علامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) "نه" بزرگ مردم ایران به خامنه ای
در رویارویی های پیش رو ، همه چیز و بالاتر از همه ، آیندۀ ایران ؛ به سرازیر شدن مردم ، یعنی صاحبان واقعی این کشور ، به میدان اقدامات مستقل و مسنقیم توده ای بستگی دارد ؛ پیشروی های بعدی مردم با دامنه و دوام حضور آنها در این میدان و مقابله آگاهانه با دستگاه ولایت رقم خواهد خورد.
با وجودِ همۀ بگیر و ببندها ، تهدیدها و "مهندسی" ها ، مردم ایران یک بار دیگر انتخابات را به رفراندومی
علیه رهبر جمهوری اسلامی و کارنامۀ سیاسی او تبدیل کردند. یک بار دیگر
مردم دهان بسته و در بندِ ایران نشان دادند که اگر نمی توانند با صراحت
بگویند چه می خواهند ، هر فرصتی را به کار می گیرند تا بگویند چه نمی
خواهند. تردیدی نمی توان داشت که رأی به حسن روحانی ، مخالفت با سیاست های
فلاکت گستری بود که خامنه ای تا آخرین روزهای پیش از رأی گیری هیچ فرصتی را
برای دفاع از آنها از دست نداد. نگاهی به شمار دارندگان حق رأی و مجموع
کسانی که از شرکت در انتخابات خودداری کردند و کسانی که رأی اعتراضی دادند ،
نشان می دهد که بیش از هفتاد در صدِ ایرانیان صاحب رأی ، بدون برخورداری
از هر نوع سازماندهی و ارتباطاتِ کارآمد ، در اتحادی آنی ، خاموش و خود
انگیخته ، با رهبر جمهوری اسلامی به مخالفت برخاسته اند. این اقدام توده ای
بزرگی است هم سنگ با راه پیمایی سه میلیونی خاموش و شجاعانۀ ۲۵ خرداد چهار
سال پیش مردم تهران که فریاد ایران را به آفتاب رساند.
با این همه ، فراموش نباید کرد که این حرکت با بهره برداری از "شکاف های میان بالایی ها" صورت گرفته است. حوادث هفته های گذشته نشان داد که نگرانی از سیاست های خامنه ای ، به ویژه
در زمینۀ هسته ای ، به بالاترین و حساس ترین سطوح حکومتیان کشیده شده و
حتی باندهای دستگاه ولایت را هم فرا گرفته است. به یاد داشته باشیم که شخص
حسن روحانی یکی از قدیمی ترین مهره های امنیتی جمهوری اسلامی و یکی از
نزدیکان اکبر هاشمی رفسنجانی است ؛ او هنوز هم یکی از دو نمایندۀ رهبر در
"شورای عالی امنیت ملی" است ؛ همو بود که پس از سرکوب اعتراضات شجاعانۀ
۱۸تیر ۱۳۷۸ ، در سخن رانی خود به عنوان دبیر "شورای عالی امنیت ملی" در راه
پیمایی اوباش حکومتی گفت: "اگر منع مسؤولین نبود ، مردم ما ، جوانان
مسلمان غیور و انقلابی ما با این عناصر اوباش به شدیدترین وجه برخورد می
کردند و آنها را به سزای اعمال شان می رساندند" ؛ او کسی است که حتی اصلاح
طلبان حکومتی رانده شده از قدرت و مانده با آن نیز ، او را از خود نمی
دانند. پس دل خوش کردن به آنچه به دست آمده ، بسیار خطرناک است: مردم در
نبردی مقدماتی با ولایت فقیه ، به پیروزی بزرگی دست یافته اند و توانسته
اند کشورشان را یک قدم از لبۀ پرتگاه عقب بکشند ؛ اما جنگ علیه "اصل ولایت
فقیه" ، یعنی بی حقی عمومی مردم ایران همچنان ادامه دارد و باید ادامه
داشته باشد. هنوز لازم است آن شعار گویا و زیبای مبارزان جسور ۱۸ تیر ۷۸ را
به یاد داشته باشیم که فریاد می زدند: "آخوند خدایی می کند / ملت گدایی می
کند".
در
رویارویی های پیش رو ، همه چیز و بالاتر از همه ، آیندۀ ایران ؛ به سرازیر
شدن مردم ، یعنی صاحبان واقعی این کشور ، به میدان اقدامات مستقل و مسنقیم
توده ای بستگی دارد ؛ پیشروی های بعدی مردم با دامنه و دوام حضور آنها در
این میدان و مقابله آگاهانه با دستگاه ولایت رقم خواهد خورد. شکل گیری
آگاهی و ارادۀ مستقل توده ای بدون سازماندهی و ایجاد شبکه های ارتباطی
سراسری از پائین ، ناممکن است. این بار ، برخلاف سال ۸۸ ، برای همگرایی دو
بازوی اصلی رویارویی مردم با جمهوری اسلامی ، یعنی پیکار برای آزادی و پیکار برای نان یا حق زیستن
، شرایط مساعدی وجود دارد. با استفاده از فرصت کوتاه و بسیار شکنندۀ به
دست آمده ، باید روی این نیازهای حیاتی متمرکز شد. نیروی سرنوشت ساز
رویارویی های پیش رو به وسیلۀ کارگران و زحمتکشان و لگدمال شدگان این کشور شکل خواهد گرفت: سرنوشت ایران به میزان آگاهی و سازمانیابی آنان بستگی دارد.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
26 خرداد 1392 ـ 16 ژوئن 2013
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire