mardi 20 août 2013

در ۲۸ امرداد ۱۳۳۲




روز رستاخیز مردم ایران ۲۸ امرداد ۱۳۳۲
روز رستاخیز مردم ایران ۲۸ امرداد ۱۳۳۲
توده‌ای ها تندیس رضا شاه را پایین می‌آورند



مردم فرتور محمدرضا شاه پهلوی را بالا می‌برند
توده‌ای‌ها با چماق به جان مردم می‌افتند
مردم به پشتیبانی از شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی به خیابان‌ها می‌ریزند
محمد مصدق از فرمان شاهنشاه ۳۱ تیر ۱۳۳۱ برای نخست‌وزیری سپاسگزاری می‌کند
آیت‌الله کاشانی رئیس مجلس شورای ملی
محمد مصدق نخست‌وزیر
بزرگداشت رستاخیز ملی ایران از سوی حزب ایران نوین ۲۸ امرداد ۱۳۵۲
تقلب محمد مصدق نخست‌وزیر در انتخابات با گذاشتن دو جعبه دور از هم برای آری و یا نه و عکسبرداری از کسانی که نه رای آنهاست

شاهنشاه پس از رستاخیز مردم ایران ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ در مصاحبه با خبرنگاران
روز رستاخیز مردم ایران ۲۸ امرداد ۱۳۳۲
روز رستاخیز مردم ایران ۲۸ امرداد ۱۳۳۲
توده‌ای ها تندیس رضا شاه را پایین می‌آورند
...اکنون موقع تمام این استدلال‌ها گذشته است زیرا نیت باطنی جناب دکتر مصدق برهمه آشکار شده است. ایشان قبلا یک رفراندوم غیرقانونی برای انحلال مجلس دوره هفدهم انجام می‌دهند و به وسیله صندوق‌سازی و جعل و تزویر و یا ارعاب و تهدید مردم مقداری رای جمع می‌کنند و مجلس را منحل می‌سازند و پس از مدتی به عنوان این که این قانون اساسی مطابق شئون امروزی کشور نیست و باید تغییر کند یک رفراندوم دیگری می‌گنند و چون عمل غیرقانونی رفراندوم اولی مورد قبول اجباری واقع شده است به رفراندوم دومی هم به استناد اولی جنبه قانونی می‌دهند و برطبق آن آرزوی مکتوم دیرین خود را که همان تشکیل یک مجلس موسسان باشد عملی می‌نمایند و انتقام خانواده مادری خود یعنی سلسله قاجاریه را از خانواده پهلوی می‌گیرند - و البته در این ضمن هم فرصت کافی خواهند داشت که مسله نفت را به دلخواه جناب دکتر فلاح و جناب بیات و اقران آنها و برطبق میل ارباب آنها یعنی دولت فخیمه انگلیس حل کنند و غرامت را بپردازند تا پایه‌های حکومت جمهوری خویش را استوار سازند ولی در تمام این خیالات دور و دراز جناب آقای مصدق از دو موضوع مهم غافل هستند، اول موضوع خداوند متعال است - خدا به ملت ایران ترحم کرد و اراده نمود که زنجیرهای استعمار را پاره نماید و ملت ایران موفق به اینکار شد و ما یقین داریم که خداوند متعال اجازه نخواهد داد بار دیگر این زنجیرهای پاره شده به وسیله اشک‌های تمساحی جناب آقای دکتر مصدق لحیم شود و به گردن و دست و پای ملت ایران بیفتد. موضوع دوم مرگ است که توضیح زیادی لازم ندارد و ما فقط برای تذکر جناب آقای دکتر مصدق به ذکر دو بیت شعر از شاعر هم شهری خودمان که در مورد نادرشاه افشار گفته است اکتفا می‌کنیم: سر شب به دل قصد تاراج داشت -- سحرگه نه تن سر نه تن تاج داشت
به یک گردش چرخ نیلوفری -- نه نادر بجا ماند و نه نادری مجلس شورای ملی پنجشنبه اول امرداد ۱۳۳۲ - سخنان دکتر معظمی رئیس مجلس شورای ملی


Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire