتور است
و موارد دیگر و دیگر.
صحبت سر این نیست که همه مثل شاملو و دهخدا باشند و بنویسند. صحبت سر این است که برای مقاله نویسی؛ باید حداقل ها را داشت؛ چه از نظر علمی و چه از لحاظ نگارش.
صحبت سر این نیست که خواسته باشم کسی را تحقیر کنم که صحبت سر این است که نوشته هایی با این بضاعت، خود، نگارنده اش را تحقیر خواهد کرد.
و در آخرسخنی با جناب رحمتی :
جناب رحمتی !
بنده چند مقاله از شما خواندم و هر بار خواستم اعتراضی به شما به جهت آنچه که دستبرد ادبی خوانده میشود بکنم خویشتنداری کردم و چیزی به زبان نیاوردم اما این بار و با این حجم دستبرد (حدود 60 درصد کل مقاله) دیگر جایی برای خویشتنداری نگذاشتید.
حالا جناب رحمتی چرا چنین اصراری به نوشتن ؟ قطعا در زمینه های دیگر توانائی بالائی دارید (با توجه به اعتماد به نفستان میگویم). نوشتن در قامت شما نیست. خواننده های مقالاتتان را احمق فرض نکنید. اگر کسی چیزی نمیگوید از بزرگواری اوست و گرنه قطعا همه متوجه نمونه هائی که من نوشتم بوده اند.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire